برگزاري نشست فرهنگي با موضوع شبکه هاي اجتماعي مجازي؛ فرصت يا تهديد با حضور حجت الاسلام و المسلمين کهوند
به گزارش روابط عمومي مؤسسه آموزش عالي حوزوي معصوميه (خواهران)، نشست فرهنگي مؤسسه آموزش عالي حوزوي معصوميه روز 2شنبه 4/12/93 با حضور طلاب مؤسسه در سالن همايش هاي اين مؤسسه برگزار گرديد.
حجت الاسلام والمسلمين کهوند در ابتدا به بحث و ماهيت شبکه هاي به اصطلاح اجتماعي اشاره کردند و گفتند اين شبکه ها اصلا اجتماعي نيستند دليل: درمهماني ها الان متأسفانه همه درگير موبايل ها و… هستند خوب اين چه شبکه هاي اجتماعي است که روابط اجتماعي ما را تضعيف مي کند يعني صله ارحام، گفتگوي خانوادگي، گفتگوي والدين و فرزندان، گفتگوي زوجين با همديگر، همسايه ها و… به سمت تفرد پيش مي روند نه به سمت روحيه جمعي. پس اينها را نمي توان شبکه اجتماعي گفت. و نکته بعدي اينکه بايد يک تفاوتي قائل شد بين برنامه هاي ارتباط و همين شبکه هاي اجتماعي، و اين يک سري از شبکه ها برنامه ارتباطي نيستند بلکه اينها اپراتور همراه هستند.
فراهم کردن زمينههاي رشد فرزندان و دور کردن شخصيت آنها از آفتها، بزرگترين هنر يک خانواده خوب است، اما چگونه؟
گام اول شناخت آفتها و خرابيهاست و گام بعدي شناخت دلايل و زمينهها، و سپس پيدا کردن راهکارهايي مناسب تا از رفتارهاي مخرب جلوگيري شود و رفتارهاي سازنده تقويت گردد.
يکي از چيزهايي که ممکن است شخصيت کودک را از مسيرش جدا کند و از او انساني سردرگم و گمراه بسازد، نفاق دروني است؛ چيزي که به تدريج و در بزرگسالي ويرانيهاي خود را نشان ميدهد. درباره زشتي نفاق آيات فراواني در قرآن کريم هست که حتماً بعضي از آنها را شنيدهايد اما درباره به وجود آمدن و زمينههاي آن هم آياتي داريم که جالب توجهاند مثلاً خداوند در آيات 75 تا 77 سوره مبارکه توبه، به عهدشکني عدهاي اشاره ميکند و ميفرمايد: به خاطر اين عهدشکني که با خدا کردند نفاقي در دلشان وارد شد. يعني همين که راضي شدند بدون دليل، بيخيال قراري بشوند که گذاشته بودند، دلشان دچار مرض شد؛ مرض نفاق. از اين استدلال قرآن ميتوان نتيجه گرفت بر خلاف وعده عمل کردن، خود به خود باعث ايجاد حالت نفاق ميشود، اما نقش خانواده در اين ميان چيست؟
بله درست است تا حد زيادي اين خانواده است که به کودک شخصيتي پايبند يا ناپايبند و بيخيال ميدهد. خانواده است که اهميت قول و قرار را براي فرزند جا مياندازد. تصور کنيد پدري که با بدقوليهايش زشتي آن را در ذهن و دل فرزند از بين برده است يا مادري که عهدشکنيهاي فرزندش را زشت نميشمارد يا خودش مثلاً در اداي نذرهايش سهلانگاري ميکند. در چنين شرايطي ذهن و دل فرزند آماده تجربه بدقوليها درباره عهدهاي مهمتري مثل عهدهاي الهي شده است؛ عهدهايي که شکستناش به قيمت شکستن ايمان و سقوط به مرتبه منافقان تمام ميشود.
مجله خانه خوبان- محمدحسین شیخ شعاعی
جلسه اخلاق با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علی نظری منفرد در موسسه حوزوی معصومیه برگزار شد.
نظری منفرد در ابتدا با اشاره به کلامی از امیرالمومنین که در نهجالبلاغه آمده گفت: کل وعاء یضیق بما جعل فیه الا وعا العلم فانه یتسع؛ هر ظرفی گنجایشی دارد و به مقدار آن میتواند چیزی درونش قرار گیرد بغیر از علم که هر چه بیشتر در ظرف ریخته شود بزرگتر میشود. این ظرف روح انسان است و این نشان میدهد که روح از جنس جسم و بدن نیست.
وی افزود: روح من امر ربی و امر ماندگاری است. تفاوت روح با بدن در این است که خدای متعال بدن را طوری قرار داده که اتوماتیک وار رشد کرده و به سر حد خود میرسد لکن روح اینگونه نیست و خدا آن را در اختیار انسان قرار داده تا ما مسیر را انتخاب نموده و به او بنمایانیم. خداوند در قرآن کریم آیه ۱۸ سوره کهف فرمودهاند: ما راه را نشان دادیم ، هر کس بخواهد مومن میشود و هر کس نخواهد کافر میشود.
خدای متعال انسان را آزاد و انتخاب گر آفریده و ما فاعل به اختیار هستیم نه جبر. ما میتوانی اراده کنیم به این ترتیب که ابتدا خواسته خطور در ذهن دارد بعد میل، عزم، جزم، رفتن به سمت فعل یا ترک آن.
این استاد حوزه قم اظهار داشت: خداوند برای اینکه ما درست انتخاب کنیم دو حجت قرار داده یکی حجت درونی و دیگری بیرونی. ان لله حجتین حجة ظاهرة و هی الرسل و حجة باطنة و هی العقول؛ خدای متعال دو حجت برای ما قرار داده یکی حجت ظاهری که همان پیامبران هستند و دیگر حجت باطنی که همان عقل ماست.
دو مانع هم از درون وبیرون سد راه انسان هست؛ هوای نفس و شیطان. اگر انسان توانست بر نفس غلبه کند خوشبخت میشود و اگر مغلوب شد نور عقل به اطاعت از هوای نفس خاموش میشود. پس در وجود انسان نزاعی است که باید برطرف شود.
حجتالاسلام نظری منفرد در ادامه خاطر نشان کرد: امیرالمومنین میفرمایند: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتلیم نفسه قبل تعلیم غیره؛ کسی که میخواهد رهبر دیگران شود باید ابتدا خود را اصلاح کند. و همچنین فرمودند من شما را دعوت به چیزی و نهی از چیزی نکردم مگر اینکه خودم آن را انجام داده یا ترک کردم.
بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علی نظری منفرد در موسسه حوزوی معصومیه برگزار شد.
در ادامه مراسم پرده خوانی تاریخ انقلاب اسلامی توسط گروهی از موسسه روایتگران انجام شد.
همچنین رونمایی از سایت موسسه معصومیه در این ایام فرخنده صورت پذیرفت.
حجتالاسلام نظری منفرد در ابتدا ضمن گرامیداشت یاد امام و شهدای 19 دی، شهیدان را انسان هایی دانست که جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و فداکاری کردهاند و ابراز امیدواری کرد که ما هم پیرو همان انسانهای شایسته باشیم.
استاد حوزه قم اظهار داشت: اگر انسان با الفبای اسلام آشنا باشد این حقیقت را به خوبی درک می کند که انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده و هدف از خلقت همین بوده است. کسی که با آیات قرآن و سنت پیامبر و احادیث اهلبیت آشنا باشد فی الجمله این حقیقت را درک می کند.
آیه هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ یا آیه قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا و همچنین روایات نیز همانند اقیانوس بیکران هستند در راستای اینکه انسان به کمال برسد. در یک کلمه انسانی که با استعدادهای بالقوه آفریده شده باید آن استعدادها را به فعلیت برساند.
پسر بچهاي يک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزي بود، دستهايش را با حوله تميز کرد و نوشته را با صداي بلند خواند.
او نوشته بود:
صورتحساب!
کوتاه کردن چمن باغچه 50 دلار
مراقبت از برادر کوچکم 20 دلار
نمره رياضي خوبي که گرفتم 30 دلار
بيرون بردن زباله 10 دلار
جمع بدهي شما به من: 110 دلار!
مادر نگاهي به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب اينها را نوشت:
بابت نه ماه بارداري که در وجودم رشد کردي هيچ.
بابت تمام شبهايي که به پايت نشستم و برايت دعا کردم هيچ.
بابت تمام زحماتي که در اين چند سال کشيدم تا تو بزرگ شوي هيچ.
بابت غذا، نظافت تو، اسباببازيهايت هيچ.
و اگر شما اينها را جمع بزني خواهي ديد که: هزينه عشق واقعي من به تو هيچ است.
وقتي پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالي که به چشمان مادرش نگاه ميکرد، گفت:
مامان… دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زير صورتحساب نوشت:
قبلاً بهطور کامل پرداخت شده است!
… بسيار ممتاز هستند
آيتالله بهجت(ره) از نگاه امام خميني(ره)
آيتالله مصباح که از برجستهترين شاگردان آيتالله بهجت هستند، درباره ايشان ميگويد:
«مرحوم آقا مصطفي(ره) از پدرشان مرحوم امام(ره) نقل ميکرد: آقا معتقدند جناب آقاي بهجت داراي مقامات معنوي بسيار ممتازي هستند. از جمله مطالبي که از پدرشان درباره آقاي بهجت نقل ميکردند اين بود که: ايشان داراي موت اختياري هستند، يعني قدرت اين را دارند که هر وقت بخواهند روح خويش را از بدن به اصطلاح خلع کنند و بعد مراجعت کنند. اين يکي از مقامات بلندي است که بزرگان در مسير سيروسلوک عرفاني ممکن است به آن برسند.
ـ نيمه خالي ليوان هم مهم است، آب را هدر ندهيم!
ـ آب رفته به جوي برنميگردد… در مصرف آب صرفهجويي کنيم!
ـ قطرات آب را چون لحظات زندگي ارج نهيم.
ـ قطره قطره آب را چون لحظه لحظه زندگي پاس بداريم.
ـ پولي را كه از كاهش مصرف برق صرفهجويي ميشود، ميتوان در جاي بهتري همچون خريد كتاب و يا كلاسهاي تقويتي و يا ورزشي سرمايهگذاري كرد.
ـ براي اتوكشي لباسها صبر كنيم تا مقدار آنها به اندازه كافي برسد.
ـ يادمان باشد استفاده از دور تند كولر در ساعات اوج مصرف، خاموشي را افزايش ميدهد.
ـ از قرار دادن غذاي گرم در داخل يخچال خودداري كنيد تا يخچال شوكه نشود!
ـ با انتخاب بهترين وسيله برقي به افزايش انرژي برق كمك كنيم.
ـ قبل از روشن كردن جاروبرقي، لوله هاي آن را كنترل كنيد تا گرفتگي نداشته و باعث هدر رفتن انرژي نشود.
ـ در هنگام استفاده از وسايل سرمايشي، پس از حمام كردن از باز گذاشتن در حمام، خودداري كنيم.
ـ قبل از خواب، بررسي كنيم كه آيا شيرهاي آب هم به خواب رفتهاند؟!
ـ بياييد دستانمان را به خاموش كردن لامپهاي اضافي عادت دهيم.
ـ درست مصرف كردن را بياموزيم و آموزش بدهيم.
ـ يك چراغ روشن بهتر از صد چلچراغ خاموش است.
……………………………
حمیده رضایی
روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گرانقيمت خود با سرعت فراوان از خيابان کم رفتوآمدي ميگذشت، ناگهان از ميان دو اتومبيل پارک شده در کنار خيابان يک پسربچه پارهآجري به سمت او پرتاب کرد. پارهآجر به اتومبيل او برخورد کرد.
مرد سريع پياده شد و ديد که اتومبيلش صدمه زيادي ديده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختي تنبيه کند، اما پسرک گريان فرار نکرد بلکه با تلاش فراوان توانست توجه مرد را به سمت پيادهرو، جايي که برادر فلجش از روي صندلي چرخدار به زمين افتاده بود جلب کند. پسرک گفت «اينجا خيابان خلوتي است و به ندرت کسي از آن عبور ميکند. هرچه منتظر ايستادم و از رانندگان کمک خواستم کسي توجه نکرد. برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من توان کافي براي بلند کردنش ندارم. براي اينکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از اين پارهآجر استفاده کنم.»
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت… برادر پسرک را روي صندلياش نشاند، سوار ماشينش شد و به راه افتاد…
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در زندگي چنان با سرعت حرکت نکنيد که ديگران مجبور شوند براي جلبتوجه شما پارهآجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه ميکند و با قلب ما حرف ميزند، اما بعضي اوقات زماني که ما وقت نداريم گوش کنيم، مجبور ميشود با اتفاقي ما را هوشيار کند. اين انتخاب خودمان است که گوش کنيم يا نه!
چند سالي است که ندامتگاههاي کشور يک گروه زنداني جديد پيدا کردهاند؛ زندانيان مهريه که متأسفانه تعدادشان هم کم نيست؛ چيزي نزديک 25هزار نفر. توصيههاي عالمان و مسئولان فرهنگي نيز انگار تأثير چنداني نداشته، و هر روز بر اين تعداد افزوده ميشود. با اين مقدمه خواندن اين خبر خالي از لطف نيست:
داماد جوان در هفته اول عروسي هنگامي که همسرش مهريه 124 هزار سکهاياش را به اجرا گذاشت، از خانه متواري شد. رئيس ستاد ديه کشور با اعلام اين خبر افزود: اين ازدواج سال گذشته در تهران رخ داده است. وي در ادامه به خانوادهها و جوانان هشدار داد هنگام تعيين مهريههاي سنگين به عواقب آن نيز توجه داشته باشند.
اين داماد فراري و خيل کساني که به خاطر اجرا گذاشته شدن مهريه از سوي همسر گرامي روانه کنج زندان شدهاند، سادهلوحاني بودند که تصور ميکردند دختري که با او ازدواج کردهاند يک فرشته آسماني است که فقط پشتش بال ندارد و محض شوخي و خنده اين همه مهريه ميخواهد!
……………………………………………………………………
به نقل از مجله خانه خوبان
هادي قطبي
ميخواست همه خداپرست واقعي باشند. غصهشان را ميخورد که چرا حواسشان جمع خدا نيست. تذکر ميداد:
کسي به غلام و کنيزش نگويد بنده من. غلامي هم به صاحبش نگويد ارباب و آقاي من. شما بگوييد ياور من، غلامها بگويند سرور من. چون همه، بنده خدايند و فقط او ربّ است.
براي خودش هم امتيازي نميدانست:
ـ مرا مثل عيسي? ستايش نکنيد. من فقط بنده خدا هستم. بگوييد عبدالله.
حتي حساستر و دقيقتر؛ ميگفت:
وقتي نظري داريد، نگوييد هر چه خدا و رسولش ميگويند، بگوييد هر چه خدا ميخواهد.
اينها را زياد ميگفت.
*
اگر پيامبر هم باشي، از تذکر بينياز نيستي.
به عبداللهبنمسعود ـ قاري قرآنش ـ گفته بود: برايم قرآن بخوان.
ـ من بخوانم؟! قرآن بر شما نازل شده، من برايت بخوانم؟
ـ آري، دوست دارم از ديگري بشنوم.
عبدالله ميخواند و پيامبر اشک ميريخت.
*
قبل از اينکه ببينندش، ميشناختنش؛ از بوي عطرش. بيشتر از خورد و خوراک، هزينه عطر ميداد.
مشک را خيلي دوست داشت. بهترين هديهاش عطر بود. در روز جمعه هم خيلي سفارش عطر ميکرد. ميگفت جبرئيل گفته است.