شبيه سوره کوثر شبيه آيه تطهير (آموزههاى اخلاقى خانواده در مكتب تربيتى حضرت فاطمه)
استاد خدامراد سليميان
هيچ كس را توان معرفت زهراى مرضيه نبوده و نيست، جز پروردگار هستى و خاصان اولياى او، كه بلنداى شناخت اين بانو، پرندهاى تيزپرواز مىطلبد رها شده از تمامى قيدها و بندها، كه فاطمه سرّى است از اسرار الهى.
بزرگ بانوى جهان اسلام به عنوان برترين زنان عالم همواره در كلام حضرات معصومان به ويژه پيامبر گرامى اسلام مورد توجه و عنايت خاص بوده است؛ گاهى از او به عنوان برترين زنان عالم و گاهى به عنوان برترين زنان بهشتى ياد شده است.
آمده كه در آخرين لحظههاى زندگانى رسول مكرم اسلام فاطمه به شدت گريه مىكرد. پيامبر رحمت وقتى صداى گريه دختر خود را شنيد او را به نزديك خود فرا خوانده مطالبى را آهسته به او منتقل فرمود، كه در آن شدت گريه، تبسمى بر لبان فاطمه نشست. بعدها وقتى سبب آن تبسم را پرسيدند فرمود:
وقتى حال رسول خدا را آنچنان ديدم گريستم؛ گريهاى كه ديديد. وقتى پدرم حزن و اندوه مرا مشاهده فرمود، دوباره با من نجوا كرد و فرمود: اى فاطمه آيا راضى و خشنود نيستى كه سيد و بزرگ زنان جهانيان باشى؟ پس خنديدم و شاد شدم.1
در روايت ديگرى آمده است كه حضرت فاطمه فرمود: در لحظههاى آخر زندگانى وقتى پدرم صداى گريه من را شنيد فرمود:
«دخترم! هيچ كدام از زنان جهان ارزش و مقام تو را ندارند. پس در صبر و بردبارى همانند كمترين زنان نباش؛ زيرا تو سيد و بزرگ زنان بهشتى.»2
با توجه به دو روايت فوق، فاطمه زهرا به عنوان برترين زنان عالم هستى همواره به عنوان الگويى برتر مطرح بوده و هست و ابعاد وجودى آن بزرگوار فراتر از حضور در زمان و مكانى خاص است. فضايل اخلاقى اين بانوي کرامت هرگز اسير زمان و مكان نمىشود. اين الگوى فضيلت براى هميشه تاريخ، شايستگى پيروى و متابعت را داراست و فراگيرى درس زندگى در مكتب انسانساز اين بانوى نمونه، توفيقى بس ارجمند و بزرگ است.
ما نيز بياييم وضوى حضور گرفته، رو به قبله با فروتنى كامل زانوى ادب زده جرعهاى از اين كوثر بىپايان به كام جان بريزيم:
آموزههاى اخلاقى ازدواج
1. مشورت با دختر
پيامبر بزرگ اسلام همواره اين اصل مهم تربيتى يعنى مشورت و تبادل افكار با دختر را به دقت رعايت مىكرد و به امت اسلامى نيز سفارش مىفرمود تا از ظلم و ستم دوران جاهليت دورى گزينند و پدران و مادران بدون مشورت و رضايت دختران در امر ازدواج اقدامى نكنند.
در همين راستا، آن حضرت در ازدواج فاطمه با امام علي به مشورت و تبادلنظر با دخترش روى آورد و فرمود: «دخترم فاطمه! پسر عمويت على از تو خواستگارى کرده است. پاسخ تو چيست؟ فاطمه به پدر احترام مىكند كه نظر شما چيست؟
پيامبر فرمود: «اذن الله فيه من السماء؛ خدا از آسمان در اين ازدواج اجازت فرمود.»
فاطمه? گفت: «رضيت بما رضى الله لى و رسوله؛ خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادند.»3
2. احترام به نظر پدر
هر پدر و مادرى آرزوى خوشبختى و سعادت فرزندان خود را دارد؛ از اينرو دختران و پسران نبايد در خيرخواهى آنان ترديد كنند و نظر آنان را ناديده بگيرند.
حضرت زهرا پس از مشورت پدر با او، به پدر احترام نموده رأى و نظر پدر را محترم شمرد و گفت: «اى رسول خدا تو از من سزاوارترى كه اظهارنظر كنى.»4
3. پاىبندى به ارزشهاى والاى انسانى
از آنجا كه پايه تربيت نسلهاى آينده، در امر مقدس ازدواج گذاشته مىشود، توجه و پاىبندى به ارزشهاى انسانى و اخلاقى از اساسىترين امورى است كه ميبايست مورد توجه دختر و پسر قرار گيرد. به همين دليل وقتى بزرگان و ثروتمندان قريش به خواستگارى آن حضرت آمدند، جواب رد شنيدند، ولى وقتى على? مظهر ايمان مجسم كه به ظاهر مال و ثروتى از دنيا نداشت، ولى از عظمت و بزرگى روح برخوردار بود، به خواستگارى زهرا? آمد، آن بزرگوار جواب مثبت داد.
4. حالات معنوى و توجه به آفريدگار هستى
شب ازدواج و آغازين لحظههاى شروع يك زندگى نوين براى هر زن و مردى شيرين و خاطرهانگيز است، ولى متأسفانه برخى اين لحظههاى شيرين را به انواع گناه و معاصى مىآلايند غافل از اينكه وقتي آغاز زندگى مشترك و فصل جديد حيات با گناه و نافرمانى خدا آغاز شود، فرجامي بس تلخ و رنجآور خواهد داشت. نبايد فراموش کرد که در مواقع حساس، امتحانات الهى سخت و دشوارتر از زمانهاى عادى است.
حال ببينيم كاملترين الگوى بانوان جهان در آن شب خاطرهانگيز چه حالاتى داشت؟
در شب ازدواج، حضرت على? همسرگرامى خود را نگران و گريان ديد. پرسيد: چرا ناراحتى؟ پاسخ شنيد: «درباره حال و رفتار خويش تفكر كردم، به ياد پايان عمر خويش و منزلگاه ديگر به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت.
در اين آغازين لحظههاى زندگى، تو را به پروردگار سوگند مىدهم كه بيا تا به نماز بايستيم تا با هم در اين شب خدا را عبادت كنيم.»5
به راستى چنين زن و شوهري ميتوانند بهترين و گرانبهاترين انسانها كه در تاريخ بشرى بىمانند و نزد خداوند با ارزشترين هستند، پرورش دهند.
آداب همسرداري
1. گذشت و ايثار
در يكى از روزها، صبحگاهان امام على به همسر عزيزش فرمود: فاطمه جان! آيا غذايى دارى تا از گرسنگى رهايي يابيم؟ فاطمه پاسخ داد: نه، به خدايى كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد سوگند، دو روز است كه در منزل غذايى كافى نداريم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذاى اندك موجود استفاده نكردم.
امام با تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادى تا به دنبال تهيه غذا بروم؟
فاطمه فرمود: اى ابا الحسن! من از پروردگار خود حيا مىكنم كه چيزى را كه تو بر آن توان و قدرت ندارى، از تو درخواست نمايم.6
2. تقسيم كار در زندگى
امام باقر فرمود: حضرت فاطمه? كارهاى منزل را با حضرت على اينگونه تقسيم كردند: خمير كردن آرد و تميز كردن و جارو زدن منزل به عهده فاطمه باشد و كارهاى بيرون منزل از قبيل جمعآورى هيزم و تهيه مواد اوليه غذايى را على انجام دهد.
امام صادق فرمود: اين تقسيم كار با اشاره رسول خدا انجام گرفت، آنگاه كه رسول خدا فرمود: كارهاى داخل منزل را فاطمه و كارهاى بيرون منزل را على انجام دهد. آنگاه حضرت زهرا با خوشحالى فرمود: «جز خدا كسى نمىداند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زيرا رسول خدا مرا از انجام كارهايى كه مربوط به مردان است بازداشت.»7
خوشحالى آن حضرت از اين جهت بود كه از برخورد با نامحرم به دور خواهد ماند، چه اينكه كار كردن غيرضرورى زنان و اختلاط زنان با مردان با روح تقوا بيگانه است.
در روايتى ديگر آن حضرت در پاسخ پدر بزرگوارشان كه پرسيده بود: در كدام لحظه زن به خداوند نزديكتر است؟ فرمود: «نزديكترين حالات زن به خداوند زمانى است كه در خانه خود مىماند.»8
البته آنچه مذمت شده، بيرون رفتنهاى غيرضرورى دختران و زنان است كه قطعا پيامدهاى ناگوارى به دنبال خواهد داشت و متأسفانه امروزه بسيار شاهد اينگونه امور هستيم.
3. رعايت ادب و احترام نسبت به همسر
در روايتى آمده است آن حضرت، ملاك و معيار ارزشمندى انسان را در مهربانى با همسر و نرمى با ديگران ذكر كرده است:
«بهترين شما كسى است كه در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر باشد و ارزشمندترين مردم كسانى هستند كه با زنان خود مهربان و بخشندهاند.»9
و آنگاه كه مىخواهد شدت علاقه و وفادارى خود را به شوهر مظلومش ابراز نمايد مىفرمايد: «علىجان! جانم فداى تو، و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، اى اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خير و نيكى به سر مىبرى با تو خواهم زيست و يا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى باز هم با تو خواهم بود.»10
4. تحمّل مشكلات و سختىها
الف) تحمل گرسنگى: پيامبرگرامى اسلام روزى وارد منزل فاطمه شد و فرمود: دخترم در چه حالى و چگونه زندگى مىكنى؟ پاسخ شنيد: «درد و گرسنگى بىتابم كرده و هر لحظه رو به فزونى است و غذايى ندارم تا رفع گرسنگى كنم» رسول اكرم? فرمود: «دخترم آيا راضى نيستى كه بزرگ زنان جهانيان باشى؟»11
ب) تحمل كمبودهاى زندگى
حضرت زهرا روزى در خدمت پدر از مشكلات زندگى و كمبودهاى رفاهى سخن به ميان آورد و فرمود: «اى رسول خدا من و پسر عمويم چيزى از وسايل رفاهى نداريم، مگر پوست گوسفندى كه شبها بر روى آن مىخوابيم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مىدهيم.»
رسول اكرم فرمود: «دخترم صبر و تحمل داشته باش، زيرا موسىبنعمران ده سال با همسرش زندگى كرد و فرشى جز يك قطعه عباى قطوانى نداشتند.»12
لازم به يادآورى است همسرانى كه تجملات و امور غيرضروري را به شوهران خود تحميل مىكنند، غافلند از اينكه توانايىهاى انسان حد و مرزى دارد و اگر شخص نتوانست از راه مشروع توقعات همسرش را برآورده كند به ناگزير از راههاى نامشروع آنها را تأمين مىنمايد و چه خسارتى از اين بزرگتر كه زن با توقعات نابجاى خود، پاى اموال شبههناك و حرام را به خانه خود باز نمايد. البته، فلسفه اين سادهزيستى را در حكايت زير به خوبى مىتوان دريافت:
«سلمان فارسى مىگويد: روزى حضرت زهرا را ديدم كه چادرى وصلهدار و ساده بر سر دارد. در شگفتى ماندم و گفتم: عجبا دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسىهاى طلايى مىنشينند و پارچههاى زرينبافت به تن مىكنند، و اين دختر رسول خداست كه نه چادرهاى گرانقيمت بر سردارد و نه لباسهاى زيبا!
حضرت فاطمه? پاسخ داد: «اى سلمان! خداوند بزرگ، لباسهاى زرين و تختهاى طلايى را براى ما در روز قيامت ذخيره كرده است.»13
اگر دل از غم دنيا جدا توانى كرد
نشاط و عيش به باغ بقا توانى كرد
اگر به آب رياضت برآورى غسلى
همه كدورت دل را صفا توانى كرد
زجايگاه هوس گر برون نهى گامى
نزول در حرم كبريا توانى كرد
و گر زهستى خود بگذرى يقين مىدان
كه عرش و فرش و فلك زير پا توانى كرد
پىنوشتها
1. بحارالانوار، ج37، ص67.
2. شيخ صدوق، كمالالدين، ص262.
3. محمد دشتى، نهجالحياه، ص28.
4. بحارالانوار، ج43، ص99.
5. نهجالحياه، ص35.
6. بحارالانوار، ج37، ص103.
7. وسايلالشيعه، ج14، ص123.
8. بحارالانوار، ج43، ص92.
9. نهجالحياه، ص157.
10. همان، ص147.
11. بحارالانوار، ج43، ص37.
12. نهجالحياه، ص297.
13. بحارالانوار، ج8 ، ص303.