همه جا سياه بود وقتي نفس ميكشيدي بوي دود تا عمق جانت نفوذ ميكرد بالهاي استبداد با تمام سياهي زجرآورش روي شهرها را پوشانده بود. چنگالهاي غم هر روز تنگتر ميشد و ديگر امان مردم اين ديار را بريده بود. گلبرگ تمام گلها داشت پرپر ميشد. سرفه و درد تمام باغ را فرا گرفته بود.
هر كس كه به جستوجوي آفتاب، سر بلند ميكرد آرام و بيصدا محو ميشد انگار كه از روز اول در اين روزگار نبوده است.
تير و شلاق و تبر، پاسخ همه سؤالها بود اگر ميپرسيدي خورشيد كجاست؟ فانوسي نشان ميدادند رو به خاموشي. فانوسي سوسوزنان كه معلوم بود سالهاست زير چكمههاي استعمار خرد شده و هربار اتاق يك مزدور را روشن نگه داشته است! تمام هويت و ثروت و عشقت، تمام سرمايه ميهنت را به تاراج ميبردند و اين، تازه آغاز كار بود … در كشور ما، در ميهن ما به نفع بيگانگان و عليه ما قانون وضع ميشد. بهترين روزهاي عمر جوانانمان بهار زندگيشان در زندانهايي نمور پشت ميلههايي سرد و ديوارهايي سرشار از فرياد سپري ميشد.
بغضها ولي آماده انفجار بود … سرما بيداد ميكرد. روزها در سياهي، تباهي و ستم زير چكمههاي خيانت به شب ميرسيد و شب با بوي تعفن گناه آرام آرام صبح ميشد. ديگر نميشد حتي نفس كشيد. نگاهي پليد بر اين خاك پاك سايه انداخته بود.
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمكران، شماره 241
زمان كرامت: دوران مرجعيت شيخ عبدالكريم حائرى
مكان كرامت: شهر مقدّس قم
تاريخ ثبت كرامت: 5/12/77
خاطره مرحوم آيةاللَّه العظمى گلپايگانى رحمةاللَّه:
من كه از ابتدا به همه ائمه اطهار عليهمالسلام مخصوصا صاحب الزمان عليهالسلام ارادت خاصى داشتم، در مشكلات و گرفتارىها به آن حضرت متوسل مىشدم، حضرت هم عنايت مىفرمودند و مشكلاتم برطرف مىشد.
در همان اوايل طلبگى كه در زمان رضاشاه بود، مرحوم آقا روحاللَّه اصفهانى رحمةاللَّه از اصفهان به قم آمده بودند، و عدهاى از علماء و بزرگان ايران را بسيج كرده بود تا بر عليه رضا شاه قيام كنند. ولى مرحوم آيةاللَّه العظمى حائرى رحمةاللَّه اين كار را به صلاح حوزه نمىدانستند و موافق آن نبودند. لذا عدهاى مىگفتند: بايد به دنبال آقا روح اللّه رفت. و عدهاى هم مىگفتند: بايد ديد نظر حاج شيخ چيست؟ و بايد از ايشان تبعيت كرد.
اين مسأله باعث شده بود كه امر بر من مشتبه شود، لذا به حضرت حجّت عليهالسلام متوسّل شدم كه در اين اوضاع وظيفه من چيست؟ آيا از شيخ تبعيت كنم؟ يا دنبال آقا روح اللّه اصفهانى بروم؟ و رضايت شما در كدام است؟!
ماه مبارك رمضان بود، موقع ظهر در مدرسه فيضيه خوابيده بودم كه در عالم خواب ديدم:
“در آسمان يك تابلو سبز رنگى، شبيه به نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود:
“وَاِذا ظَهَرَ عَلَيْكُمْ البِدَع فَعَلَيْكُمْ بِالشّيِخ عَبْدُ الْكَريم”
“هنگامى كه براى شما مسئله تازه و جديدى اتفاق افتاد، بر شما باد كه به حاج شيخ عبدالكريم رجوع كنيد".
وقتى از خواب بيدار شدم، فهميدم كه بايد به دنبال حاج شيخ عبدالكريم بروم. اتفاقا حاج آقا روح اللّه اصفهانى هم كارى از پيش نبرد و سياست حاج شيخ در آن مقطع زمانى باعث حفظ حوزه علميه از شرّ رضاخان شد والاّ رضاخان قصد از بين بردن حوزه را داشت.
ابوالفضل عليدوستابرقويي
مبناي اين ضربالمثل
بر اساس اين ضربالمثل، ترک عادت، ناممکن نيست، بلکه امر بسيار مشکلي است، اما روي سخن ما با کساني است که با استناد به اين ضربالمثل، ترک عادت را امري محال و غير ممکن ميشمارند. اين نگرش در حقيقت سوءبرداشتي از اين ضربالمثل رايج است؛ برداشتي که بايد از آن جداً پرهيز کرد. مثلاً وقتي مردم ميشنوند که يک معتاد پس از مدتي ترک اعتياد، دوباره به مواد مخدر روي آورده است، ميگويند «ترک عادت موجب مرض است» يا وقتي بشنوند آدم هرزهاي پس از مدتي ترک هرزهگي باز به کارهاي گذشته بازگشته است.
در حاليکه ميدانيم اگرچه عادت ريشه در طبيعت انسان دوانده و جزيي از وجودش شده باشد، باز هم با برخي تمهيدات، قابل ترک است و به اصطلاح روانشناسان قابل «خاموشي» است، و اگر گفته ميشود:
خوي بد در طبيعتي که نشست
نرود جز به وقت مرگ از دست
صفحات: 1· 2
یابن الانجم الزاهرة
ای فرزند ستارگان نورافشان خوش رنگ
حجة الله
حجت یعنی برهان و دلیل که مقصود را روشن کند. امام زمان برهان و دلیلی است که انسان را به خدا می رساند، اوست که می تواند امر توحید و معارف الهیه را حفظ نموده و به اهلش برساند که اگر حجت بر روی زمین نباشد حق نابود می گردد.
یاری امام با زبان و عمل
افراد دین شناس وظیفه دارند دین را با گفتار و رفتار خویش تبلیغ کنند و در غیر این صورت، در برابر خدا و امام زمان(عج) مسئول هستند و مستحق سرزنش و بازخواست می شوند. وظیفه تبلیغ دین به قشر خاصی منحصر نیست، بلکه هر کس به هر اندازه از فقاهت دینی بهره برد، در مورد تبلیغ و ارشاد دیگران موظف است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که احادیث ما را بسیار نقل می کند و با آن دل های شیعیان را محکم می سازد، از هزار عبادت کننده بهتر و با فضیلت تر است». یکی از بهترین مصادیق یاری امام زمان (عج)، دفاع از اعتقادات اصیل تشیع، مقابله با هجوم مخالفان و پاسخگویی به شبهات دشمنان امام است. کسی که غیرت دینی دارد، باید خود را به علم دین مجهز کند و در حد توان پاسخ دشمن را بدهد و بدین ترتیب، زبان تشیع باشد و با پشتوانه علمی خود بتواند باعث دلگرمی شیعه شود.
امير اکبرزاده
چهقدر چلهنشيني؟… چهل… چهل… تا چند؟
چهقدر جمعه گذشت و نيامدي، سوگند
به دانه دانه تسبيح مادرم، موعود!
که بيتو هيچ نيامد به ديدنم لبخند
که روزها همه مثل هماند… سرد و سياه…
غروبها و سحرهاش خستهام کردند
کشاندهاند مرا روزها به تنهايي
گمان کنم که مرا منتظر نميخواهند!
تو نيستي و جهانم پر از فراموشيست
جهان عاشقيام را غروبها آکند…
تو نيستي که قيامت کني به آن قامت
تو نيستي که درختان به خويش ميبالند!
تو نيستي و… چهقدر از زمان من باقيست
چهقدر بيتو بگويم غزل غزل، يک بند
به چشمهاي کسي احتياج دارد که
زند به شاخه ادارک خاکياش پيوند
به چشمهاي کسي که شبيه يک منجي
زلال، آبي، روشن ـ شبيه توـ باشند
چهقدر چلهنشيني؟ چهقدر ندبه و اشک؟
چهقدر بيتو سرودن قصيدههاي بلند؟
عبدالله نيازي
صبح كه ميشود همه از او ميخواهند كه بس كند. ميگويند درباره ما از خدا بترس، و منظورشان اين است كه اگر از شر او آسوده باشند، راحتند و اگر نه در سختي و عذاب، و راست ميگويند چون هيچ چيز مثل او آدمها را به جهنم نمياندازد. اين حرفها مضمون دو روايت است از پيامبر(ص).
اگر تا حالا پاسخ اين معما را نيافتهايد و حدستان به شيطان است، بايد بگوييم كه اشتباه كردهايد؛ چون از چيزي حرف ميزنيم كه ميتواند دستتان را بگيرد و راست و درست ببرد تا رضوان رضايت خدا، و اگرچه ممكن است به راحتي هم بيندازدتان به درك اسفلالسافلين! انصاف ميدهيد كه از موجود عجيبي حرف ميزنيم؛ چيزي كه هم ميتواند درد باشد و هم درمان، هم دارويي شفابخش و هم سمي مهلك، هم تيغ تيزي كه قلب را بشكافد و زخمي عميق برجا بگذارد و هم مرهمي روحبخش كه جراحتها را مداوا كند.
طبق سخن پيامبر(ص) يكي از زيباييهاي مرد است. امام علي(ع) از آن به ترازو تعبير كردهاند و راهي كه ميتوان خرد را با آن شناخت. امام باقر(ع) هم آن را كليد هر خوبي و بدي دانستهاند. نكته خيلي جالب آنكه اين موجود با همه خوبيهايي كه ميتواند داشته باشد، باز هم سزاوار زنداني شدن است؛ آن هم زنداني شدن درازمدت؛ اين را حضرت علي(ع) ميفرمايند.
حالا شما طلا را تبديل به نقره كنيد! و بفرماييد از چه چيزي سخن ميگوييم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوال:معناي انتظار امام زمان عليه السلام چيست ؟ آيا به معناي سکوت و بي تفاوتي در برابر ظلم وفساد است ؟
حجت الاسلام قرائتي:
ما هر شب منتظر طلوع خورشيد فردا هستيم . اما معناي انتظار خورشيد آن نيست که دست روي دست بگذاريم و تا صبح در تاريکي به سر ببريم بلکه هرکس اتاق خود را روشن مي کند.
ما در زمستان منتظر فرا رسيدن تابستان هستيم ولي انتظار تابستان به معناي اين نيست که در زمستان بلرزيم و اتاق خود را گرم نکنيم .
درزمان غيبت امام زمان عليه السلام نيز بايد به مقدار توان خود با ظلم مبارزه کنيم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآييم .در روايات مي خوانيم « افضل الاعمال انتظار الفرج» بهترين عمل انتظار آمدن حضرت مهدي عليه السلام است .
براساس اين حديث انتظار،حالت نيست،بلکه عمل است.« افضل الاعمال» بنابراين منتظران واقعي بايد اهل عمل باشند منتظران مصلح بايد خود صالح باشند کسي که منتظر مهمان است درخانه آرام نمي نشيند.
وظيفه مردم درزمان غيبت خود سازي و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازي ديگران است .
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
اساسيترين و تعيينکنندهترين عامل در ايجاد دوستيهاي اجتماعي و فاميلي را در کلام امير بيان حضرت علي(ع) مييابيم.
ايشان ميفرمايند «هر کس رابطة خود را با خداوند اصلاح کند، خداوند رابطة او را با خلق اصلاح ميکند». «هزار نکتة باريکتر ز مو اينجاست» اصلاح رابطه با خدا يعني دست برداشتن از خودخواهي، خودمحوري، حيله، نيرنگ، دروغ، بدخواهي، لجاجت، و متقابلاً ايجاد ويژگيهايي مانند: اخلاص، عفو و گذشت، دلسوزي و مهرباني و صفاتي که هر کدام، ميتوانند تداوم دوستيها را در هالهاي از صميميت تضمين کنند.
سخنان را با يک ضربالمثل شرقي به پايان ميبريم که:
مانند خورشيد که هر روز طلوع ميکند، زود به ديدار دوستان برويد، مانند هلال نباشيد که فقط ماهي يک بار ديده ميشود.
…………………………….
پينوشتها
1. رضا مختاري، سيماي فرزانگان، ص331.
2. نهجالبلاغه، کلمات قصار89.