مورچه ای صبحگاهان ، از لانه ی زیر زمینی ی خود بیرون می آید و به دنبال آذوقه ای برای ذخیره سازی برای زمستان است . به دانه ی گندمی برمی خورد و آن را به دهان گرفته و به هر زحمتی که هست ، آن را تا لانه می بَرَد . لانه ی او زیر زمین است و زیر زمین نمناک و مرطوب و جای مناسبی است برای سبز شدن دانه ی گندم و در نتیجه از بین رفتن آن . مورچه به گفته ی جانورشناسان وقتی دانه را به لانه می بَرَد ، آن را از وسط نصف می کند و با این کار از سبز شدن آن جلوگیری می نماید !
این بود یک قضیه ی ساده از زندگی ی روزمرّه ی یک مورچه؟
اگر سرسری از کنار این قضیه بگذریم ، مشمول خطاب ( افلا تدبّرون ) می شویم . چرا که تدبّر در کتاب تکوین همانند تدبر در کتاب تدوین لازم و ضروری است و تمام مخلوقات آیات و نشانه های الهی هستند.
به نظر شما این مورچه ی ریز در این قضیه ی ساده چند علم دارد ؟ علم ؟!؟ بله ، مگر علم شاخ و دُم دارد ؟ من که کمی فکر کردم 6 علم و دانش برای این مورچه کشف کردم . قطعا شما هم با تدبر می توانید بر این موارد بیفزایید :
1 - علم هواشناسی : چون می داند که هوا همیشه خوب و خرم و زمین همواره سرسبز نیست بلکه زمستانی خواهد آمد که باید برای آن اندیشه نمود.
2 - علم غذا شناسی ( یک ) : چون وقتی به دانه ی گندم می رسد ، تشخیص می دهد که این شیء خاصیت غذایی دارد . لذا اگر شما قطعه ی چوب یا پلاستیکی را دقیقا و با مهارت به اندازه و شکل دانه ی گندم بتراشید و به آن رنگ دانه ی گندم بزنید ، مورچه هرگز به آن اعتنایی نخواهد نمود !
ادامه »