برنامهريزي ده حرف دارد
گامهاي عملي نظمآموزي براي كودكان
حجت الاسلام و المسلمین مجيد همتي - مشاور کودک
گام 1: مشخص كنيد چه رفتاري را ميخواهيد تغيير دهيد.
مرتب به كودكتان نگوييد «مرتب باش!»، بلکه براي او توضيح دهيد كه ميخواهيد پس از برخواستن از خواب، رختخوابش را جمع کند يا بعد از نقاشي كردن، مداد رنگهايش را دوباره در جعبهاش بگذاريد. با بچهها كليگويي نكنيد.
گام 2: هم انتظارتان را بگوييد و هم چگونگي انجام آن را
اگر كودكتان براي هر چيزي گريه و زاري ميكند و حوصله شما را سر ميبرد، به جاي غر زدن، به او نشان دهيد چگونه بايد خواستة خود را بيان کند. وقتي قدم به قدم كودكتان را راهنمايي ميكنيد و چگونگي انجام رفتاري را به او نشان ميدهيد، او دقيقاً ميفهمد كه چه انتظاراتي از او داريد.
گام 3: دستورات را بهصورت بازي درآوريد.
مانهايي كه صادر ميفرماييد، بحث نكنيد. گاهي زماني كه براي انجامدادن كاري لازم است كمتر از وقتي است كه صرف بحثكردن درباره آنها ميشود. اگر از دوران خردسالي بچهها، شروع به كمك خواستن از آنها كنيد آنها به وظايف خود به چشم يك بخش طبيعي از زندگيشان نگاه خواهند كرد بعداً شما ميتوانيد با اندازهگيري زمان پاسخ، آن را تبديل به يك بازي كنيد مثلاً «چقدر طول ميكشه رختخوابتو مرتب كني؟ شروع ميكنيم، يك، دو، سه…عاليه! كارتو در چهار و نيم دقيقه تمام كردي. واقعاً كه ميتونم روي كمكت حساب كنم؛ خيلي ممنون!» با اين روش، ضمن اينکه كودك بازي ميكند و از كارش لذت ميبرد، وظايفش را هم انجام داده است.1
گام 4: رفتار كودك (نه خود كودك) را مورد تشويق يا انتقاد قرار دهيد.
به جاي اينکه بگوييد «حالا بچة خوبي شدي» بگوييد «چهقدر خوب است كه آرام نشستهاي.» تحسين يا عدم تأييد خود را بر رفتار كودكان متمركز كنيد؛ زيرا اين دقيقاً همان چيزي است كه بايد كنترل شود. اين توصيه دربارة رفتارهاي نامطلوب اهميت بيشتري دارد. براي نمونه، اگر از اينکه كودكتان رختخوابش را جمع نميكند، ناراحتيد به او نگوييد «دختر بدي هستي» بلکه بهجاي آن بگوييد «از اينکه رختخوابتو جمع نميکني، ناراحتم».
گام 5: پاداشها، برنامهريزي شده نباشد.
درست است كه ميتوان از پاداش بهصورت منظم و با اعلام قبلي استفاده کرد، اما نه هميشه، نبايد گاهي پاداشها برنامهريزي شده باشد؛ براي مثال، نبايد پدر با برنامهريزي پيشين به فرزندش بگويد «اگر رختخوابتو جمع کردي، تو رو پارک ميبرم.» بلكه بايد پاداش، بدون اعلان قبلي باشد، و مثلاً بگويد «بهبه! چهقدر خوبه که رختخوابتو جمع ميکني. امشب تو رو بهخاطر اين کار پارک ميبرم».
هرچه بيشتر از پاداش استفاده کنيد، اثربخشي آن کاهش مييابد، زيرا معناي خود را براي کودک بيشتر و بيشتر از دست ميدهد. تشويق برنامهريزي شده اغلب سبب ميشود که کودکان روش خودخواهانهاي را در پيش گيرند. پدر و مادر بايد تلاش كنند که کودکان، بينياز از پاداش، وظيفه خود را انجام دهند. پس در ابتدا چند نوبت پيدرپي، به او پاداش دهيد، اما در مراحل بعدي بايد تنها در مواقع خاصي اين کار را بکنيد.
گام 6: تا زماني كه رفتار جديد نيازمند پشتيباني است، به تشويق ادامه دهيد.
تشويق رفتارهاي صحيح كودكان، انتظارات شما را از آنها مشخص ميكند. براي آموزش مؤثر به كودكان بهترين راه اين است كه انتظارات خود را از آنان بهصورت الگو و نمونه درآوريد و در اين راه ادامة تشويق، سبب تحكيم رفتار صحيح و استمرار آن ميشود.
گام 7: از جنگ قدرت با كودك خود بپرهيزيد.
اينقدر با بچه كشمكش نكنيد. مثلاً اگر ميخواهيد آقازاده رختخوابش را جمع کند، به وسيلة تنظيم زنگ ساعت از روش «مهلت زماني» بهره بگيريد. ساعت، به كاهش كشمكش ميان شما و كودك كمك ميكند، چون قدرت خود را به يك مرجع بيطرف، يعني ساعت منتقل كردهايد.
گام 8: در صحنه حاضر باشيد.
منظورمان اين نيست كه شبانهروز كنار فرزند خود باشيد، بلكه همراهي و نظارت مستمر يادتان نرود. مثلاً در بازيكودك، والدين ميتوانند هم بر وقت بازي، نظارت داشته باشند و هم در آموزش رفتار صحيح با ديگر كودكان و حتي قواعد بازي، به او كمك كنند.
گام 9: يادآور رفتارهاي نادرست نباشيد.
با بچهها مثل بچهها باشيد آنها مثل ما و به اندازه ما با خاطرات بد، زندگي نميكنند. شما هم رفتارهاي نامناسب آنها را فراموش کنيد و از يادآوري مداوم آنها به كودك بپرهيزيد. يادآوري پيوستة رفتارهاي نادرست، تنها به ايجاد انزجار، رنجش و تنفر در كودك ميانجامد و احتمال تكرار مجدد آن اشتباه را بيشتر ميكند. اتفاقهاي پيشين تمام شده است و يادآوري آنها تنها سبب ميشود كه آن اشتباهات در ذهن کودک بماند. امام علي(ع) در اينباره ميفرمايند «زياده¬روي در سرزنشکردن، آتش لجاجت را شعلهور ميکند».2
گام 10: از داد و فرياد و تنبيه استفاده نکنيد.
اميدوارم شما از آن دسته والديني نباشيد كه از نافرماني كودكان خود خسته و نااميد ميشوند، و يا خداينكرده متوسل به داد و فرياد. اگر خشم و تنبيه بدني را پاسخهاي طبيعي به بدرفتاري كودكان بدانيم، ميتوان نتيجه گرفت كه ما در برابر آنها ضعيف و ناتوانيم. تنبيه، اغلب بيش از آنكه مشكلي را حل کند، سبب مشكلات بيشتري ميشود. با تنبيه و مجازات، كودك اغلب رفتار بد خود را متوقف نميكند بلکه آن را مخفي ميکند.
يكي از روانشناسان بزرگ ميگويد «پايينترين سطح فرمانبري از مقررات، اجتناب از مجازات است، و بالاترين سطح آن پيروي از مقررات بهدليل درستي و صحت آنهاست.» وقتي كودكان پيوسته بهدليل بدرفتاري تنبيه ميشوند، يعني در پايينترين سطح رشد اخلاقي متوقف شدهاند. از اين رو، تنها به گريز از مجازات علاقهمند ميشوند و به انجام كار خوب يا صحيح تمايلي نشان نميدهند.
يادمان هم نرود كه تنبيه بدني نخستين تجربة آشنايي كودك با خشونت است. كودكان با الگويي كه بزرگسالان ارائه ميکنند، رفتار خشونتآميز را ميآموزند. وقتي والدين كودكان خود را براي رفتاري كتك ميزنند، ديگر نميتوانند آنان را از اين کار باز دارند. از آنجا كه كودكان، دنيا را بهصورتي واقعي و مشخص ميبينند، زماني كه شاهد باشند كتكزدن يك کودک براي بزرگسال مجاز است، تصور ميكنند كتكزدن يك کودک يا بزرگسال براي او نيز مجاز است. خشونت، بستر خشونت است و باعث خشم و قطع ارتباط كودكان و والدين ميشود.
تحقيقات نشان ميدهد، کساني که بيشترين تنبيه را در دوران نوجواني از سوي والدين خود تجربه کردهاند، در مقايسه با کساني که آن را تجربه نکردهاند، چهار برابر بيشتر براي کتکزدن آمادگي دارند.3
پينوشتها
1. استيفن گاربر، چگونه با كودكم رفتار كنم، ص 142.
2. منتخب ميزانالحكمه، ح 5666.
3. توماس گوردن، خودانضباطي كودك و نوجوان، ص 109.