مثل گلبرگ مثل ريحان
ارتباط کلامي ميان همسران
پژوهشها نشان داده است که از سنين خردسالي دختران نسبت به پسران در بيشتر جنبههاي مربوط به عملکرد کلامي برتري دارند. دختران به طور متوسط، سخنگويي را در سني پايينتر از پسران آغاز ميکنند و اختلالات سخنگويي کمتري دارند. برتري کلامي دختران از لحاظ حافظه بهويژه از سن حدود هفت سالگي مشخص است. يکي از ويژگيهاي جالب دختران و زنان اين است که ميتوانند موضوعاتي را که با يکديگر هيچ ارتباطي ندارند و به خود آنها نيز مربوط نيست براي مدت کوتاهي در حافظة خود نگه دارند. برخلاف آقايان که در اين امر ضعيف هستند.
خانمها حوادث ساليان گذشتة زندگي خود، خانواده و زندگي زناشويي را به تمام و کمال و با همة جزئيات، به خوبي به ياد ميآورند. يک خانم بهراحتي به خاطر ميآورد که همسرش ساعت دو بعدازظهر هفتة گذشته، در چنين روزي چه گفته است! اما آقايان در بيشتر موارد وقايع 24 ساعت گذشته را نيز فراموش ميکنند؛ از اينرو ذهن آقايان در مورد حوادث جزئي خلوت است، ولي در مقابل، حافظة خانمها با جزئيات مشغول و سرريز است. آنها از صد محرک بينايي و شنوايي، 90 محرک را دريافت کرده و به حافظه ميسپارند.
آقايان براي اينکه به اين سخن ايمان بياورند، بد نيست پيرزنهاي فاميل را به بحث بکشند و از خاطرات عقد و عروسي آنها سؤال کنند تا بدانند آن مراسم را حتي با تمام جزئيات پراکندهاش با چه دقت و سرعتي بيان ميکنند.
اکنون در اين زمينه سؤالاتي مطرح است:
1. اين تفاوت ساختاري و شخصيتي ميان زن و مرد، زمينهساز چه مسايلي در زندگي زناشويي است؟
2. اين تفاوت در کجاي زندگي رخ مينماياند؟
3. آيا زن و مرد با اين تفاوت، ميتوانند يک زندگي زناشويي آرام و بدون درگيري کلامي و رفتاري داشته باشند؟
اگرچه پاسخ تفصيلي به اين سؤالات و بيان راهکارهايي در اينباره از حوصلة اين نوشتار خارج است، اما از جهت اهميت بحث ناچاريم بهطور اجمال به آن بپردازيم:
اولاً شناخت اين تفاوت براي همسران بهويژه مردان از ضروريات زندگي زناشويي آنهاست، و چهبسا زندگيهايي که به خاطر نشناختن اين مسأله به آشوب و جدايي کشيده شده است. حافظة دقيق و سريع خانمها که شايد ده برابر حافظة کُند و غير دقيق آقايان باشد، تضادي را ايجاد ميکند که غالباً مناقشه و مجادله را بين همسران برميانگيزد. اين اختلاف در کميت و کيفيت ضبط دادهها در حافظه، برانگيزندة معضلات و مشکلات بسياري است. از يک طرف خانم هميشه بار گراني از اين اطلاعات و حافظة شلوغ را به دوش ميکشد و از آنجا که ميبيند زمينة مصرف اينگونه اطلاعات کم است، آنقدر در خانه حرف ميزند و پرگويي ميکند تا شوهر را خسته کند و بالاخره به مشاجره و درگيري ختم شود. با اين وصف، شناخت اين تفاوت بهطور قطع از سطح درگيري و تنش ميکاهد.
ثانياً: در اين موقعيت، آقا و خانم در قبال خود و يکديگر وظايفي دارند که بايد بتوانند به خوبي عهدهدار آنها شوند.
وظايف خانمها
1. از آنجا که اينگونه اطلاعات ريز و دقيق غالباً بيمصرف يا کممصرف است، خانمها سعي کنند اين اطلاعات را کمتر ضبط کنند يا دستکم مرور و بازخواني کمتري نسبت به آنها داشته باشند تا با گذشت زمان به تدريج از ذهن و حافظة آنان پاک شود.
2. به کارگيري محفوظات ذهني و به عبارت ديگر پرگويي، در بسياري از موقعيتها نه تنها گرهگشا نيست بلکه بر مشکلات نيز ميافزايد؛ بنابراين کنترل زبان براي خانمها بسيار ضروري است و در بهبودي و آرامش فردي و خانوادگي تأثير بسزايي دارد. حضرت علي(ع) ميفرمايد «آرامش انسان در کنترل زبان است.»1 در روايت ديگري آمده است که «بدترين گرفتاري و شديدترين ناراحتي براي زندگي جمعي داشتن زباني آزاد و رهاست.»2
اصلاً به زبان آوردن تمام آنچه که ميدانيم نه مورد پسند شرع است و نه عقل. حضرت علي(ع) در کلامي گهربار ميفرمايد «آنچه را که نميداني اصلاً نگو و همه آنچه را که ميداني نگو.»3 پرگويي، آفت زبان و کلام4، بلاي جان5 و نشانة کمعقلي و بيفکري و هذيانگويي است.6 و بالاخره پرگويي، بيماري ميآورد.7
از ديگر آثار سوء پرحرفي، اشتباه و خطاهاي فراوان است. وقتي که زبان به سرعت کار کند، ارتباطش با پشتوانهاش يعني عقل و فکر قطع ميشود و به بيان حضرت علي(ع) «زبان انسان کمعقل قبل از عقل و دلش کار ميکند.»8 در اين حال چنين زبان و گفتاري، مصون از خطا و اشتباه نيست.
«برملا شدن عيبها، زياد شدن گناهان، و ايجاد ملال و خستگي در طرف مقابل، و سرزنش و تحقير از سوي ديگران»9 از ديگر آثار سوء پرحرفي است.
3. هنگام صحبت کردن و ارتباط با همسر خود اين انتظار را نداشته باشد که او هم مثل خودش باشد. يعني نخواهد شوهر به اندازة او حرف بزند، تمام جزئيات حوادث گذشته را بدون کم و کاست به ياد بياورند و… چون اين، يکي از تفاوتهاي بين آقايان و خانمهاست. مردها هم کمتر حرف ميزنند و هم کمتر حوصله شنيدن سخنان ديگران را دارند. مردان همچنين وقتي که خسته هستند دوست دارند ساکت باشند و در اين مواقع تا ببينند همسرشان قصد حرف زدن دارد از کوره در ميروند. در اين گونه مواقع بکوشيد:
اولاً: ماجراهايي را براي او تعريف کنيد که به آن علاقهمند است.
ثانياً: آن را مختصر و کوتاه تعريف کنيد و از توصيف و بيان حرفهاي غيرلازم بپرهيزيد. احياناً اگر با واکنش منفي مرد روبهرو شديد، کنترل خود را از دست ندهيد. سعي کنيد بر خود مسلط شويد، به او برچسب نزنيد که تو براي حرفهاي من ارزش قايل نيستي، خودخواهي، بداخلاقي و… اگر به او بگوييد نميدانستم خستهاي يا او را به حال خود واگذاريد، مطمئن باشيد خيلي زود، از کردة خود پشيمان شده و خودش را در دل مذمت ميکند و به هر شيوه ميکوشد دل شما را به دست آورد و قلباً مايل ميشود که به شما فرصت دهد حرفهاي ناگفتة خويش را بزنيد.
در چنين لحظاتي، خوب است مرد و زن پيام شاديآفرين و مسرتبخش اين آية شريفه را به ياد بياورند «مردان و زنان با ايمان دوست و يار و مددکار يکديگرند، همواره يکديگر را به کار پسنديده وا ميدارند و از کارهاي ناپسند باز ميدارند.»10
سعي کنيد قبل از اينکه سخني را بر زبان بياوريد ابتدا در ذهن خود مرور کنيد، چون به فرمايش حضرتعلي(ع) «هر کس در گفتارش کنجکاوي کند، غلط گفتنش کم شود». وضع روحي شوهر را بررسي کنيد و به شکلي از سرحالي او اطمينان حاصل نماييد. در همه حال ملايمتر و سنجيدهتر صحبت خود را آغاز کنيد. در اين صورت است که مقدمات گوش دادن را براي همسرتان فراهم کرده و گوش دل او را با خود همراه کردهايد. روشن و واضح حرف بزنيد و اگر درخواستي داريد آن را در کمال آرامش با همسرتان در ميان بگذاريد در اين صورت، بهانه را از دست شوهرتان ميگيريد که نگويد «نسنجيده و بيربط و نامفهوم حرفهايت را مسلسلوار ميگويي». کلمات زائد و غير لازم را از صحبتهاي خود حذف کنيد. بسياري از اوقات همين کلمات زيادي عامل اصلي پرگويي است مثلاً به جاي اينکه بگوييد «چهقدر ظرفها زياد بود، تمام بشقابها و قاشقها و ليوانها و… را شستم خيلي خسته شدم» ميتوانيد با يک جملة کوتاه مقصود خود را برسانيد، و شوهر را نيز خسته نکنيد، مثلاً بگوييد «شستن اين همه ظرف مرا خسته کرد» در اينباره وظايف و تلاش آقايان نيز کمتر از خانمها نيست، چون آنها نيز يک بال زندگي هستند و بدون تلاش و دقت آنها، توجه خانمها به ثمر نمينشيند.
در شماره بعد به وظايف آقايان ميپردازيم.
پينوشتها
1. جلوههاي حکمت، ص 521.
2. همان، ص 522.
3. نهجالبلاغه، حکمت 382.
4. جلوههاي حکمت، ص 515.
5. غررالحکم، ج 1، صص 373 و 374.
6. جلوههاي حکمت، ص 514.
7. غررالحکم، ش 8456.
8. نهجالبلاغه، حکمت 40.
9. جلوههاي حکمت، ص 515.
10. توبه، 71.
برگرفته از نشریه خانه خوبان