ابراهيم اخوي
همه ما درباره هديه دادن و آثار آن مطالب زيادي ميدانيم و يا به عبارت ديگر تجربههاي زيادي داريم. وقتي براي جشن تولد كودكتان، اسباب بازي مورد علاقه او را ميخريد، دنيايي از شادي در چهره او موج ميزند و شما با ديدن اين صحنه سرشار از انرژي و نشاط ميشويد.
از فایدههاي ديگر هديه دادن، جلب محبت ديگران است. بهترين خاطرات شما در اين باره شايد مربوط به دوره نامزديتان باشد؛ دورهاي كه براي بيان احساسات خود به یکدیگر محافظهكاري نميكرديد. گاهي يك هديه به قدري مشكلگشاست كه اگر همه ريشسفيدهاي فاميل را براي حل يك مسئله خانوادگي جمع ميكرديد، ممكن بود چنين نتيجه پرباري را نميگرفتيد.
با وجود تمام محاسني كه براي هديه دادن و هديه گرفتن وجود دارد، گاهي اين كار به دليل مشكلات اقتصادي سخت میشود. مثلا در روزهاي پاياني يك ماه و یا قرار گرفتن در موقعیتی خاص که امکان هزینهکردن نداریم چهکاری ميتوانیم انجام دهیم؟ آيا جايگزيني براي اين جادوي محبت وجود دارد؟ آيا هديههايي هم هستند كه بتوان بدون صرف پول فراهم كرد؟ با كمي تأمل به هديههايي ميرسيم كه نام آن را هديههاي بيهزينه ميگذاريم.
دکتر شیرین نوروزی
سوال :
بچههای من به محض آنکه ساعت خوابشان فرامیرسد، در آخرین لحظات شروع میکنند به بازی درآوردن مثل تقاضای خوردن چیزی، رفتن به دستشویی، درخواست باز و یا بستن پنجره اتاقشان، گفتن یک قصه دیگر و…، پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
پاسخ
ابتدا تأکید کنم که کمتر بچهای یافت میشود که نخواهد ساعت خوابیدناش را به تأخیر بیندازد. بچهها وقتی میبینند باید بخوابند درحالیکه بقیه افراد خانواده هنوز بیدارند، با خود فکر میکنند که چه چیزهای مهمی را احتمالا از دست خواهند داد. آنها در این حالت، احساس تنهایی و بیکسی میکنند و غمگین میشوند؛ بنابراین با توسل به بهانههای مختلف از خوابیدن پرهیز میکنند.
اما بهتر است که شما برنامه و ساعت مشخصی برای خواب بچههایتان تعیین کنید و پای آن بایستید. افزون بر آن، توجه به نکتههای زیر هم میتواند به شما کمک کند.
1. استفاده از انرژی مثبت درون خانواده
با بهرهبرداری از سرمایه عاطفی و انرژی مثبت خانواده، بسیاری از برنامههای تربیتی را میتوان به اجرا درآورد. این مسئله وقتی انجام میشود که والدین بتوانند بین خود و فرزند، صمیمیتی بسیار فراتر و ریشهدارتر از صمیمیتهای تولید شده در سایر ارتباطات زندگی بهوجود آورند.
وقتی مادری در یک فضای مدیریت شده عاطفی به دختر یا پسر خود میگوید: عزیزم چندلحظه میآیی پیش من؟ این جمله فضای روانی و عاطفی خاصی در فرزند بهوجود میآورد و او را برای پذیرش برخی از انتظارات والدین مهیا میکند.
در چنین فضای عاطفی اگر یکی از والدین درباره نماز یا نمازخوانها موضوع و یا قصهای را شرح دهد به احتمال قوی با پندپذیری موثر از سوی فرزند مواجه خواهد شد. اگر فردی با علاقه به چیزی گوش بدهد و گوینده نیز محبوب او باشد کلام در او تاثیر گذاشته و زمینه عملکردن به آن نیز فراهم میشود.
2. تناسب پیام با شرایط سنی فرزند
چگونه دلخوریها و رنجشهای زندگی خانوادگی را برطرف کنیم؟
یک اصل مهم را هیچگاه از یاد نبرید؛ كساني از يكديگر ميرنجند كه از هم توقع داشته باشند، و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ بنابراین، زن و شوهری که ازدواج آنها براساس مهر و محبت بنا شده، حق دارند که بیش از دیگران از هم توقع داشته باشند و در نتیجه بیش از دیگران از هم برنجند. رنجش امری کاملا طبیعی است، اما باید مراقب باشیم دلخوریهای خود را از همسرمان پوشیده نگه نداریم؛ زیرا رنجشهای کوچک و جزیی تدریجاً در روح و روانمان انباشته میشود و جرقهای میتواند این انبار منتظر حادثه را شعلهور سازد. متأسفانه فرجام چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست.
ترموستات روان
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد. ترموستات روان ما نیز تخلیة فشارهای درونی است. برای تخلیة فشارهای درونی، باید التهابهای انباشته شدة خویش را خارج کنیم. با گفت و شنود میتوانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، به شرطی که با فنون آن و راه صحیح رفع دلخوریها آشنایی کامل داشته باشیم.
افراد به هنگام گفتوگو، اطلاعات لازم را در اختیار یکدیگر قرار میدهند و از نظرات و عقاید همدیگر آگاه میشوند که نتیجة آن، دستیابی به راهحل عقلانی و منطقی و نهایتاً برقراری تفاهم نسبی است. در زندگی زناشویی، دلخوریها، رنجشها، شکایتها و مشاجرهها فراوان است و اگر چنین نباشد باید نگران بود، زیرا به یقین رابطة زوجین به سردی گراییده و نسبت بههم بیاعتنا شدهاند و در حالی که از هم رنجش دارند به زندگی یکنواخت خود ادامه میدهند.
بیا مثل من شو!
اول ازدواج، همه کوتاه میآیند، اغماض میکنند، از یاد میبرند، میبخشند و زود آشتی میکنند، اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمیآیند، اغماض نمیکنند، از یاد نمیبرند و نمیبخشند. همه چیز از زیر ذرهبین رد میشود، زود میرنجند و میرنجانند. بعد هم میگویند: چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟ متأسفانه این روند به مرحلهای میرسد که دو طرف نتیجه میگیرند، حرفزدن ثمرهای ندارد. یکی میگوید: چه فایده، وقتم را صرف حرف زدن با او بکنم! او اصلاً به حرفم گوش نمیدهد، تا حالا چندبار امتحان کرده باشم خوب است؟ دیگری میگوید: همسرم فقط به خواستههای خودش فکر میکند، خودخواه است و اصلاً فرصت حرف زدن به من نمیدهد.
روزی دست خداست ولی…
رزق چیست؟ رازق کیست؟ اگر روزی ما مشخص است پس چرا باید در طلب آن رفت؟ آیا درست است که میگویند عمر ما با تمامشدن روزیمان تمام میشود؟ از کجا میگویید روزی ما تضمین شده؟ چه عواملی رزق ما را زیاد میکند؟ چه چیزهایی باعث فقر میشود؟ و…
مفهوم رزق عبارت است از بخششی که از سوی بخشنده به صورت پیدرپی و همیشگی به بخشششونده عطا میشود، در مفهوم خاصتر ـ که معمولا در این مفهوم به کار میرود ـ به هرگونه بهرهای گفته میشود که از سوی خداوند، نصیب بندگان میگردد. این بهره میتواند در رزق دنیوی مانند خوراکیها، یا رزق اخروی مانند ارتزاق شهیدان یا رزق ظاهری مثل مسکن و یا رزق باطنی و معنوی مثل عقل، فهم و ایمان، ظهور یابد.
رزق بودن یک بهره، بستگی به اندازة نفعبردن و نفع رساندن از آن دارد؛ از اینرو کسی که به او مال فراوانی عطا شده است، ولی جز مقدار کمی از آنرا مورد استفاده قرار نمیدهد، آن مال، رزق او بهشمار نمیآید.
اگرچه هرروز سهمی از «روزی» داریم اما شاید هنوز درباره این مسأله فراگیر خیلی از سوالها برای ما حل نشده باشد. کتاب معیشت و اقتصاد خانواده به رغم صفحات اندک خود پاسخگوی بسیاری از سوالهاست . افزون بر اینکه درباره موضوعاتی چون قناعت، شیوههای صرفهجویی، برنامهریزی، مسایل مالی و… هم نکاتی پندآموز دارد.
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=9334
من توقعم اين است كه مردم ما كتابخوانى را جدى بگيرند. البته جمعى از مردم جدى مىگيرند؛ اما همه اين طور نيستند. من مىخواهم خواهشى از مردم بكنم و آن اين است: كسانى كه وقتهاى ضايعشوندهاى دارند؛ مثلا به اتوبوس يا تاكسى سوار مىشوند، يا سوار وسيلهى نقليهى خودشان هستند و ديگرى ماشين را مىراند، يا در جاهايى مثل مطب پزشك در حال انتظار به سر مىبرند و بههرحال اوقاتى را در حال انتظار به بىكارى مىگذرانند، در تمام اين ساعات، كتاب بخوانند. كتاب در كيف يا جيب خود داشته باشند و در اتوبوس كه نشستند، كتاب را باز كنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسيدند، نشانهاى لاى كتاب بگذارند و باز در فرصت يا فرصتهاى بعدى آن را باز كنند و از همان جا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از يك عنوان كتاب را در اتوبوس خواندم! البته قضيه مربوط به قبل از انقلاب است كه چند روزى براى انجام كارى از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلايلى نمىخواهم اسم كتاب را بگويم. وضعيت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى ما خيلى آزار دهنده بود و نمىتوانستيم تحمل كنيم. دلم مىخواست سرم پايين باشد و خواندن كتاب در چنين وضعيتى بهترين كار بود. ساعتى را كه به اين حالت مىگذراندم احساس نمىكردم ضايع مىشود. آن وقتها تقريبا يك ساعت طول مىكشيد تا آدم با اتوبوس از جايى به جاى ديگر مىرفت. بعضى وقتها اين جابجايى كمتر يا بيشتر هم طول مىكشيد. بههرحال چنين يك ساعتهايى را احساس نمىكردم كه ضايع مىشود؛ چون كتاب مىخواندم.
مصاحبه در پايان بازديد از نهمين نمايشگاه بينالمللى كتاب تهران - 22/02/1375
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10856
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ قَرِينٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْكَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»
[دوم اینكه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود يك زجركنندهاى، منعكنندهاى، هشداردهندهاى داشته باشد. اگر اين دو تا نبود، «و لم يكن له قرين مرشد»، يك دوستى، همراهى كه او را ارشاد كند، به او كمك كند، راهنمائى كند، اين را هم نداشته باشد - كه اين، سومى است - كه اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدايت كند و مهار نفسِ خودش را در دست بگيرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همينى كه فرمودند: «من يذكّركم اللَّه رؤيته»، كه ديدار او شما را به ياد خدا بيندازد؛ اگر اين هم نبود، «استمكن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطيع كرده است؛ دشمنِ خود را مسلط كرده است بر خود و بر گردن خود، كه سوار بشود. كه [منظور از] دشمن، همان شيطان است. اينها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصيحت كند. بهترين نصحيت كنندهى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گلهمند نميشود. هر كسى انسان را نصيحت كند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گلهمند ميشود؛ اما خود انسان، خودش را نصيحت كند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت كند، سرزنش كند خودش را؛ اينها خيلى مؤثر است. موعظه كند، زجر كند. در كنار اينها، يا به جاى اينها اگر نبود، آن وقت دوست، رفيق، كه دستگيرى كند انسان را.
بهکمک واژهها از کودکتان حمایت کنید
1. عبارتی مورد علاقه
برای کودک خود عبارت یا کلامی خاص بهکار ببرید که تنها مورد استفاده خودتان دو نفر قرار گیرد. این عبارت را بهطور مداوم تکرار کنید تا کودک شما احساس تمایز کند.
از هنگامیکه دخترم دتو ساله بود. هر شب هنگام خواب به او میگفتم تو بهترین دختری هستی که من در تمام عمرم داشتهام. وقتی چهارساله شد بهمفهوم آن پی برد و گفت:«مادر، من تنها دختر شما هستم!» ومن پاسخ دادم: اگر من صدها دختر هم داشتم تو بهترین آنها بودی. امروز دخترم 24ساله است هنوز هم به او میگویم تو بهترین دختری هستی که در تمام عمرم داشتهام.
2. تلقین مثبت
هنگامیکه فرزندان شما اقدامی تحسینآمیز انجام میدهند، در حضور خودشان از اقدام آنان برای دیگران تعریف کنید؛ «لطف کردی که این دیکته را به خواهرت گفتی.» میخواهم به مادربزرگ زنگ بزنم و بگویم چهکار کردی. اطمینان حاصل کنید که فرزند شما به مکالمه شما گوش میدهد.
وقتی که فرزند لجوج و پرجنبوجوش من با گذاشتن اسباببازیهای خود در سبد با من همکاری میکند، با پدرش تماس میگیرم و میگویم: امروز سعید به من کمک کرد و اسباببازیهای خودش را در سبد گذاشت.
از آنجا كه گفتهاند: عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگوي، ما هم براي آنكه بيانصافي نكرده باشيم چند تا از خواص غيرخوردني! نوشابه را ميآوريم:
1.در بسياري از ايالاتهاي آمريكا، مأموران پليس يك گالن كوكاكولا در صندوق ماشينشان دارند تا در تصادفهاي رانندگي، خونها را با كمك آن از جاده پاك كنند.
2. براي تميزكردن توالت، يك قوطي نوشابه را داخل كاسه آن بريزيد و يك ساعت صبر كنيد، سپس آن را با آب پرفشار بشوييد. اسيد سيتريك موجود در نوشابه لكهها را از سطوح چيني ميزدايد.
3. براي تميزكردن فساد قطبهاي باتري اتومبيل، يك شيشه نوشابه روي قطبها بريزيد تا با غليان كردن، آن را تميز كند.
4. براي شلكردن پيچ و مهرههاي زنگزده، تكهاي پارچه را كه در ظرف نوشابه خيس كردهايد، براي چند دقيقه روي پيچ و مهرهها بيندازيد.
5. براي پاككردن چربي لباسها، يك شيشه نوشابه را داخل ماشين لباسشويي پر از لباسهاي چرب خالي كنيد، پودر لباسشويي را هم اضافه كنيد و ماشين را روي دور عادي بگذاريد. از تميزشدن لباسهايتان مطمئن باشيد.
«دنياي ديدن، دنياي عجيبي است. ديدنيها بسيار است و انسان آزمند هوسران، هرآنچه را ميبيند، ميخواهد. چشم، دريچه دل ميشود؛ چنانکه شاعر، با دلي پردرد ميگويد:
زدست ديده و دل هردو فرياد
که هرچه ديده بيند، دل کند ياد
بسازم خنجري نيشش ز فولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
در اين ميان، چشم و همچشمي، آفت بزرگي است که از گرفتارشدن تا خلاصي يافتن از آن، راهي طولاني و سخت را بايد پيمود. چشم و همچشمي، ريشه درخت زندگيِ آدمي را ميسوزاند و بر غم و غصه او ميافزايد.
دين انسانساز اسلام هم با عنايت و توجه به همين مسأله، بارها و بارها آدميان را از نزديکي به وادي پرخطر چشم و همچشمي برحذر داشته، آنها را به ترک اين عمل نکوهيده فراخوانده است.»
از اين مقدمه شعاري که بگذريم در مابقي کتاب، دو استاد بزرگوار حجج اسلام سيدعلياکبر حسيني و دکتر مرتضي آقاتهراني نکتهها و خاطرههاي خواندني بسياري درباره اين موضوع دارند. درباره داشتن اين کتاب چشم و همچشمي کنيد!