6. فرستادن كودك به اتاقِ تنهايي
فرستادن كودك به اتاقِ تنهايي، روش مؤثري است كه ميتواند جايگزين دادكشيدن، بد و بيراهگفتن، تهديدكردن و كتكزدن او باشد. اين روش، همچنين از عصبانيت شما جلوگيری میکند. با اين اقدام، كودك را دقايقي به اتاقي آرام ميفرستيد تا در آنجا تنها باشد. در اين مدت او از جمع ديگران خارج شده و برای مدتی نمیتواند بازي و تفريح کند. محروم شدن از فعاليت، نوعي مجازات است. اين اقدام از آن جهت مؤثر است كه بچهها آن را دوست ندارند. همچنين بيشترين اثربخشي را بر كودكان دو تا دوازده ساله دارد. اجراي اين روش در آغاز ممكن است كه با دشواريهايي همراه باشد. بعضي از بچهها شما را در آغاز با فريادها يا گريههاي بلند ناراحت ميكنند، بنابراين بايد آمادگي كامل داشته باشيد. در اين روش به نكاتي بايد توجه كرد كه در ادامه به آنها اشاره میکنيم.
أ. محيطي كه كودك را به آنجا ميفرستيد مهياي اين كار كنيد؛ يعني:
پيش از هر چيز بايد اتاق ايمن باشد؛
و وسايل سرگرمكننده را از آنجا خارج کرده باشيد.
ب. اين روش را براي كودكتان توضيح دهيد:
به او بگوييد به اتاقِ تنهايي رفتن، يعني چه؛
اگر كودك شما هنوز زمان را متوجه نميشود از ساعت زنگدار استفاده كنيد؛
و رفتار نادرست مورد نظر را به او يادآوری کنيد.
ج. مدت زماني كه كودك بايد به اتاق خود فرستاده شود:
براي كودكان دو تا سه ساله، يك يا دو دقيقه كافي است.
براي كودكان سه تا پنج ساله، دو يا سه دقيقه كافي است.
و براي بچههاي پنج سال به بالا، پنج دقيقه كافي است.
البته بايد براي كودك توضيح دهيم كه زمانهای يادشده از هنگامی محاسبه ميشود كه كودك آرام گرفته باشد. اگر كودك از رفتن به اتاق امتناع كرد، بايد از روش ديگري سود جست. وقتي كودك از رفتن به اتاق خوداري مي کند، يك دقيقه صبر كنيد و دوباره از او بخواهيد. اشكالي ندارد كه به كودكتان یک دقيقه فرصت فكركردن بدهيد. به او بگوييد: «خوب فكر كن! اگر به اتاق نروي، اجازه نداري سوار دوچرخهات بشوي. من با تو بحثي ندارم. تصميمش با خودت است». اگر كودكتان به اين نتيجه رسيد كه به اتاق برود، شما به مقصودتان رسيدهايد؛ وگرنه بايد او را از يكي از امتيازاتش محروم كنيد؛ برای مثال، ميتوانيد دوچرخهاش را قفل كنيد. به او بگوييد در صورتي ميتواند از آن استفاده كند كه براي مدت تعيينشده به اتاق برود. البته به اين نكته توجه داشته باشيد كه بايد چيزي را انتخاب كنيد كه به راحتي بتوانيد از كودك بگيريد.
نكتة مهم ديگری كه بايد به آن توجه داشت اين است كه هنگام فرستادن كودك به اتاقِ تنهايي، به هيچ وجه نبايد عصباني شد و از كوره در رفت، زيرا در اينصورت كودك میآموزد كه چگونه میتواند شما را عصباني كند و در آينده نيز همين كار را تکرار خواهد كرد. افزون بر اين، اگر هدفش از بينظمي، جلب توجه شما بوده، با عصبانيشدن نهتنها او را به مقصودش میرسانيد بلكه باعث تقويت رفتارش نيز میشويد. همچنين در هر بار فقط براي اطلاح يك رفتار ناپسند از اين روش استفاده كنيد و هنگامي كه آن رفتار اصلاح شد از اين روش براي اصلاح رفتار ديگر استفاده كنيد، زيرا اگر در يك زمان، كودك را براي رفتارهاي ناپسند متعددش، تنبيه كنيد، كودك، گيج ميشود و نمي تواند علت اصلي اين تنبيه را دريابد.
پایان
مجید همتی- مشاور
4. محرومیت (حذف پاداشها و امتیازات)
نکاتی که باید در این تکنیک به آنها توجه داشت.
امور مورد علاقه کودک را از قبل شناسایی کنید.
اگر کودک علاقهای نشان نمیدهد ابتدا در او نسبت به امری علاقه ایجاد کنید سپس از آن امر برای کنترل رفتار او بهره برید.
از قبل اطلاع دهید.
هنگامي كه والدين براي حذف امتياز خيلي معطل ميكنند كودكان نميفهمند به خاطر چه رفتاري تنبيه شدهاند، و رفتار بدشان متوقف نميشود.
پاداشها و امتيازها را بايد بلافاصله بعد از رفتار نامناسبي كه دوست داريد متوقف شود حذف كنيد.
هرچه فاصلة ميان رفتار مشكلآفرين و حذف امتياز بيشتر باشد، اثر بخشي آن كمتر ميشود.
5. استفاده از پيامدهاي مناسب
براي كاستن از رفتار نامطلوب، ميتوان كودك را با پيامدهاي رفتارش مواجه كرد. پيامدها ميتوانند به دو صورت باشند:
الف. پيامدهاي طبيعي
اين پيامدها حاصل رفتار خود كودك است؛ براي مثال، اگر كودك، سر ميز شام دير حاضر شود، شام او سرد خواهد شد؛ و يا اگر كودك، به اجاق گاز دست بزند، پيامد آن، سوختن دستش ميباشد. استفاده از پيامدهاي طبيعي دو امتياز دارد: اول آنكه، به كودك اجازه مي دهد در مقابل اعمالش مسئول باشد و دوم اينكه والدين در اين پيامدها دخالتي ندارند.
ب. پيامدهاي منطقي
در برخي موارد، پيامدهاي طبيعي ممكن است كه به كودك آسيبي جدي وارد آورد و يا اينكه آن عمل، پيامدي طبيعي به دنبال نداشته باشد؛ مثلاً اگر كودك بخواهد شيئي فلزي را داخل پريز برق كند پيامد طبيعي اين كار، بسيار خطرناك است و يا اينكه كودك، با ماژيك روي ديوارها نقاشي كشيده است؛ كه اين كار عملاً پيامد طبيبعي به دنبال ندارد. در اين موارد، ميتوان عملكودك را با يك پيامد منطقي همراه كرد؛ براي مثال، در مورد بالا، او را مجبور كرد كه تمام ديوارها را تميز كند. اگر كودك بداند، كه خودش بايد، كار اشتباهش را جبران كند، بسيار كمتر، اتفاق ميافتد، كه آن كاراشتباه را انجام دهد.
استفاده از روش پيامدهاي مناسب ميتواند به ما كمك كند، كه رفتارهاي نامطلوب را در كودكمان كنترل كرده و تا حدّ زيادي كاهش دهيم.
ادامه دارد…
مجید همتی - مشاور
دكتر غلامعلي افروز
اصل، همسر است، فرزند فرع است؛ انسان بايد اول قابليت همسري را پيدا كند و سپس از خداوند بخواهد كه قابليت پدري و مادري را پيدا كند.
پدر شدن و مادر شدن لازمهاش دعا و نيايش است. قرآن كريم در وصف مؤمنان در اين زمينه ميفرمايد «والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين» فرزندآوري بايد متضمن برنامهريزي و آمادگي قبلي باشد. كساني كه ميتوانند خوب تربيت كنند، هر تعدادي بخواهند ميتوانند فرزند داشته باشند، ولي اصل، زن و شوهرند. گاهي اوقات بچه بهانه ميشود. گاهي اوقات درس بهانه ميشود. گاهي عشق به كار بهانه است؛ يعني يك خلأ عاطفي، رواني، ناامني دروني و آرامشگري نامطلوب همسر باعث ميشود كه همسر كتابخانه و درس را بهانه كند و همه چيز را رها كند يا به بچه بپردازد و وقتي براي بچه اتفاقي پيش آمد، به او شوك وارد شود.
آن خانمهايي كه ميگويند: به خاطر بچهها تحمل كردهايم وگرنه تا حالا جدا شده بوديم، اولاً فرمايششان خلاف است، ثانياً اشتباه بزرگي ميكنند و بچهها را زير بار منت له ميكنند. بدسرپرستي به مراتب بدتر از بيسرپرستي است. منت گذاشتن بسيار زشت است. ازدواج براي ارضاي غرايز جنسي نيست، براي فرزندآوري نيست، براي از تنهايي درآمدن و زير يك سقف زندگي كردن نيست. اينها نتايج ازدواج است. ازدواج براي آرامشگري است، براي سعادت است. بعد از خدا نزديكترين شخص به انسان همسر او است. محترمترين شخص براي انسان از نگاه خدا، پدر و مادر او است، اما نزديكترين شخص به انسان همسر او است. انسان طولانيترين حيات را با همسر دارد.
رستاخيز جان
سيد مرتضى آوينى، نشر ساقى، چاپ اول، تهران، 1379، 180صفحه، 890 تومان
انفجار اطلاعات! نمىدانم چرا من از اين تعبير آن چنان كه بايد نمىترسم و حتى چه بسا مثل كسى كه ديگر صبرش تمام شده است از فكر اين كه جهان به سرنوشت محتوم اين عصر نزديكتر مىشود خوشحال مىشوم . نيچه خطاب به فيلسوفان مىگويد: «خانه هايتان را در دامنههاى كوه آتشفشان بنا كنيد» و من همه كسانى را كه در جست و جوى حقيقتند مخاطب اين سخن مىيابم . «گريختن» مطلوب طبع كسانى است كه فقط به عافيت مىانديشند و اگر نه، مرگ يك بار، زارى هم يك بار .
دهكده جهانى واقعيت پيدا خواهد كرد، چه بخواهيم و چه نخواهيم . اين حقيقت تنها ما را كه شهروندان مطيعى براى اين دهكده بزرگ نيستيم مضطرب نمىدارد و بلكه غرب را هم چه بسا بيشتر از ما به اضطراب مىاندازد . ما شهروندان مطيعى براى دهكده جهانى نيستيم; اين سخن نياز به كمى توضيح دارد و . . .
آنچه خوانديد بخشى از كتاب هفتم مجموعه آثار شهيد سيد مرتضى آوينى، «رستاخيز جان» ، است . اين كتاب مقالات نگارنده را در حوزه هنر، ادبيات و فرهنگ در بر مىگيرد و مطالب آن از مجموعه مقالاتى كه در طول سالهاى 1368 تا 1371 نگارش يافته و در مطبوعات به چاپ رسيدهاند گزينش شده است .
فلسفه اخلاق
شهيد مرتضى مطهرى، انتشارات اسوه، چاپ دوم، قم، 1376، 168 صفحه.
اساسا اخلاق، مربوط به روح زيبا است، نه آن كه كار، فى حد ذاته زيبا است . اخلاق، يعنى آن جا كه روح انسان حالتى پيدا مىكند و روح زيبا مىشود، اگر كار زيبا استبه تبع روح زيبا است و لكن در نظر بدوى كار فى حد ذاته زيبا است و روح زيبايى خودش را از كارش كسب مىكند، اين نظريه مربوط به «افلاطون» است . «افلاطون» پايه اخلاق را، بر عدالت قرار داده است، اخلاق را مساوى با عدالت و عدالت را مساوى با زيبايى مىداند با اين كه خودش گفته است عدالت قابل تعريف نيست مع ذلك كوشش كرده است كه يك تعريف ناقصى براى عدالتبدستبدهد و گفته است «عدالت عبارت از هماهنگى اجزاء با كل است» عدالت اجتماعى را هم كه تعريف مىكند مىگويد: عدالت اجتماعى يعنى، اين كه هر فردى هر مقدار كه استعداد دارد كار بكند و به اندازه كارش پاداش به او داده شود و تمام افراد جامعه بايستى اين چنين باشند . . . . .
با مطالعه اين كتاب مىتوانيد به پاسخ سؤالاتى مانند: اخلاق چيست؟ انسان دوستى چيست؟ زيبايى چيست؟ زيبايى مطلق يا نسبى؟ و مطالبى در زمينه فلسفه اخلاق دستيابيد .
استاد شهيد مرتضى مطهرى :
شما تمام نگرانى تان از اين است كه نكند روزى يك موجود زنده و بالخصوص انسان را بسازند . من نمىفهمم اين نگرانى چه نگرانىاى است؟ اگر انسانها انسان را ساختند يا گياه را ساختند، آنوقت مگر انسانها گياه را خلق كردهاند؟ اين عالم قانونى دارد كه از آن تخلف نمىكند; يعنى اگر آن مجموع شرايط مادى براى پيدايش يك گياه به وجود آيد يا - به قول كسانى كه قائل به روح و نفس هستند - اگر مجموع شرايط براى اينكه يك كودك (نفس) متولد شود به وجود بيايد (به هر وسيله به وجود بيايد; مىخواهد عوامل طبيعت آن را به وجود آورند يا انسانها) محال است كه او به وجود نيايد . اين را با مثالى ذكر كنم - در مثال بهتر مىشود مطلب را گفت - و آن اين است:
گامهاي عملي نظمآموزي براي كودكان
حجت الاسلام و المسلمین مجيد همتي - مشاور کودک
گام 1: مشخص كنيد چه رفتاري را ميخواهيد تغيير دهيد.
مرتب به كودكتان نگوييد «مرتب باش!»، بلکه براي او توضيح دهيد كه ميخواهيد پس از برخواستن از خواب، رختخوابش را جمع کند يا بعد از نقاشي كردن، مداد رنگهايش را دوباره در جعبهاش بگذاريد. با بچهها كليگويي نكنيد.
گام 2: هم انتظارتان را بگوييد و هم چگونگي انجام آن را
اگر كودكتان براي هر چيزي گريه و زاري ميكند و حوصله شما را سر ميبرد، به جاي غر زدن، به او نشان دهيد چگونه بايد خواستة خود را بيان کند. وقتي قدم به قدم كودكتان را راهنمايي ميكنيد و چگونگي انجام رفتاري را به او نشان ميدهيد، او دقيقاً ميفهمد كه چه انتظاراتي از او داريد.
گام 3: دستورات را بهصورت بازي درآوريد.
ارتباط کلامي ميان همسران
پژوهشها نشان داده است که از سنين خردسالي دختران نسبت به پسران در بيشتر جنبههاي مربوط به عملکرد کلامي برتري دارند. دختران به طور متوسط، سخنگويي را در سني پايينتر از پسران آغاز ميکنند و اختلالات سخنگويي کمتري دارند. برتري کلامي دختران از لحاظ حافظه بهويژه از سن حدود هفت سالگي مشخص است. يکي از ويژگيهاي جالب دختران و زنان اين است که ميتوانند موضوعاتي را که با يکديگر هيچ ارتباطي ندارند و به خود آنها نيز مربوط نيست براي مدت کوتاهي در حافظة خود نگه دارند. برخلاف آقايان که در اين امر ضعيف هستند.
خانمها حوادث ساليان گذشتة زندگي خود، خانواده و زندگي زناشويي را به تمام و کمال و با همة جزئيات، به خوبي به ياد ميآورند. يک خانم بهراحتي به خاطر ميآورد که همسرش ساعت دو بعدازظهر هفتة گذشته، در چنين روزي چه گفته است! اما آقايان در بيشتر موارد وقايع 24 ساعت گذشته را نيز فراموش ميکنند؛ از اينرو ذهن آقايان در مورد حوادث جزئي خلوت است، ولي در مقابل، حافظة خانمها با جزئيات مشغول و سرريز است. آنها از صد محرک بينايي و شنوايي، 90 محرک را دريافت کرده و به حافظه ميسپارند.
آقايان براي اينکه به اين سخن ايمان بياورند، بد نيست پيرزنهاي فاميل را به بحث بکشند و از خاطرات عقد و عروسي آنها سؤال کنند تا بدانند آن مراسم را حتي با تمام جزئيات پراکندهاش با چه دقت و سرعتي بيان ميکنند.
2. استفاده از پیام من
پيام من، به کودک اعلام ميکند، بزرگترها چه احساسي در برابر بعضي از رفتارهاي ناپسند او دارند؛ براي مثال، زماني كه كودك شما صداي تلويزيون را خيلي بلند كرده است به او ميگوييد: «وقتي صداي تلويزيون اينقدر بلند است، من نميتوانم با مادرت صحبت کنم»، و يا معلم ميگويد: «وقتي اين همه سر و صدا در کلاس است، من نميتوانم صداي دوستتان را بشنوم». «پيام من»، بدون بار سرزنش و ارزيابي است؛ برخلاف «پيام تو» كه شامل بار سنگين سرزنش، داوري، ارزشيابي، انتقاد و اجبار است؛ مانند: «ساکت ميشوي يا بيرونت کنم»، «تو بايد از خودت خجالت بکشي»، «تو داري مرا ديوانه ميکني». وقتي بچهها تحقير و سرزنش ميشوند، نوعي حالت دفاعي در آنها ايجاد شده و در رفتار خود پافشاري ميکنند. چنين پيامهايي براي رشد عزت نفس کودکان نيز زيانآور است. «پيام تو» جرّ و بحثهاي مخرّب دو جانبه را برميانگيزد و باعث احساس گناه، تحقير و آزردگي کودکان ميشود.
والدين بهتر است، براي اينکه بچه هاي کوچکتر بتوانند «پياممن» را درک کنند، از پيام غيرکلامي استفاده کنند؛ براي مثال، وقتي پدر، سينا کوچولو را در فروشگاه بغل گرفته، او مرتب به شکم پدر لگد ميزند و با هر لگد خندهاي سرميدهد. پدر فوراً سينا را به زمين گذاشته و دستش را روي شکمش به علامت اينکه درد ميکند ميگذارد و به راه ميافتد. اين پيام غيرکلامي، به سينا ميگويد: وقتي به شکمم لگد ميزني، دردم ميگيرد، بنابراين دوست ندارم تو را بغل کنم. «پيام من»، نوعي درخواست كمك از كودك است. وقتي چنين درخواست کمکي از کودک ميشود، او بسيار بيشتر تمايل به تغيير و اصلاح رفتارش دارد، نسبت به زماني که مورد توبيخ، سرزنش، تنبيه يا تحقير قرار ميگيرد.
این فن سه بخش دارد.
1. توصيف غير قضاوتآميز رفتاری که باید تغییر کند.
2. افشاي احساسات خود
3. ملموس ساختن اثرات رفتار فرد مقابل
مثالها:
وقتي ميبينم پس از خوردن غذا ميز را تميز نميكني. (توصيف غير قضاوتآميز رفتار)
خيلي ناراحت ميشوم. (افشاي احساس)
چون كارم را بيشتر ميكند. (اثرات ملموس)
3. ناديدهگرفتن (تغافل)
اولین اقدام در برخورد با رفتارهای ناشایست خصوصا اگر برای اولین بار سرزده باشد. نادیده گرفتن آن است. امام علی (ع) : تغافل يُحْمَدْ أَمْرُكَ. «تغافل كن تا ستوده شود كار تو».
زیرا تصریح:
پرده حیا را میدرد. در نتیجه باعث از بین رفتن احترامها میگردد.
یک نوع تقویت است.
باعث جری شدن فرد میشود.
ادامه دارد….
مجید همتی- مشاور
مهري رستمينيا
زماني خواندن يک کتاب براي کودک خوشايند و لذتبخش است که موجودات خيالي داستان به پرواز درآيند، قطارها به صورت واقعي حرکت کنند و صدا بدهند و خرگوشها در زير نورماه به خواب بروند. هنگامي که براي کودک خود کتاب ميخوانيد، فرصت پيدا ميکنيد تا با صداهاي موجودات و شخصيتهاي داستاني سخن بگوييد. تخيلي رفتار کنيد و حتي مانند يک کودک باشيد. به عبارت ديگر از شخصيت واقعي خود خارج شده و مانند شخصيتهاي داستاني رفتار کنيد. شما تصميم ميگيريد که چهقدر هيجانزده باشيد، شادي کنيد يا غمگين و حتي عصباني شويد. چهقدر بايد روي يک شخصيت تأکيد کنيد و چه اندازه لازم است که بر هيجان قصه بيفزاييد، به اين ترتيب، نتيجه کار منحصر به فرد خواهد بود. کودک شما حتي در سنين خيلي پايين (شيرخوارگي) که درکي از معاني واژهها ندارد و تفاوت ظريف موجود بين آنها را نميفهمد، از شنيدن صداهاي متنوع شما و ديدن احساسات و عواطف شما لذت ميبرد. اداي عبارتهاي داستان توسط شما حاوي علايم و نشانههاي محرمانه است که فقط شما و فرزندتان مفهوم آنها را درک ميکنيد.
چگونه براي کودک کتاب ميخوانيد؟