بدسرپرستي بدتر از بيسرپرستي
دكتر غلامعلي افروز
اصل، همسر است، فرزند فرع است؛ انسان بايد اول قابليت همسري را پيدا كند و سپس از خداوند بخواهد كه قابليت پدري و مادري را پيدا كند.
پدر شدن و مادر شدن لازمهاش دعا و نيايش است. قرآن كريم در وصف مؤمنان در اين زمينه ميفرمايد «والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين» فرزندآوري بايد متضمن برنامهريزي و آمادگي قبلي باشد. كساني كه ميتوانند خوب تربيت كنند، هر تعدادي بخواهند ميتوانند فرزند داشته باشند، ولي اصل، زن و شوهرند. گاهي اوقات بچه بهانه ميشود. گاهي اوقات درس بهانه ميشود. گاهي عشق به كار بهانه است؛ يعني يك خلأ عاطفي، رواني، ناامني دروني و آرامشگري نامطلوب همسر باعث ميشود كه همسر كتابخانه و درس را بهانه كند و همه چيز را رها كند يا به بچه بپردازد و وقتي براي بچه اتفاقي پيش آمد، به او شوك وارد شود.
آن خانمهايي كه ميگويند: به خاطر بچهها تحمل كردهايم وگرنه تا حالا جدا شده بوديم، اولاً فرمايششان خلاف است، ثانياً اشتباه بزرگي ميكنند و بچهها را زير بار منت له ميكنند. بدسرپرستي به مراتب بدتر از بيسرپرستي است. منت گذاشتن بسيار زشت است. ازدواج براي ارضاي غرايز جنسي نيست، براي فرزندآوري نيست، براي از تنهايي درآمدن و زير يك سقف زندگي كردن نيست. اينها نتايج ازدواج است. ازدواج براي آرامشگري است، براي سعادت است. بعد از خدا نزديكترين شخص به انسان همسر او است. محترمترين شخص براي انسان از نگاه خدا، پدر و مادر او است، اما نزديكترين شخص به انسان همسر او است. انسان طولانيترين حيات را با همسر دارد.