13 اردیبهشت 1393
عموماً مربوط به ويژگيهاي ذاتي افراد است که اين ويژگيها مورد بحث ما نيست. از اين نکتهها که بگذريم تجربه روزانه، چه درباره خودمان و چه در خصوص ديگران، ما را به اين نکته ميرساند که عادتها ترک شدني هستند. حکايت زير را بهعنوان مصداقي از توانايي انسان به ترک کارهاي ناپسند بخوانيد:
حکايت
فضيل عياض در آتش عشق زني ميسوخت و هر چه از راهزني مييافت خرج آن زن ميکرد. شبي شنيد کسي اين آيه را ميخواند «آيا وقت آن نرسيده است که دلهاي اهل ايمان از ياد خدا خاشع شود؟» فضيل با خود گفت «آري! وقت آن رسيده، و خيلي هم دير شده است.» فضيل از آن پس دست از عادت طولاني سالها راهزني کشيد و به جايي رسيد که از او به عنوان يکي از بزرگان زهد و دوري از زخارف دنيوي ياد ميشود.
هجرت از گناه، نوعي ترک عادت
برداشت منفي از اين ضربالمثل زماني شکل ناگواري به خود ميگيرد که انسان عاداتي خلاف شرع داشته باشد و بر اساس مطلقنگري به اين ضربالمثل، ترک کار ناپسند را محال و غير ممکن بداند. تصور کنيد کسي به سخنچيني، غيبت کردن، هرزگي چشم و کارهايي از اين نمونه عادت کرده باشد و راه ترک آنها را نيز بسته ببيند، عاقبت اين فرد در دنيا چه خواهد شد و در آخرت چه عذابي در انتظار اوست؟ در متون ديني، يکي از مهمترين مصاديق هجرت، هجرت دروني يعني هجرت از گناه عنوان شده است؛ چنانکه معصوم? فرمود «بالاترين هجرت، هجرت از گناه است.»
اميرمؤمنان ميفرمايند «برخي ميگويند مهاجرت کردهايم، در حالي که مهاجرت واقعي نکردهاند، مهاجران واقعي کساني هستند که از گناهان هجرت ميکنند و مرتکب گناه نميشوند.» بر اين مبنا مهاجرت و هجرت، يعني ترک آداب و رسومي که چه بسا ريشه در وجود دوانده و به صورت عادت درآمدهاند.
اگر ترک عادت امر محالي بود، دستور به هجرت دروني که چه بسا مستلزم ترک عادات ناپسند است، اين همه سفارش نميشد. جداي از آنکه تربيت، مبتني بر تغييرپذيري انسان است، و در خيلي از موارد ترک عادت ناپسند و جايگزين کردن عادتهاي پسنديده را ميطلبد.
ضرورت ترک عادتهاي ناپسند
براي ترک عادتهاي ناپسند و آزاردهنده اولين گام شناخت اين عادتها است، بهويژه آنکه صاحب عادتهاي ناپسند گاهي از وجود آنها در خود آگاه نيست. يکي از حکماي يونان ميگويد «آيا توجه کردهايد وقتي که کسي عادت آزاردهندهاي دارد، خود او آخرين کسي است که از اين موضوع با خبر ميشود،… کسي که سير ميخورد، خودش بوي سير را احساس نميکند…». از نظر اميرمؤمنان(ع) نيز «عادتهاي ناپسند قدرتمندانه بر صاحبش حکمراني ميکند.»1 همچنين آن بزرگوار فرمود «هرکس در راه اصلاح نفس خود بکوشد سعادتمند ميشود.»
اما ترک عادتهاي ناپسند طي چه فرايندي صورت ميگيرد و چه ابزاري نياز دارد؟
مراحل ترک عادتهاي ناپسند
وقتي ميتوان عادتي را به خاموشي نشاند که اين کار در فرايندي درست و گامبهگام صورت بگيرد، وگرنه ممکن است اثر منفي داشته باشد و نه تنها عادت سابق ترک نشود، بلکه به شکلي خطرناکتر زندگي فرد را تحت تأثير قرار دهد. در يک نگرش کلي ميتوان اين مراحل را چنين ترسيم کرد:
1. شناخت عادات ناپسند از عادتهاي پسنديده و تميز دادن اينها از يکديگر (بديهي است در اينباره نياز به معيار و محوري است که بتواند وجه تمايز ميان اين دو گونه عادات باشد).
2. ضرورت تغيير عادتهاي ناپسند، پرداختن به کارهاي پسنديده و تبديل کردن اين کارها به عادات نيکو، به عبارت ديگر: شخص ضرورت تغيير عادت را باور کند.
3. ايجاد انگيزة تغيير عادت: اين انگيزه ميتواند رسيدن به موقعيت مطلوب اجتماعي يا حتي انگيزههاي معنوي و اخروي باشد.
4. تکرار کارهاي پسنديده به منظور ترک عادتهاي ناپسند و پيدا کردن جايگزيني مطلوب براي آنها؛ چراکه هر عادتي بر اثر تکرار حاصل ميشود.
در هر کدام از اين مراحل خصوصاً در مراحل سوم و چهارم، ارادة فرد، تنها ياور اوست. پس بايد به نقش اراده در تغيير گرايشها و عادتها توجه داشت.
اراده، يا عامل مهم ترک عادتها
در تغيير عادتها اصوليترين نقش را ارادة انسان بر عهده دارد. ارادة ضعيف در برابر صفاتي که جزو ذات انسان شده است، شعلة لرزان شمعي در برابر توفان خواهد بود. خيلي از افراد تصميم به ترک عملي ناپسند و عادتي ناگوار ميگيرند ولي به دليل نداشتن ارادهاي قوي در ابتدا يا در نيمة راه از حرکت باز ميمانند و لابد در سنگر ضربالمثلهايي همچون «ترک عادت موجب مرض است» يا «مار اگر پوست بگذارد، خوي نميگذارد» موضع ميگيرند.
رسول اکرم(ص) فرمود «در به دست آوردن آنچه برايت سودمند است، اراده و استقامت بورز و از پروردگارت ياري بخواه».
اميرمؤمنان نيز فرمود «پايداري مرد با ايمان از کوه بيشتر است، چون از کوه با ضربت کلنگ کاسته ميشود ولي مردان با ايمان با هيچ حربهاي از مسير خود منحرف نميشوند». يکي از دانشمندان هم ميگويد: ارادههاي ضعيف هميشه به صورت حرف خودنمايي ميکنند و ارادههاي قوي جز در لباس کردار ظهور نمييابند.
حکايت
اين بحث را با حکايتي که شهيد مطهري دربارة مرحوم حضرت آيتالله حجت (ره) مطرح ميکند، به پايان ميبريم؛ حکايتي که بيانگر توانايي انسان در ترک عادت است. مرحوم مطهري نقل ميکند:
آيتالله حجت سخت به کشيدن سيگار عادت داشت، به همين دليل بيماري ريوي گرفت. دکتر پس از معاينه به ايشان گفت که بايد کشيدن سيگار را ترک نمايد. ايشان با شوخي گفت: سينه را براي کشيدن سيگار ميخواهم، اما تصميم قطعي براي ترک سيگار گرفت و از آن پس لب به سيگار نزد.2
ترک عادات امکان دارد، تصميم قوي ميخواهد و ارادهاي قويتر، و در همة احوال توکل بر حضرت حق که او تغييردهندة گرايشهاست.
پينوشتها:
1. غررالحکم و دررالکلم.
2. حکايتها و هدايتها در آثار شهيد مطهري، محمدجواد صالحي
حکايت
فضيل عياض در آتش عشق زني ميسوخت و هر چه از راهزني مييافت خرج آن زن ميکرد. شبي شنيد کسي اين آيه را ميخواند «آيا وقت آن نرسيده است که دلهاي اهل ايمان از ياد خدا خاشع شود؟» فضيل با خود گفت «آري! وقت آن رسيده، و خيلي هم دير شده است.» فضيل از آن پس دست از عادت طولاني سالها راهزني کشيد و به جايي رسيد که از او به عنوان يکي از بزرگان زهد و دوري از زخارف دنيوي ياد ميشود.
هجرت از گناه، نوعي ترک عادت
برداشت منفي از اين ضربالمثل زماني شکل ناگواري به خود ميگيرد که انسان عاداتي خلاف شرع داشته باشد و بر اساس مطلقنگري به اين ضربالمثل، ترک کار ناپسند را محال و غير ممکن بداند. تصور کنيد کسي به سخنچيني، غيبت کردن، هرزگي چشم و کارهايي از اين نمونه عادت کرده باشد و راه ترک آنها را نيز بسته ببيند، عاقبت اين فرد در دنيا چه خواهد شد و در آخرت چه عذابي در انتظار اوست؟ در متون ديني، يکي از مهمترين مصاديق هجرت، هجرت دروني يعني هجرت از گناه عنوان شده است؛ چنانکه معصوم? فرمود «بالاترين هجرت، هجرت از گناه است.»
اميرمؤمنان ميفرمايند «برخي ميگويند مهاجرت کردهايم، در حالي که مهاجرت واقعي نکردهاند، مهاجران واقعي کساني هستند که از گناهان هجرت ميکنند و مرتکب گناه نميشوند.» بر اين مبنا مهاجرت و هجرت، يعني ترک آداب و رسومي که چه بسا ريشه در وجود دوانده و به صورت عادت درآمدهاند.
اگر ترک عادت امر محالي بود، دستور به هجرت دروني که چه بسا مستلزم ترک عادات ناپسند است، اين همه سفارش نميشد. جداي از آنکه تربيت، مبتني بر تغييرپذيري انسان است، و در خيلي از موارد ترک عادت ناپسند و جايگزين کردن عادتهاي پسنديده را ميطلبد.
ضرورت ترک عادتهاي ناپسند
براي ترک عادتهاي ناپسند و آزاردهنده اولين گام شناخت اين عادتها است، بهويژه آنکه صاحب عادتهاي ناپسند گاهي از وجود آنها در خود آگاه نيست. يکي از حکماي يونان ميگويد «آيا توجه کردهايد وقتي که کسي عادت آزاردهندهاي دارد، خود او آخرين کسي است که از اين موضوع با خبر ميشود،… کسي که سير ميخورد، خودش بوي سير را احساس نميکند…». از نظر اميرمؤمنان(ع) نيز «عادتهاي ناپسند قدرتمندانه بر صاحبش حکمراني ميکند.»1 همچنين آن بزرگوار فرمود «هرکس در راه اصلاح نفس خود بکوشد سعادتمند ميشود.»
اما ترک عادتهاي ناپسند طي چه فرايندي صورت ميگيرد و چه ابزاري نياز دارد؟
مراحل ترک عادتهاي ناپسند
وقتي ميتوان عادتي را به خاموشي نشاند که اين کار در فرايندي درست و گامبهگام صورت بگيرد، وگرنه ممکن است اثر منفي داشته باشد و نه تنها عادت سابق ترک نشود، بلکه به شکلي خطرناکتر زندگي فرد را تحت تأثير قرار دهد. در يک نگرش کلي ميتوان اين مراحل را چنين ترسيم کرد:
1. شناخت عادات ناپسند از عادتهاي پسنديده و تميز دادن اينها از يکديگر (بديهي است در اينباره نياز به معيار و محوري است که بتواند وجه تمايز ميان اين دو گونه عادات باشد).
2. ضرورت تغيير عادتهاي ناپسند، پرداختن به کارهاي پسنديده و تبديل کردن اين کارها به عادات نيکو، به عبارت ديگر: شخص ضرورت تغيير عادت را باور کند.
3. ايجاد انگيزة تغيير عادت: اين انگيزه ميتواند رسيدن به موقعيت مطلوب اجتماعي يا حتي انگيزههاي معنوي و اخروي باشد.
4. تکرار کارهاي پسنديده به منظور ترک عادتهاي ناپسند و پيدا کردن جايگزيني مطلوب براي آنها؛ چراکه هر عادتي بر اثر تکرار حاصل ميشود.
در هر کدام از اين مراحل خصوصاً در مراحل سوم و چهارم، ارادة فرد، تنها ياور اوست. پس بايد به نقش اراده در تغيير گرايشها و عادتها توجه داشت.
اراده، يا عامل مهم ترک عادتها
در تغيير عادتها اصوليترين نقش را ارادة انسان بر عهده دارد. ارادة ضعيف در برابر صفاتي که جزو ذات انسان شده است، شعلة لرزان شمعي در برابر توفان خواهد بود. خيلي از افراد تصميم به ترک عملي ناپسند و عادتي ناگوار ميگيرند ولي به دليل نداشتن ارادهاي قوي در ابتدا يا در نيمة راه از حرکت باز ميمانند و لابد در سنگر ضربالمثلهايي همچون «ترک عادت موجب مرض است» يا «مار اگر پوست بگذارد، خوي نميگذارد» موضع ميگيرند.
رسول اکرم(ص) فرمود «در به دست آوردن آنچه برايت سودمند است، اراده و استقامت بورز و از پروردگارت ياري بخواه».
اميرمؤمنان نيز فرمود «پايداري مرد با ايمان از کوه بيشتر است، چون از کوه با ضربت کلنگ کاسته ميشود ولي مردان با ايمان با هيچ حربهاي از مسير خود منحرف نميشوند». يکي از دانشمندان هم ميگويد: ارادههاي ضعيف هميشه به صورت حرف خودنمايي ميکنند و ارادههاي قوي جز در لباس کردار ظهور نمييابند.
حکايت
اين بحث را با حکايتي که شهيد مطهري دربارة مرحوم حضرت آيتالله حجت (ره) مطرح ميکند، به پايان ميبريم؛ حکايتي که بيانگر توانايي انسان در ترک عادت است. مرحوم مطهري نقل ميکند:
آيتالله حجت سخت به کشيدن سيگار عادت داشت، به همين دليل بيماري ريوي گرفت. دکتر پس از معاينه به ايشان گفت که بايد کشيدن سيگار را ترک نمايد. ايشان با شوخي گفت: سينه را براي کشيدن سيگار ميخواهم، اما تصميم قطعي براي ترک سيگار گرفت و از آن پس لب به سيگار نزد.2
ترک عادات امکان دارد، تصميم قوي ميخواهد و ارادهاي قويتر، و در همة احوال توکل بر حضرت حق که او تغييردهندة گرايشهاست.
پينوشتها:
1. غررالحکم و دررالکلم.
2. حکايتها و هدايتها در آثار شهيد مطهري، محمدجواد صالحي
صفحات: 1· 2