معماهاي معنوي
از عجيبترين آدمهاست؛ ميتواند آسوده باشد اما انگار خودآزاري دارد. اگر برخي آنچه را که ميخواهند نميتوانند او آنچه را ميتواند نميخواهد. در شکل و لباس هم بسيار ساده است. خودش را اسير ظواهر نميکند. اصلا لباس اعياني به تنش زار ميزند. هيچ جرم و جنايتي هم نکرده اما هميشه فراري است. ميپرسي براي چه؟ از ترس فقر، اما خودش هم نميداند چرا اينقدر زود دوباره به آن نزديک ميشود. از بدبختي اين آدم همين بس که مثل بيچارهها زندگي ميکند، اما مجبور است مثل پولدارها حساب پس بدهد.1 لابد شما دلتان سوخت، اما نميدانم چرا دل هيچکس ديگر بر نگونبختي او به رحم نميآيد!
با اينکه يک صفت خوب هم دارد که کمتر کسي به پاي او ميرسد باز پيش چشم مردم ارج و قربي ندارد. او مثل يک پاسبان بيجيره و مواجب، با وسواس، مراقب اموال است. در سرما و گرما، بيتعطيلي و مرخصي، کار ميکند. حقوق که نميگيرد هيچ، تازه هر روز کلي سرمايهها را زياد ميکند. با اين همه دلسوزي، آنهايي که اين ثروتها نصيبشان ميشود چشم ديدنش را ندارند و آيندهنگري او را درک نميکنند و مثل رسم نادرست روزگار وقتي ميفهمند او چه آدم خوبي بوده است که طرف سرش را بر خاک بگذارد. آنوقت است که خيرات او سر از خاک بيرون ميکنند.2
اگر تابهحال از مدح معکوس ما پاسخ اين معما را حدس نزديد، بايد بگوييم که در آيه 180سوره آلعمران درباره اين آدمها آمده در قيامت آنچه اندوختهاند چون زنجيري بر گردنشان خواهد بود.
1. نک: نهجالبلاغه، حکمت126.
2. سيم بخيل وقتي از خاک به در آيد که او خود به خاک رفته باشد (سعدي).
جواب سلام را با عليک بده
جواب تشکر را با تواضع
جواب کينه را با گذشت
جواب بيمهري را با محبت
جواب ترس را با جرأت
جواب دورغ را با راستي
جواب دشمني را با دوستي
جواب زشتي را به زيبايي
جواب توهم را به روشني
جواب خشم را با صبوري
جواب سرد را به گرمي
جواب نامردي را با مردانگي
جواب همدلي را با رازداري
جواب پشتکار را با تشويق
جواب بيتفاوتي را با التفات
جواب يکرنگي را با اطمينان
جواب مسئوليت را با وجدان
جواب حسادت را با اغماض
جواب خواهش را بيغرور
جواب دورنگي را با خلوص
جواب بيادب را با سکوت
جواب نگاه مهربان را با لبخند
جواب لبخند را با خنده
جواب دلمرده را با اميد
جواب منتظر را با نويد
جواب گناه را با بخشش
و جواب عشق چيست جز عشق؟
هميشه جواب هاي، هوي نيست. جواب خوبي را با خوبي بده، جواب بدي را هم با خوبي بده. هيچ وقت جواب سربالا نده. هيچ وقت هيچ چيز و هيچ کس را بيجواب نگذار. مطمئن باش هر جوابي که بدهي يه روزي، يه جوري، يه جايي به تو باز ميگردد.
……………………………………..
ناهيد مؤمنخاني
وقتي مشغول به كار شد چندين سال زحمت كشيد تا خانه بخرد. وقتي خانه خريد، خانه خالي بود. وقتي وسايل خانه تكميل شد، گفت: بايد ماشين بخرم، وقتي ماشين خريد ديگر چيزي كمو كسري نداشت. تا اينكه …
هر جا خواستگاري رفت گفتند پس چرا آقا داماد خودشان تشريف نياوردن!
محمد رنجبر-ماهنامه خانه خوبان
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حدود نه سال با حضرت علي علیه السلام زندگي کرد . او در اين مدت نه تنها علي علیه السلام را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مايه نشاط و خشنودي ایشان مي شد و اندوه علي علیه السلام با ديدار فاطمه سلام الله علیها برطرف مي گشت . در اين راستا حضرت علي علیه السلام مي فرمايد: «به خدا سوگند! من هرگز زهرا سلام الله علیها را خشمگين نکردم و او نيز مرا خشمگين نکرد و هيچ گاه موجب ناخشنودي من نشد . من هرگاه به چهره او نگاه مي کردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف مي شد (5) » .
روزي پيامبر صلی الله علیه و آله از علي علیه السلامن پرسيد: «زهرا سلام الله علیها را چگونه همسري يافتي؟» .
ایشان در پاسخ عرض کرد: «نعم العون علي طاعة الله » (6) : «او را در راستاي اطاعت خداوند، ياوري نيکو يافتم » .
بي توقعي زهرا سلام الله علیها از همسرش در حدي بود که در طول نه سال زندگي مشترک همسري، حتي براي يکبار، تقاضاي مادي از او نکرد . روزي به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها غذا نرسيد، حضرت اندوخته غذايي خود را به کودکان گرسنه اش داد و خود شب را گرسنه به سر برد . علي علیه السلام بامداد آن شب از حضرت زهرا سلام الله علیها تقاضاي غذا کرد، حضرت زهرا سلام الله علیها ماجرا را به عرض ایشان رسانيد . امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: «در چنين وضعي چرا به من نگفتي تا به جستجوي غذا بپردازم؟» فاطمه سلام الله علیها در پاسخ گفت: «اني لاستحيي من الهي ان تتکلف نفسک ما لا تقدر عليه » (7) : «من از خدايم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهي و بر چيزي که مقدورت نيست، خود را به زحمت افکني » .
5) کشف الغمه: ج 1، ص 491 و 492 .
6) بحارالانوار: ج 43 ص 156 و 157 .
7) ماخذ قبل: ج 2، ص 27 و 28 .
بانوي نمونه ( درسهايي از مکتب اسلام ، شماره 6 ، ص 81 )
نويسنده گان سيره و محدثان اسلامي براي دختر پيامبر لقب هاي زيادي نوشته اند. آنچه از مجموع اين اسامي و القاب يافته مي شود، بزرگي قدر و شخصيت برجسته دختر پيغمبر در ديده پدر و شوهر و مقام ارجمند او در اسلام و ميان مسلمانان است .اين حقيقتي است که پيروان همه مذاهب اسلامي بدان اعتراف دارند.براي همين است که در عموم کتاب هاي شيعه و گاه در کتاب هاي معتبر اهل سنت و جماعت کتاب جداگانه در فضيلت دختر پيغمبر ديده مي شود و يا فصلي را براي روايت هايي که درباره اوست گشوده اند.
علت ناميدن فاطمه
در جلد دهم بحار الانوار از حضرت باقر نقل است: هنگامي که فاطمه زهرا پا به جهان نهاد خداي متعال فرشته اي را امر فرمود که اين نام (فاطمه) را بر زبان حضرت رسول اکرم جاري نمايد پس پروردگار جهانيان فرمود: تو را از ناپاکي باز داشتم. آنگاه حضرت باقر فرمودند: والله خداي تبارک وتعالي اين بانو را از علم مملو ساخت. از دو امام بزرگوار يعني امام رضا و امام جواد است که فرمود، شنيدم مامون از پدرش رشيد و او از مهدي و او از منصور و او از پدرش و از جدش نقل مي کند که ابن عباس به معاويه گفت: آيا مي داني که چرا فاطمه را فاطمه ناميدند؟ گفت: نمي دانم . ابن عباس گفت: زيرا خداي تعالي وي و شيعيانش را از آتشي در امان داشته و اين سخن، سخن رسول خداست. فتال نيشابوري ضمن حديثي از امام صادق آورده است که چون از بدي ها بريده شود او را فاطمه ناميدند.
وجه تسميه حضرت زهرا - http://www.rasekhoon.net/forum/thread/20303/page1/
سيده فاطمه موسوي
«دا» کتابي است که حسابي گل کرد و نقل محافل ادبي شده است. دا مجموعه خاطرات خانم سيده زهرا حسيني است که به اهتمام خانم سيده اعظم حسيني جمعآوري و نگارش شده، اين کتاب در چهل فصل تنظيم و در 812 صفحه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسيده و در کمال شگفتي تا زمان نوشتن اين متن 70 بار تجديد چاپ شده است. بنا به گفته مديرعامل انتشارات سوره مهر قرار است اين کتاب به چهار زبان اردو، عربي، انگليسي و ترکي استانبولي چاپ شود. همچنين به گزارش سايت مرکز اسناد انقلاب اسلامي، مقام معظم رهبري بر ترجمه دا به زبانهاي زنده دنيا تأکيد کردهاند.
نويسندگان و منتقدان ادبيات داستاني، کتاب دا را به عنوان برترين اثر ادبي سال 87 برگزيدهاند و علت اين انتخاب را برشهاي اعتقادي تأثيرگذار، ارائه تصاوير واقعگرايانه از جنگ، روايت صادقانه از يک دوره تاريخي و مخاطبپسند بودن و نثر ساده و روان را از جمله دلايل انتخاب خود برميشمارند.
چند نکته براي اينکه به زن بودنت افتخار کني
1. يادت باشه که خداوند، تمام جهانرو به خاطر برکت وجود يک زن آفريد؛ «خانم فاطمهزهرا (س)»
2. بهشتم که زير پاي امثال شماست.
3. اونقدر زود همه چيرو ميگيري که شش سال زودتر از آقايون به تکليف ميرسي.
4. هيچ موجود ديگهاي مثل تو تا اين حد ريزبين و با دقت نيست که در يک نگاه، مارک کفش زريخانم يا مدل موهاي اقدسخانم رو بفهمه.
5. ديوار کعبه تنها به روي يک زن شکافته شد.
6. هيچ وقت مجبور نيستي به تعداد موهاي سرت بري خواستگاري؛ کافيه يه «بله» کوچولو بگي اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.
7. بزرگترين مزيت: خيالت از بابت سربازي راحته!
8. در تاريخ جهان به زيرکي معروفي.
9. ميتوني هزار بار هم فيلم رومئو و ژوليت رو ببيني و باز گريه کني، و مهمتر اينکه هيچ وقت از گريه کردنت خجالت نميکشي.
استاد سيدعلياکبر حسيني
زن و شوهري منزل ما آمده بودند و اختلاف داشتند. خانم ادعا ميکرد که اين آقا هر شب که به خانه ميآيد، سه، چهار تا هوو براي من ميآورد. گفتم: چه طور، اين هوو کيست؟! گفت: روزنامه! اين آقا وارد ميشود، من ميگويم: سلام، بچهها ميگويند: سلام، اين آقا روي روزنامه ميافتد. پسرش ميآيد از او سؤال کند، ميگويد: گوشم با تو است بگو، اما چشم و دلش به روزنامه است…
انس مرد به خانواده، هم بايد با دل باشد، هم با چشم و هم با گوش. اينکه بگويد: گوشم با تو است، اما دلم با اين روزنامه و اخبار است آنوقت، روزنامه هووي خانم و خانواده ميشود.
فرزندان و پدر و مادر همه نياز دارند تا به يکديگر توجه عميق قلبي داشته باشند که آن لبخند و نگاه ظاهري از آن توجه قلبي برخاسته باشد. اين توجه با گفتوگو آغاز ميشود. شما وقتي نماز امام زمان(عج) ميخوانيد، «اياکنعبدو اياکنستعين» را تکرار ميکنيد، اين ذکر کمکم موجب انس و الفت با پروردگار متعال ميشود.
يکي از موانع انس، همين ابزارهايي است که ما را از هم جدا ميکند. گاهي ما در خانه هستيم، اما به جاي اينکه روبهروي هم بنشينيم، همه رو به تلويزيون هستيم. غذا را خانم تهيه کردهاند، به جاي اينکه شما از غذاهاي خوشمزه او تعريف کنيد و شکر خدا کنيد، غذا را ميجوييد و نگاهتان به تلويزيون است. لذت ارتباط برقرار نميشود. «ما جعلالله لرجل من قلبين في جوفه؛ خدا دو تا دل به يک آدم نداده است.» اگر دلت آنجا است، اينجا نيست و اين موجب گسستگي دلها ميشود، و گسستگي دلها گسستگي روشها را پيش ميآورد و روشها وقتي متفاوت شد، اختلاف ايجاد ميشود و بر عکس، وقتي در دلها پيوستگي ايجاد شد، اعتماد، همسويي و همگرايي ايجاد ميشود.
ارتباط کلامي ميان همسران
رابطه زن و شوهر سرچشمه همه عاطفهها و بستر گيراترين و جذابترين ارتباطهاست. اين رابطه آميزهاي است از زيباترين تلاقي چشمها، گيراترين تبادل کلامها، هماهنگترين تپش قلبها، همسوترين انديشهها، استوارترين گامها و پر رمز و رازترين محرميتها. اين ارتباط، آيهاي است آرامبخش و مهرآفرين،1 رابطهاي است پاک و بيآلايش؛2 رابطه گلبرگ و ريحان،3 انگشتر و نگين، 4 دل و دلدار،5 گردن و گردنبند،6 اندام و لباس 7 بهارآفرين دلها و 8 روشنيبخش چشمها.
اکنون که اهميت اين ارتباط را دانستيم، بايد براي آرامش زندگي، به خاطر رشد و کمال جمع کوچک خانوادهمان و بالاخره براي خداي مهربان که ما را از تنهايي بيرون آورد، ارتباطي صميمي، پرجاذبه و خردمندانه را با همسرمان برقرار کنيم. ما در اين نوشتار، به ياري شما شتافتهايم:
روز بلهبرون بود. داماد نيامده بود، اطرافيان سر تعداد سکههاي مهريه از 60 تا 250سکه چانه ميزدند.
آخر سر، عروس رو به پدر و مادر گفت: من با آقا داماد صحبت کردم و با 14سکه به توافق رسيديم. همه حيرتزده شدند و چندلحظه سکوت کردند.
مادر عروس سکوت را شکست و رو به جمع گفت شما (عروس و داماد) که حرفهايتان را زدهايد، ما چهکارهايم.
خاطرهاي از زهرا اکبري