سيره خوبان
فاطمه قنبرزاده
در تاريخ پرافتخار اسلام همواره زنان شايستهاي وجود داشتهاند که در عرصههاي مختلف علم و معرفت و تقوا و فضيلت، الگو و سرمشق زنان و مردان ديگر بودهاند يکي از اين بانوان بافضيلت عصر معاصر بانو «امين اصفهاني» است.
سيده نصرت بيگم امين (معروب به بانوي ايراني) در سال 1265 هـ.ش در شهر اصفهان متولد شد و با توجه و عنايت پدرش مرحوم حاج سيد محمدعلي امينالتجار اصفهاني که فردي مومن و سخاوتمند بود و مادر بزرگوارش که از بانوان شريف و متعبد زمان خود بود عليرغم موانع اجتماعي، تحصيل علم را از همان دوران کودکي آغاز کرد.
وي با همه فشارها و سختيها دانشاندوزي و معرفت را پس از ازدواج تا آنجا ادامه داد که در علوم مختلف اسلامي به کمال رسيد و در سن 40 سالگي از علماي بنام زمان خود همچون شيخ محمدکاظم شيرازي و شيخ عبدالکريم حائري اجازه اجتهاد دريافت کرد.
اين بانو در طول عمر با برکت خويش تلاشهاي فراواني را براي هدايت و ارشاد افراد جامعه بهويژه زنان و دختران انجام داد و با تأسيس مدرسه علميه مکتب فاطمه با حدود هزار شاگرد و مدارس و دبيرستانهاي متعدد براي دختران و همچنين تأليف کتابهاي اخلاقي و تربيتي به مبارزه با فساد و تهاجم فرهنگي زمان رضاخان بر ضد جامعه بانوان برخواست. عظمت علمي و معنوي اين بانو تا آنجا رسيد که بزرگاني همچون آيتاللهالعظمي مرعشي نجفي از وي درخواست اجازه روايت کرده و شيخ عبدالکريم از ايشان درخواست دعا ميکردند. اين بانوي پرهيزگار پس از عمري تلاش و مجاهدت در سال 1362هـ.ش دار فاني را وداع گفت. اما گوشه از سيره اخلاقي و رفتاري اين بانوي بزرگ:
هر و ظيفهاي بهجاي خود
يکي از بارزترين ويژگيهاي اين بانوي بزرگ اين بود که به بهانه تحصيل و تعلم و يا تدريس و تربيت شاگردان از وظايف اصلي خود در خانه کوتاهي نميورزيد. وي در سن 15 سالگي ازدواج کرد و در طول زندگي 9 فرزند بهدنيا آورد و 5 سال پس از ازدواج با حمايت همسر بزرگوارش تحصيل علوم ديني را با جديت بيشتر آغاز کرد. نهايت کوشش اين بانوي بزرگوار اين بود که تحصيل را در خانه خود انجام بدهد و محيط خانه را از وجود بانوي خانه خالي نگذارد بر همين اساس غالبا استادان وي به منزل ايشان تشريف برده و در آنجا به تدريس ميپرداختند.
صفحات: 1· 2
بعد از واقعه عاشورا، زنان حرم را به اسارت ميبرند. اين را حتما شنيدهايد. اما شنيدنِ اين فاجعه با تجربهاش متفاوت است. در پيشانيِ زنانِ اهلِ حرم، انوارِ قدسي حق تابيده است. عليامخدراتِ کربلايي، گرچه همه در پردهي حجباند، گرچه در ذاتشان، حياي فاطمي موج ميزند، اما همهگي، نوادگان حيدرند. «مردي» و «مردانگي» جزو اولين خصائص و خصلتهاشان است. پس، حالا که اسيرند، حالا که در متن فاجعه خيمه زدهاند، قرار نيست عرصه را به دشمن واگذارند. مردانه ميايستند. مانند مردهاشان. اينطور ميشود که زينبِ اسير در مجلسِ بزمِ يزديان، خطبهاي قرائت ميکند که انگار از حنجرهي مردي پيروزِ جنگ قرائت ميشود، نه زني اسير. وجه ممتازکننده واقعه عاشورا همين است شايد.تاريخ تکرار ميشود. قرنها بعد، در جنگي نابرابر که هر قدرتي، به دشمنِ خونخوار چيزي هبه ميکند تا تيغِ آختهاش را روي مردمانِ سرزميني مجروح از ظلمهاي ستبرِ تاريخي تيزتر کند، زنِ جواني اسيرِ دشمن ميشود. زني که تکه آينهي کوچکِ شکستهاي است که در مقابلِ بزرگيِ زينبِ کبري گرفتهاند. زن، مثل زينبِ کبري که کودکانِ يتيمِ مردانِ کشتهشده در واقعه کربلا را تيمار ميکرد، قرار بود زيرِ بال و پر قربانيانِ اين جنگ نابرابر را بگيرد. زن درست مثل زينبِ کبري، قرار نبود لباس رزم بپوشد و نبرد کند. زن، قرار نبود نيروي جنگي باشد، قرار نبود آموزشِ نظامي ببيند، قرار نبود تيغ و تير بر روي کسي فروآورد. او، شبيه به زينب ميخواست پرچم حقطلبي را بلند نگاه دارد. تنها و تنها قرار بود به ريسمانِ بلندِ انسانيت چنگ بزند. قرار بود نجات دهندهي انسانهاي ديگر باشد. انسانهايي که زخمهاي جنگِ نابرابر، تن و روانشان را فرسوده کرده بود.
صفحات: 1· 2
سيده فاطمه موسوي
«دا» کتابي است که حسابي گل کرد و نقل محافل ادبي شده است. دا مجموعه خاطرات خانم سيده زهرا حسيني است که به اهتمام خانم سيده اعظم حسيني جمعآوري و نگارش شده، اين کتاب در چهل فصل تنظيم و در 812 صفحه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسيده و در کمال شگفتي تا زمان نوشتن اين متن 70 بار تجديد چاپ شده است. بنا به گفته مديرعامل انتشارات سوره مهر قرار است اين کتاب به چهار زبان اردو، عربي، انگليسي و ترکي استانبولي چاپ شود. همچنين به گزارش سايت مرکز اسناد انقلاب اسلامي، مقام معظم رهبري بر ترجمه دا به زبانهاي زنده دنيا تأکيد کردهاند.
نويسندگان و منتقدان ادبيات داستاني، کتاب دا را به عنوان برترين اثر ادبي سال 87 برگزيدهاند و علت اين انتخاب را برشهاي اعتقادي تأثيرگذار، ارائه تصاوير واقعگرايانه از جنگ، روايت صادقانه از يک دوره تاريخي و مخاطبپسند بودن و نثر ساده و روان را از جمله دلايل انتخاب خود برميشمارند.
پیوند: http://www.tebyan.net
روزي مرد نابينايي با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اكرم كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا پرسيد: «با اين كه اين مرد نابيناست و تو را نمي بيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمي بيند، من كه او را مي بينم، وانگهي او بو را استشمام مي كند». پيامبر (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّي؛ گواهي مي دهم كه تو پاره تن من هستي».
اميرمؤمنان علي فرمود: روزي همراه گروهي در محضر رسول خدا نشسته بوديم. آن حضرت به ما رو كرد و فرمود: «بهترين كار براي زنان چيست؟» هيچ كدام از حاضران نتوانستند جواب صحيح بدهند. هنگامي كه متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همين موضوع را از حضرت زهرا پرسيدم، و ماجراي سؤال پيامبر و پاسخ صحيح ندادن اصحاب را براي حضرت زهرا تعريف كردم، و گفتم هيچ يك از ما نتوانستيم پاسخ صحيح بدهيم. حضرت زهرا فرمود: ولي من پاسخ به اين سؤال را مي دانم، و آن اين است كه: «خَيْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لايَرِينَ الرِّجالَ وَلايَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است كه آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
* حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلكه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ كرامت زن است.
من به محضر رسول خدا بازگشتم و عرض كردم: «اي رسول خدا! از ما پرسيدي كه چه كار براي زنان برتر است، پاسخش اين است كه برترين كار براي زنان اين است كه آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
پيامبر فرمود: «چه كسي به تو چنين خبر داد، تو كه اين جا بودي و پاسخي نگفتي؟» علي عرض كرد: «فاطمه چنين فرمود».
پيامبر از اين پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه را پسنديد و به نشانه تأييد او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّي؛ همانا فاطمه، پاره تن من است».
مسأله حجاب در سيره حضرت زهرا
حجة الاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي
آمنه قزوینی (1202-1269ق) از زنان عالم، عابد و مجتهد بود.
پدرش محمد علی قزوینی از علمای قزوین و مادرش فاطمه قزوینی از زنان محدث و سخنور و همسرش عالم بزرگ ملامحمدصالح برغانی است.
آمنه در کربلا برای زنان حوزه درس داشت. وی قصیده ای در 480 بیت از زبان حضرت زینب سلام الله علیها در حوادث کربلا نوشته است.
فاطمه فقیه، از زنان فقیه و محدث قرن ششم است.
وی دختر علاءالدیم محمد بن احمد سمرقندی مولف کتاب “تحفه الفقها” است. علاوه بر علم فراوان از زهد و پارسایی بهره زیادی داشت. آثار بسیاری در فقه و حدیث تالیف نمود که بین دانشمندان و اهل فضل انتشار یافت. او حلقه درس داشت و گروهی از علما به وی اجازه روایت دادند. همسرش علاءالدین کاشانی هنگامی که در مسائل مشکل، مردد می ماند از همسرش یاری می جست.
بدریه ملقب به ام کلثوم دختر ملاصدرا از زنان فاضل، ادیب و پرهیزگار بود. علوم و فلسفه را نزد پدر و همسرش ملاعبدالرزاق لاهیجی(شاگرد ملاصدرا) فرا گرفت.
در مقالات علمی به حدی رسید که با علمای زمانه اش جلسات علمی برگزار می کرد.
وی صاحب کتاب های “شمع الیقین” و “زواهرالحکم” است.
بدریه ملقب به ام کلثوم دختر ملاصدرا از زنان فاضل، ادیب و پرهیزگار بود. علوم و فلسفه را نزد پدر و همسرش ملاعبدالرزاق لاهیجی(شاگرد ملاصدرا) فرا گرفت.
در مقالات علمی به حدی رسید که با علمای زمانه اش جلسات علمی برگزار می¬کرد.
وی صاحب کتاب های “شمع الیقین” و “زواهرالحکم” است.
“پسنده” اززنان پرهیزگار نیشابور بود. امام رضا علیه السلام در راه سفر به مرو ، در نیشابور توقف نموده و خانه وی را برای ورود پسندیدند، از این روی وی به پسنده معروف شد.
امام علیه السلام دانه بادامی را در حیاط منزل وی کاشت که در همان سال سبز شد و به بار نشست.
بیماران از میوه آن می خوردند و شفا می یافتند.
همسر روحانی مبارز میرزا کوچک خان جنگلی، زنی شیردل و با ایمان بود که تا آخرین لحظات سخت زندگی شوهر، با او همراه بود.
میرزا در وصفش گفت:” تو برایم بانویی بودی که در شرایط سخت زندگی و مبارزه، همچون کوه ایستادگی کردی و در عین حال ذره ای از محبتت نسبت به من کاهش نیافت. معنی شریک زندگی و همسر بودن همین است. از خدای بزرگ بهترین پاداش را برایت آرزومندم.”
و این آخرین کلام میرزا با همسرش قبل از شهادت بود.