دکتر غلام علی افروز
اگر محور اصلی را این قرار دهیم که زن و شوهر برای همدیگر هستند، یعنی عشق زن باید برای همسرش باشد نه برای کارش و آرامش همسر از فرزند واجبتر است و از دوستداشتن شغلش هم واجبتر است، نتیجه میگیریم که زن باید نگاه اصلیاش به مرد باشد.
معمولاً خانمهایی شغلشان را خیلی دوست دارند که از همسرانشان خیری نمیبینند و همسرانشان آرامشگری کمتری دارند. در این صورت است که خانمها ترجیح میدهند بروند جایی کار کنند که دیگران بگویند: بارکالله، چه قدر معلم خوبی هستی و… بنابراین گاهی یک خلأ روانی عاطفی خانمها را به شغل وابسته میکند. وقتی این نیاز از طرف شوهر ارضا نشود، دانشآموزان، همکاران و مدیر با گفتن این که شما چه قدر معلم خوبی هستی، نیاز او را برطرف میکنند. خانم به دنبال رفع خلأ میرود، نه به دنبال این که پولی به خانه بیاورد و خرج کند.
اگر واقعاً کار برای زن واجب نباشد و بخواهد برای راحتی خودش کار کند، اشتباه است. در این شرایط، بهتر است که قوام و آرامشگری خانواده حفظ شود. همسری و مادری مهمتر از این استغالات است. کدام مهدکودک میتواند بچه را مثل مادر تربیت کند؟
چگونه دلتان میآید که بچه را شیر ندهید؟ مادری که ده دقیقه به بچهاش شیر میدهد، قطرات دقیقة اول با دقیقة دوم و تا دهم، زمین تا آسمان از نظر ترکیبات شیمیایی فرق میکند. این بزرگترین معجزه خداوند است که بشر در وجود خودش چنین محصولی دارد. مادری که بچهاش را محروم کند، چه قدر کفران نعمت کرده است. چه کسی باید بچه را تربیت کند، کدام الگو بهتر از مادر است؟
نشریه خانه خوبان -ش 5
مقام معظم رهبری:
اگر در زندگی محبت وجود داشت، سختیهای بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختیهای داخل خانه آسان خواهد شد.
در ازدواج، اصل قضیه محبت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی را که خدا در دل شما قرار داده، حفظ کنید.
این رابطه انسانی، براساس محبت و رابطه عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبت داشته باشند و همین محبت، همزیستی آنها را آسان خواهد کرد. عامل محبت هم به پول و تشریفات و این چیزها بستگی ندارد.
محبت، خانواده را پایدار میکند. محبت، مایه آبادی زندگی است. کارهای سخت به برکت محبت برای انسان آسان میشود. در راه خدا هم اگر انسان با محبت وارد شود، همه کارها آسان خواهد شد. مشکلات آسان خواهد شد.
نشریه خانه خوبان -ش5
ابراهيم اخوي
همه ما درباره هديه دادن و آثار آن مطالب زيادي ميدانيم و يا به عبارت ديگر تجربههاي زيادي داريم. وقتي براي جشن تولد كودكتان، اسباب بازي مورد علاقه او را ميخريد، دنيايي از شادي در چهره او موج ميزند و شما با ديدن اين صحنه سرشار از انرژي و نشاط ميشويد.
از فایدههاي ديگر هديه دادن، جلب محبت ديگران است. بهترين خاطرات شما در اين باره شايد مربوط به دوره نامزديتان باشد؛ دورهاي كه براي بيان احساسات خود به یکدیگر محافظهكاري نميكرديد. گاهي يك هديه به قدري مشكلگشاست كه اگر همه ريشسفيدهاي فاميل را براي حل يك مسئله خانوادگي جمع ميكرديد، ممكن بود چنين نتيجه پرباري را نميگرفتيد.
با وجود تمام محاسني كه براي هديه دادن و هديه گرفتن وجود دارد، گاهي اين كار به دليل مشكلات اقتصادي سخت میشود. مثلا در روزهاي پاياني يك ماه و یا قرار گرفتن در موقعیتی خاص که امکان هزینهکردن نداریم چهکاری ميتوانیم انجام دهیم؟ آيا جايگزيني براي اين جادوي محبت وجود دارد؟ آيا هديههايي هم هستند كه بتوان بدون صرف پول فراهم كرد؟ با كمي تأمل به هديههايي ميرسيم كه نام آن را هديههاي بيهزينه ميگذاريم.
دکتر شیرین نوروزی
سوال :
بچههای من به محض آنکه ساعت خوابشان فرامیرسد، در آخرین لحظات شروع میکنند به بازی درآوردن مثل تقاضای خوردن چیزی، رفتن به دستشویی، درخواست باز و یا بستن پنجره اتاقشان، گفتن یک قصه دیگر و…، پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
پاسخ
ابتدا تأکید کنم که کمتر بچهای یافت میشود که نخواهد ساعت خوابیدناش را به تأخیر بیندازد. بچهها وقتی میبینند باید بخوابند درحالیکه بقیه افراد خانواده هنوز بیدارند، با خود فکر میکنند که چه چیزهای مهمی را احتمالا از دست خواهند داد. آنها در این حالت، احساس تنهایی و بیکسی میکنند و غمگین میشوند؛ بنابراین با توسل به بهانههای مختلف از خوابیدن پرهیز میکنند.
اما بهتر است که شما برنامه و ساعت مشخصی برای خواب بچههایتان تعیین کنید و پای آن بایستید. افزون بر آن، توجه به نکتههای زیر هم میتواند به شما کمک کند.
1. استفاده از انرژی مثبت درون خانواده
با بهرهبرداری از سرمایه عاطفی و انرژی مثبت خانواده، بسیاری از برنامههای تربیتی را میتوان به اجرا درآورد. این مسئله وقتی انجام میشود که والدین بتوانند بین خود و فرزند، صمیمیتی بسیار فراتر و ریشهدارتر از صمیمیتهای تولید شده در سایر ارتباطات زندگی بهوجود آورند.
وقتی مادری در یک فضای مدیریت شده عاطفی به دختر یا پسر خود میگوید: عزیزم چندلحظه میآیی پیش من؟ این جمله فضای روانی و عاطفی خاصی در فرزند بهوجود میآورد و او را برای پذیرش برخی از انتظارات والدین مهیا میکند.
در چنین فضای عاطفی اگر یکی از والدین درباره نماز یا نمازخوانها موضوع و یا قصهای را شرح دهد به احتمال قوی با پندپذیری موثر از سوی فرزند مواجه خواهد شد. اگر فردی با علاقه به چیزی گوش بدهد و گوینده نیز محبوب او باشد کلام در او تاثیر گذاشته و زمینه عملکردن به آن نیز فراهم میشود.
2. تناسب پیام با شرایط سنی فرزند
چگونه دلخوریها و رنجشهای زندگی خانوادگی را برطرف کنیم؟
یک اصل مهم را هیچگاه از یاد نبرید؛ كساني از يكديگر ميرنجند كه از هم توقع داشته باشند، و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ بنابراین، زن و شوهری که ازدواج آنها براساس مهر و محبت بنا شده، حق دارند که بیش از دیگران از هم توقع داشته باشند و در نتیجه بیش از دیگران از هم برنجند. رنجش امری کاملا طبیعی است، اما باید مراقب باشیم دلخوریهای خود را از همسرمان پوشیده نگه نداریم؛ زیرا رنجشهای کوچک و جزیی تدریجاً در روح و روانمان انباشته میشود و جرقهای میتواند این انبار منتظر حادثه را شعلهور سازد. متأسفانه فرجام چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست.
ترموستات روان
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد. ترموستات روان ما نیز تخلیة فشارهای درونی است. برای تخلیة فشارهای درونی، باید التهابهای انباشته شدة خویش را خارج کنیم. با گفت و شنود میتوانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، به شرطی که با فنون آن و راه صحیح رفع دلخوریها آشنایی کامل داشته باشیم.
افراد به هنگام گفتوگو، اطلاعات لازم را در اختیار یکدیگر قرار میدهند و از نظرات و عقاید همدیگر آگاه میشوند که نتیجة آن، دستیابی به راهحل عقلانی و منطقی و نهایتاً برقراری تفاهم نسبی است. در زندگی زناشویی، دلخوریها، رنجشها، شکایتها و مشاجرهها فراوان است و اگر چنین نباشد باید نگران بود، زیرا به یقین رابطة زوجین به سردی گراییده و نسبت بههم بیاعتنا شدهاند و در حالی که از هم رنجش دارند به زندگی یکنواخت خود ادامه میدهند.
بیا مثل من شو!
اول ازدواج، همه کوتاه میآیند، اغماض میکنند، از یاد میبرند، میبخشند و زود آشتی میکنند، اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمیآیند، اغماض نمیکنند، از یاد نمیبرند و نمیبخشند. همه چیز از زیر ذرهبین رد میشود، زود میرنجند و میرنجانند. بعد هم میگویند: چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟ متأسفانه این روند به مرحلهای میرسد که دو طرف نتیجه میگیرند، حرفزدن ثمرهای ندارد. یکی میگوید: چه فایده، وقتم را صرف حرف زدن با او بکنم! او اصلاً به حرفم گوش نمیدهد، تا حالا چندبار امتحان کرده باشم خوب است؟ دیگری میگوید: همسرم فقط به خواستههای خودش فکر میکند، خودخواه است و اصلاً فرصت حرف زدن به من نمیدهد.
روزی دست خداست ولی…
رزق چیست؟ رازق کیست؟ اگر روزی ما مشخص است پس چرا باید در طلب آن رفت؟ آیا درست است که میگویند عمر ما با تمامشدن روزیمان تمام میشود؟ از کجا میگویید روزی ما تضمین شده؟ چه عواملی رزق ما را زیاد میکند؟ چه چیزهایی باعث فقر میشود؟ و…
مفهوم رزق عبارت است از بخششی که از سوی بخشنده به صورت پیدرپی و همیشگی به بخشششونده عطا میشود، در مفهوم خاصتر ـ که معمولا در این مفهوم به کار میرود ـ به هرگونه بهرهای گفته میشود که از سوی خداوند، نصیب بندگان میگردد. این بهره میتواند در رزق دنیوی مانند خوراکیها، یا رزق اخروی مانند ارتزاق شهیدان یا رزق ظاهری مثل مسکن و یا رزق باطنی و معنوی مثل عقل، فهم و ایمان، ظهور یابد.
رزق بودن یک بهره، بستگی به اندازة نفعبردن و نفع رساندن از آن دارد؛ از اینرو کسی که به او مال فراوانی عطا شده است، ولی جز مقدار کمی از آنرا مورد استفاده قرار نمیدهد، آن مال، رزق او بهشمار نمیآید.
اگرچه هرروز سهمی از «روزی» داریم اما شاید هنوز درباره این مسأله فراگیر خیلی از سوالها برای ما حل نشده باشد. کتاب معیشت و اقتصاد خانواده به رغم صفحات اندک خود پاسخگوی بسیاری از سوالهاست . افزون بر اینکه درباره موضوعاتی چون قناعت، شیوههای صرفهجویی، برنامهریزی، مسایل مالی و… هم نکاتی پندآموز دارد.
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=9334
من توقعم اين است كه مردم ما كتابخوانى را جدى بگيرند. البته جمعى از مردم جدى مىگيرند؛ اما همه اين طور نيستند. من مىخواهم خواهشى از مردم بكنم و آن اين است: كسانى كه وقتهاى ضايعشوندهاى دارند؛ مثلا به اتوبوس يا تاكسى سوار مىشوند، يا سوار وسيلهى نقليهى خودشان هستند و ديگرى ماشين را مىراند، يا در جاهايى مثل مطب پزشك در حال انتظار به سر مىبرند و بههرحال اوقاتى را در حال انتظار به بىكارى مىگذرانند، در تمام اين ساعات، كتاب بخوانند. كتاب در كيف يا جيب خود داشته باشند و در اتوبوس كه نشستند، كتاب را باز كنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسيدند، نشانهاى لاى كتاب بگذارند و باز در فرصت يا فرصتهاى بعدى آن را باز كنند و از همان جا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از يك عنوان كتاب را در اتوبوس خواندم! البته قضيه مربوط به قبل از انقلاب است كه چند روزى براى انجام كارى از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلايلى نمىخواهم اسم كتاب را بگويم. وضعيت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى ما خيلى آزار دهنده بود و نمىتوانستيم تحمل كنيم. دلم مىخواست سرم پايين باشد و خواندن كتاب در چنين وضعيتى بهترين كار بود. ساعتى را كه به اين حالت مىگذراندم احساس نمىكردم ضايع مىشود. آن وقتها تقريبا يك ساعت طول مىكشيد تا آدم با اتوبوس از جايى به جاى ديگر مىرفت. بعضى وقتها اين جابجايى كمتر يا بيشتر هم طول مىكشيد. بههرحال چنين يك ساعتهايى را احساس نمىكردم كه ضايع مىشود؛ چون كتاب مىخواندم.
مصاحبه در پايان بازديد از نهمين نمايشگاه بينالمللى كتاب تهران - 22/02/1375
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10856
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ قَرِينٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْكَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»
[دوم اینكه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود يك زجركنندهاى، منعكنندهاى، هشداردهندهاى داشته باشد. اگر اين دو تا نبود، «و لم يكن له قرين مرشد»، يك دوستى، همراهى كه او را ارشاد كند، به او كمك كند، راهنمائى كند، اين را هم نداشته باشد - كه اين، سومى است - كه اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدايت كند و مهار نفسِ خودش را در دست بگيرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همينى كه فرمودند: «من يذكّركم اللَّه رؤيته»، كه ديدار او شما را به ياد خدا بيندازد؛ اگر اين هم نبود، «استمكن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطيع كرده است؛ دشمنِ خود را مسلط كرده است بر خود و بر گردن خود، كه سوار بشود. كه [منظور از] دشمن، همان شيطان است. اينها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصيحت كند. بهترين نصحيت كنندهى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گلهمند نميشود. هر كسى انسان را نصيحت كند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گلهمند ميشود؛ اما خود انسان، خودش را نصيحت كند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت كند، سرزنش كند خودش را؛ اينها خيلى مؤثر است. موعظه كند، زجر كند. در كنار اينها، يا به جاى اينها اگر نبود، آن وقت دوست، رفيق، كه دستگيرى كند انسان را.
بهکمک واژهها از کودکتان حمایت کنید
1. عبارتی مورد علاقه
برای کودک خود عبارت یا کلامی خاص بهکار ببرید که تنها مورد استفاده خودتان دو نفر قرار گیرد. این عبارت را بهطور مداوم تکرار کنید تا کودک شما احساس تمایز کند.
از هنگامیکه دخترم دتو ساله بود. هر شب هنگام خواب به او میگفتم تو بهترین دختری هستی که من در تمام عمرم داشتهام. وقتی چهارساله شد بهمفهوم آن پی برد و گفت:«مادر، من تنها دختر شما هستم!» ومن پاسخ دادم: اگر من صدها دختر هم داشتم تو بهترین آنها بودی. امروز دخترم 24ساله است هنوز هم به او میگویم تو بهترین دختری هستی که در تمام عمرم داشتهام.
2. تلقین مثبت
هنگامیکه فرزندان شما اقدامی تحسینآمیز انجام میدهند، در حضور خودشان از اقدام آنان برای دیگران تعریف کنید؛ «لطف کردی که این دیکته را به خواهرت گفتی.» میخواهم به مادربزرگ زنگ بزنم و بگویم چهکار کردی. اطمینان حاصل کنید که فرزند شما به مکالمه شما گوش میدهد.
وقتی که فرزند لجوج و پرجنبوجوش من با گذاشتن اسباببازیهای خود در سبد با من همکاری میکند، با پدرش تماس میگیرم و میگویم: امروز سعید به من کمک کرد و اسباببازیهای خودش را در سبد گذاشت.