چنانکه نزديکان اين بانو تصريح ميکنند نظم عجيب ايشان در زندگي عامل موفقيتشان در جمع کردن بين وظايف خانه و تحصيل و تربيت شاگردان بوده است. يکي از شاگردان ايشان ميگويد:«در مورد زندگي خانم امين بايد بگويم که در تنظيم وقت ابتکاري عجيب داشتند و چنان اوقات خود را تنظيم ميکردند که به تمام کارهايشان ميرسيدند گويا خداوند به وقت ايشان هم برکت داده بود.»
نتيجه اين نظم و برنامهريزي اين بود که در کنار وظايف خانه به تربيت شاگردان بسياري پرداخته، مراجعان مختلف را ميپذيرفتند و در عين حال آثار علمي و تأليفات متعددي نيز از خود به يادگار گذاشتند.
صبر در برابر آزمايشات الهي
شايد گمان شود رمز موفقيت ايشان توانايي مالي و مکنت اقتصادي خانوادگي ايشان بود درحاليکه اين بانوي بزرگوار در طول زندگي با ابتلائات و رنجهاي بسياري دست به گريبان بود ولي در برابر همة آنها صبر پيشه کرد و از انجام وظايف غافل نشد؛ از جمله آنکه در طول زندگي به دلائل گوناگون، هشت فرزند خويش را از دست داد و تنها يک پسر براي ايشان باقي ماند.
افزون بر اين که ايشان در طول زندگي از دردهاي جسمي فراواني رنج ميبردند. فرزند ايشان دراينباره نقل ميکند:«مرحوم والده متاسفانه در طول زندگي درد و رنج جسمي فراوان کشيدند. به ياد دارم پا درد خيلي شديدي داشتند که بر اثر آن گاهي فريادشان به آسمان بلند ميشد ولي يک کلمه حرفي که بوي ناشکري بدهد هرگز از ايشان شنيده نشد. روزي به ايشان گفتم شما که يک زن عالمة موحد به تمام معنا هستيد چرا بايد اينقدر زجر و درد بکشيد؟ ايشان در پاسخ فرمودند:«صوفي نشود صافي تا در نکشد جامي» من بايد خالص بشوم اينها امتحان است من بايد امتحان بدهم.»
جديت در کار
يکي ديگر از رموز موفقيت ايشان، جديت در کار بود بهگونهاي که وقتي اراده جدي به تحصيل و تربيت گرفتند، اجازه ندادند هيچ مانعي جلودار ايشان شود. نقل شده در زمان جنگ جهاني اول دو فرزند خردسال ايشان در فاصله کمي از دنيا رفتند. استاد ايشان مرحوم آيتالله نجفآبادي سه روز درس را تعطيل کرده و به خانه ايشان براي تدريس نميروند. روز چهارم بانو امين به دنبال ايشان فرستاده تا علت تعطيلي درس را جويا شوند. آيتالله نجفآبادي ميفرمايند: «من شرمم ميشود که بچهتان تازه از دنيا رفته براي درس بيايم.» ولي خانم امين پاسخ ميدهند:
«من پيش خدا شرمم ميشود که سه روز است چيزي نخواندهام خدا يک چيزي به من داد، خودش هم گرفت.»
جديت و تلاش ايشان در حدي بود که يکي از استادان ايشان ميفرمود:«حکمت را داييام به من درس داد و يکي نيست که من به او درس بدهم. من ميخواهم به اين خانم درس بدهم که از من يادگاري باقي مانده باشد.»
تزکيه مقدم بر تعليم
از نکات برجسته شخصيت اين بانوي بافضيلت ابعاد معنوي و عرفاني ايشان بود که مورد تاييد بزرگان اهل سلوک و عرفان نظير علامه طباطبائي قرار گرفته بود. ايشان ميفرمودند:«علم با عمل، علم با تهذيب، علم با تزکيه، اگر علم بدون تزکيه باشد براي انسان غرور و حجاب ميآورد. ممکن نيست انسان بتواند صعود کند سقوط حتمي و صددرصد است.» و همچنين وقتي از ايشان درباره بهترين جهاد براي زنان در عصر حاضر سؤال شد فرمودند:«در موفقيت امروز آنچه براي زنان در درجه اول اهميت قرار دارد اين است که با نفس و دمخواهيهاي خود در مورد زر و زيور و طرز لباس پوشيدن خود و به مدلهاي گوناگون درآمدن مبارزه کنند. با اينکه اين کار مشکل بهنظر ميرسد ولي در نتيجه به کمال معنوي زودتر نائل ميشوند.»
تواضع و سادگي
شيوه عمومي ايشان در برخورد با افراد، آميختهاي از تواضع و سادگي بود. هميشه از ميهمانان با خوشرويي و سادگي پذيرايي ميکردند. هرگز از حوادث و پيشآمدها نميترسيدند و با همين شيوه جوانان را به اسلام جذب ميکردند يعني سلوک و رفتار ايشان اولين عامل جذب بانوان به ايشان بود. يکي از شاگردان ايشان نقل ميکند:«ايشان در عين تواضع و سادگي داراي جاذبه معنوي و ابهت خاصي بود.»
از مصاديق تواضع اين بانوي بزرگوار اين است که کتابهاي خود را با نام مستعار «بانوي ايراني» به چاپ ميرساند. ايشان در اين کتابها با تلاشهاي ضدديني و فرهنگي دولت طاغوتي رضا شاه و پسرش به مبارزه برخاست و به ترويج فرهنگ اسلامي و اصيل زنان ايراني پرداخت.
بانو امين و انقلاب
هرچند ايشان در اوايل انقلاب از دنيا رفتند اما انس و علاقه ويژهاي بين ايشان و حضرت امام برقرار بود. بانو امين شيفته بيانات و مطالب علمي امام بود و به مطالعه آثار ايشان ميپرداخت و ميفرمود:«عرفان ايشان به حد اعلاي خود رسيده است» و همواره براي سلامتي امام و توفيق و پيشرفت ايشان در اهداف مقدسشان دعا ميکردند. از طرفي حضرت امام نيز جوياي احوال ايشان بودند؛ يکي از روحانيون اصفهان ميگويد:« چند مرتبه که حضور حضرت امام خميني? مشرف شدم ايشان جوياي حالات و اشتغالات و سلامتي بانوي مجتهده امين شدند.»
صفحات: 1· 2