پرسش:
اگر جامعه ی بشری در مسیر خودش به تکامل می رسد پس نیاز به مهدی علیه السلام برای چیست؟
پاسخ:
اشتباهی است که در جامعه ی ما رخ داده و آن این است که اغلب تصور می کنند که ظهور حضرت حجّت صرفاً ماهیت انفجاری دارد. این تصور بر اساس یک بدبینی خاص است، یعنی آنها هم در میان اخبار و روایات آن جنبه های بدبینی اش را نگاه کرده و این طور فکر کرده اند که وقتی بشریت به آخرین حد ظلمت می رسد که از اهل حق و حقیقت هیچ خبر و اثری نیست یکمرتبه منفجر می شود و منجر به ظهور حضرت حجّت می گردد. در حالی که این طور نیست، بلکه ایشان آخرین حلقه ی مبارزات انسان است و من شواهد این مطلب را از آیات قرآن و روایات [در کتاب قیام و انقلاب مهدی علیه السلام ] آورده ام. بنابراین ایشان نه به عنوان اینکه چون دیگر انسان کاری نمی کند، به عنوان یک مافوق انسان به جای او عمل می کنند، بلکه به عنوان کمک انسان این کار را می کنند. [1]
[1] - تکامل اجتماعی انسان در تاریخ (نبرد حق و باطل)
پیوند: http://www.aviny.com/
چگونه كتب استاد را مطالعه كنيم كه تا انتهاي مسير ثابت قدم و استوار بمانيم ؟)
آن چه در پي ميآيد ، نكاتي چند دربارهي مطالعهي آثار شهيد مطهري است . اميد است كه براي خوانندگان گرامي كارگر افتاده و آنها را در پيمودن هر چه صحيحتر اين راه ياري كند . البته از خوانندگان عزيز تقاضا دارم ، همهي اين نكات را به دقت خوانده و به كار بندند ، هم چنين از انتخاب روشهاي سليقهاي هم به شدت پرهيز كنند .
1 . براي پيمودن هر راهي در ابتدا بايد انگيزهي رهرو ، براي پيمودن آن راه به حد بالايي برسد تا اگر موانعي ايجاد شد ، هيچ ترديد و تزلزلي در او پديد نيايد .
بسياري از كساني كه كتب استاد را براي مطالعه انتخاب كرده و خواندن آنها را هم آغاز نمودهاند ، به دليل نداشتن انگيزهي بالا ، در همان ابتدا به قول خودمان بريدهاند . دانستن اهميت مطالعهي كتب شهيد مطهري ، بزرگترين عاملي است كه ميتواند ما را با انگيزهي بالايي به طرف اين كتب ارزشمند سوق دهد . وظيفهي مقالهي قبلي ، همين ايجاد انگيزه بود .
2 . يكي از عوامل ايست مطالعاتي اين است كه خواننده ، روشهاي مطالعه را به صورت مختلط دربارهي هر كتابي استفاده ميكند . هر كتابي را بايد با روشي متناسب با هدف آن خواند . گاهي هدف حفظ كردن ، گاهي هم فهميدن عميق و دقيق ، در بعضي موارد اطلاع سطحي و در مواردي هم گرفتن ديدگاه ، يا تغيير و تكميل يك ديدگاه قبلي است .
شرکت درمجالس اهلبیت :برکات زیادی دارد. آرامشی که دراین جلسات به دست میآیددرجای دیگری پیدانمیشود.شاهدآنهم،وجدان افراداست که همه این آرامش رادراین جلسات تجربه نموده اند؛ اضافه براین،آیه شریفه :” الابذکرالله تطمئن القلوب” نیزمویدهمین معناست وذکرویاداهلبیت،یادخداست .
شیعیان راطبق روایات،اززیادی گِل اهلبیت :آفریده اند وگل وجودی آنان را باولایت اهلبیت عجین ساخته اند؛ لذا این جلسات هماهنگ وازجنس وجودشیعیان است وبااین جلسات وجودآنان رشدونشاط می یابد .
هدف من ازاین مقدّمه این بودکه بگویم؛دیشب خداوندتوفیق داد ودر مجلس روضه حضرت زهرا س شرکت نمودم . یکی دیگرازبرکات این جلسات،بالابردن آگاهی درمورداهلبیت علیهم السلام میباشد. سخنران درآخرمطالب خود،به مناسبت جریان بسیارجالبی رانقل نمود. ماجرامربوط به ” مزارشریف افغانستان ” بود.
همانطوری که میدانید،مزارشریف،مرکزولایت بلخ درشمال افغانستان وازجمله پنج شهرعمدهٔافغانستان (پس ازشهرهای کابل،هرات،قندهاروجلالآباد) میباشد. این شهر،درمیان افغانهاازقداست بالایی برخورداراست. وطبق اعتقادآنان،قبرمطهّرحضرت علی ع درآنجاقرارداردو سرّنامگذاری این شهرنیزدرهمین نکته نهفته است وافرادزیادی برای زیارت به آنجا می روند وحاجات خودراطلب می نمایند.
امّاماجرا:
حكمت عبادات
آيت الله جوادى آملى، نشر اسراء، قم چاپ سوم 1379، 390 صفحه، 1400 تومان.
عبادت، ذوق جان و شوق روان است; اما اين ابر بهارى را اسرار و حكمى است كه هر كس با آن آشنا و بدان روشنا شود، طعم شيرين آن را هرگز رها نخواهد كرد. گذشته از اسرار و حكمى كه در اصل و حقيقت عبوديت نهفته، هر يك از جلوه ها و نمادهاى آن نيز طرايف و ظرايفى دارد كه تامين كننده بعدى از ابعاد هستى انسان است.
اين كتاب متضمن 10 بخش است كه هريك از آنها به نوع خاصى از عبادت پرداخته و اسرار و حكم آن را بيان مى كند.
بخش اول از عبادات و حكمت آن سخن مى گويد و بخش دوم به نيت و راز و رمز آن مى پردازد. بخش سوم از حكمت طهارت (وضو و تيمم) سخن مى راند و بخش چهارم به بحث درباره باطن نماز و اسرار و حكمتهاى آن اختصاص دارد. بخش پنجم، از برخى اسرار روزه پرده برمى گيرد و بخش ششم از عبادت اعتكاف رازگشايى مى كند. بخش هفتم از حكمت تلاوت و رمز قرائت قرآن دم مى زند و بخش هشتم به راز و ادب و حكمت دعا مىپردازد. بخش نهم از روح عبادات (تولى و تبرى) سخن مى گويد و بخش پايانى كتاب، ذكر و حكمت و محور و اقسام آن را بررسى مى كند.
فاطمه شهيدى
روى شيشه نوشته «قيمتها شكسته شد» ما پشت ويترين صف مى كشيم تا شايد كلاهى يا پيراهنى را ارزانتر از آنچه مى ارزد بفروشند . صف مى كشيم و نوبت مىگ ذاريم . هول مى زنيم . از هر كدام دو تا مى خريم براى روزهاى مبادايى كه گاهى اصلا نمى آيند .
مردى گنجى را حراج كرده است . گنجى را بى بها مى فروشد . گفته لازم نيست چيزى بدهيد يعنى اگر گفته بود لازم است هم ما چيزى در خور اين معامله نداشتيم . گفته فقط ظرف بياوريد . ظرف!
حجمى كه در آن بشود چيزى ريخت . گنجايش گنج . هيچ كس نمى آيد . هيچ كس صف نمى بندد . مرد فرياد مى زند: «كيلا بغير ثمن لو كان له وعاء (1) ; بى بها پيمانه مى كنم اگر كسى را ظرفى باشد» و ظرف نيست و گنجايش گنج در هيچ كس نيست .
ما از كنار اين حراج بزرگ، خيلى ساده مى گذريم و مى دويم سمت جايى كه جورابى را به نصف قيمت معمولش مى فروشند . ظرفهاى ما، اين دلهاى انگشتانهاى است . چى در آن جا مى شود كه او بخواهد بى بها به ما ببخشد؟
ما به اندازه يك پياله گندم عشق هم جا نداريم . كف دستى دانايى اگر در ما بريزند پر مى شويم . سرريز مى كنيم و غرور از چشمها و زبانهامان بيرون مى تراود .
با ما چه كند اين مرد، كه گنجى را حراج كرده است؟
يکي از دوستان که پدرشان حدود سيسال مؤذن محل خود بودند و هر صبح هنگام نماز مردم را با اذان خود بيدار ميکردند، از قول ايشان ميگويد: يک روز وقتي از خواب بلند شدم عقربههاي ساعت را يک ساعت جلوتر از چيزي که بود ديدم و به خيال اينکه وقت نماز است به مسجد رفتم و اذان گفتم با اذان من هم خيليها از جا برخاستند و چه بسا نماز هم خواندند بعد از آن وقتي متوجه اين اشتباه شدم تأسف ميخوردم که چرا اين اتفاق افتاده. فرداي آن روز مردي پيشم آمد و به خاطر نجات دادن جان خود و زن و بچهاش ازمن تشکر کرد. وقتي قضيه را پرسيدم گفت: ديشب با صداي اذان بيموقع شما از خواب پريدم و بلافاصله متوجه بوي شديد گاز شدم. به خاطر نشتي فضاي خانه را گاز گرفته بود و اگر بيدار نميشديم شايد تا ابد در خواب ميمانديم!
وقتي حکمت اذان بيموقع را فهميدم خدا را به خاطر اشتباهي که ناخواسته مرتکب شده بودم شکر کردم.
در یکی از مهمانیهای دوستانه، تدبیر خلاقانهای که صاحب منزل برای شیر دادن کودکشان به کار گرفته بود، تحسین همه ما را برانگیخت. آنها به کودکشان یاد داده بودند که تقاضای شیر خوردن خود را با این جمله بگوید«مامان وضو داری؟» و بدین شیوه هوشمندانه یادآوری میشد که او را هرگز بدون وضو شیر ندهند.
استاد خدامراد سليميان
هيچ كس را توان معرفت زهراى مرضيه نبوده و نيست، جز پروردگار هستى و خاصان اولياى او، كه بلنداى شناخت اين بانو، پرندهاى تيزپرواز مىطلبد رها شده از تمامى قيدها و بندها، كه فاطمه سرّى است از اسرار الهى.
بزرگ بانوى جهان اسلام به عنوان برترين زنان عالم همواره در كلام حضرات معصومان به ويژه پيامبر گرامى اسلام مورد توجه و عنايت خاص بوده است؛ گاهى از او به عنوان برترين زنان عالم و گاهى به عنوان برترين زنان بهشتى ياد شده است.
عروس مغروری که از هنر آشپزی بیبهره بود در برابر راهنماییهای مادرشوهرش مرتب میگفت: این را که خودم میدانستم، و بعد غذا را همانند آنچه مادرشوهر گفته بود درست میکرد. روزی مادرشوهر به عروسش گفت: برای پخت فلان غذا برنج و عدس را در ظرف میریزی و یک خشت خام هم بر روی آن میگذاری. عروس مغرور طبق عادت قبلی گفت: این را هم که خودم میدانستم، و طبق معمول طبق گفته مادرشوهر غذا پخت. هنگامی که شوهرش آمد و ظرف غذا را آورد دید خشت خام شل شده و با غذاها مخلوط گشته است. پسر به عروس گفت: چرا چنین غذایی درست کردهای؟ عروس که پاسخی نداشت سخن مادرشوهر را دلیل آورد. وقتی هر دو به نزد او رفتند. مادرشوهر گفت: پسرم من هروقت چیزی را میگفتم همسرت میگفت: این را که خودم بلد بودم. من برای تنبیه او این کار را کردم. حالا دانست که خیلی وقتها «میدانم» کار دست آدم میدهد.
نویسنده : محسن مؤمني
ناشر: سوره مهر (حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي)
قيمت: 2400 تومان
این کتاب روايت كامل زندگي يك مرد است و هنگامي كه آن زندگي، زندگي فردي باشد كه به تمام فراز و نشيبهاي واقعهاي بزرگ همچون جنگ گره خورده باشد، سختتر است. روايتي از بلنديهاي پاوه تا دشتهاي خوزستان.
اين كتاب حاصل تلاش سه نويسنده است. نوشته با دو روايت بيان شده است. يك روايت از زبان نويسنده و ديگري از زبان خود شهيد، از خصوصيات بارز اين كتاب، جامعيت و استناد آن است. روايتهاي پيش از انقلاب، از كتاب خاطرات سپهبد شهيد صياد شيرازي، بخشهايي مربوط به كردستان و سالهاي ابتدايي جنگ، از كتاب ناگفتههاي جنگ و سالهاي پاياني جنگ، از كتاب يادداشتهاي ويژه شهيد صياد شيرازي انتخاب شده است. در غير اين موارد، اگر از منبع ديگري، نوشته و يا سخني از شهيد آمده مأخذ آن ذكر شده است. اما روايت نويسنده علاوه بر منابع ياد شده، مبتني است بر ساعتها گفتوگو و نيز تحقيق و استفاده از منابع مكتوب قابل توجهي كه فهرست بخشي از آنها در پايان كتاب آمده است.
تيمسار يوسفي فرمانده لشكر در ميان جمعي از نظاميان گفته بود: «نام اين جوان را به خاطر بسپاريد. من در ناصيه او ن قدر لياقت ميبينم كه اگر بخت يارش باشد و از شر حاسدان در امان بماند، روزي فرمانده نيروي زميني ارتش ايران شوي!».
پيشبيني سرلشكر پير، سيزده سال بعد هنگامي تحقق گرفت كه ايران يكي از حساسترين لحظات تاريخ خود را ميگذراند و…