امام خمينى(ره) مى فرمايد:
اگر فقيهى در فكر جمع آورى مال دنيا باشد عادل نيست و نمى تواند امين رسول اكرم و مجرى احكام اسلام باشد.
(ولايت فقيه، ص79)
آن كسى كه براى دنيا دست و پا مى كند هر چند در امر مباح باشد امين الله نيست و نمى توان به او اطمينان كرد تكاليفى كه براى فقهاى اسلام است بر ديگران نيست فقهاى اسلام براى مقام فقاهتى كه دارند بايد بسيارى ازمباحات را ترك كنند و از آنها اعراض نمايند.
(ولايت فقيه، ص175)
امام فرمودند: «اگر خداى نكرده درس نخوانيد حرام است درمدرسه بمانيد نمى توانيد از حقوق شرعى محصلين علوم اسلامى استفاده كنيد».
(ولايت فقيه، ص243)
آورده اند كه: روزى همسر شيخ انصارى از او خواهش كرد تا چادر شبى براى پوشانيدن رختخوابهاى منزل خريدارى نمايد. شيخ به خاطر كثرت تقوا و ورع بدين كار تن درنداد. همسر شيخ كه از نمايان بودن رختخوابها ناراحت بود در خريد گوشت صرفه جويى كرد و به جاى سه سير گوشت تا مدتى دو سير و نيم خريدارى كرد و مقدارى پول ازاين طريق ذخيره كرد و يك عدد چادر شب خريد. وقتى شيخ چادر شب را در منزل ديد وبر نحوه خريد آن واقف شد با ناراحتى تمام گفت: اى واى كه تا به حال، مقدارى از وجوه بيت المال بى جهت مصرف شده من خيال مى كردم سه سير گوشت حداقلى است كه مى توانيم با آن زندگى كنيم آن گاه دستور داد چادر شب را پس بدهند و از آن روزبه بعد به جاى سه سير گوشت دو سير و نيم خريدارى كنند.
(زندگانى آخوند خراسانى، ص58)
عادت شيخ انصارى اين بود كه در بازگشت از مجلس تدريس، ابتدا نزد مادر مىآمدو براى دلجويى از آن پيرهزن با وى گفت و گو مىكرد، و از اوضاع زندگى مردم پيشينمىپرسيد و مزاح مىكرد تا مادر را مىخنداند روزى شيخ به مادر گفت: دوران كودكىامرا به ياد دارى كه مشغول علوم مقدماتى بودم، و مرا براى انجام دادن كارهاى منزلبه اين سو و آن سو مىفرستادى، ولى من پس از فراغت از درس و مباحثه، آنها راانجام مىدادم و به منزل مىآمدم، و تو خشمگين مىشدى و مىگفتى «اجاقم كور است»
اكنون هم اجاقت كور است؟ مادر از روى مزاح گفت:
بله اينك هم چنين است، زيرا آن وقتبه كارهاى منزل نمىرسيدى و اكنون هم كه بهمقامى رسيدهاى، به سبب احتياط زيادى كه در صرف وجوه شرعى مىكنى، ما را تحت فشارقرار دادهاى.
(زندگانى و شخصيتشيخ انصارى، ص59)
دختر شيخ انصارى نقل مىكند در ايامكودكى كه به مدرسه مىرفتم مرسوم بود بعضى از روزها ناهار دانش آموزان را بهمكتب مىآوردند و دسته جمعى همه با هم با معلم مىخوردند روزى به مادرم گفتمبعضىها سينىهاى غذا كه در آن چند نوع خوراك يافت مىشوند مىآورند ؛ولى شما برايمنان و مقدارى تره مىفرستيد بگونهاى كه من شرمنده مىشوم. پدر كلام مرا شنيد و باحالت تغير فرمود: دگر باره نان تنها براى او بفرستيد تا نان و تره به دهانش خوشآيد.
(زندگانى آخوند خراسانى، ص61)
طالب علم صالحى به در خانه بخيلى رفت گفت چنين شنيدهام كه تو مقدارى از مال خود را اختصاص به مستحقين دادهاى من بىنهايت مستحق و فروماندهام. آن مرد بهانهاى آورد و گفت: من عهد كردهام كه به افراد كور بدهم و اينك تو كور نيستى. طالب علم گفت: غلط ديدهاى، كور واقعى منم كه روى از رزاق حقيقى برتافته به سوى چون تو بخيلى شتافتهام. (لطائف الطوايف)
4. محرومیت (حذف پاداشها و امتیازات)
نکاتی که باید در این تکنیک به آنها توجه داشت.
امور مورد علاقه کودک را از قبل شناسایی کنید.
اگر کودک علاقهای نشان نمیدهد ابتدا در او نسبت به امری علاقه ایجاد کنید سپس از آن امر برای کنترل رفتار او بهره برید.
از قبل اطلاع دهید.
هنگامي كه والدين براي حذف امتياز خيلي معطل ميكنند كودكان نميفهمند به خاطر چه رفتاري تنبيه شدهاند، و رفتار بدشان متوقف نميشود.
پاداشها و امتيازها را بايد بلافاصله بعد از رفتار نامناسبي كه دوست داريد متوقف شود حذف كنيد.
هرچه فاصلة ميان رفتار مشكلآفرين و حذف امتياز بيشتر باشد، اثر بخشي آن كمتر ميشود.
5. استفاده از پيامدهاي مناسب
براي كاستن از رفتار نامطلوب، ميتوان كودك را با پيامدهاي رفتارش مواجه كرد. پيامدها ميتوانند به دو صورت باشند:
الف. پيامدهاي طبيعي
اين پيامدها حاصل رفتار خود كودك است؛ براي مثال، اگر كودك، سر ميز شام دير حاضر شود، شام او سرد خواهد شد؛ و يا اگر كودك، به اجاق گاز دست بزند، پيامد آن، سوختن دستش ميباشد. استفاده از پيامدهاي طبيعي دو امتياز دارد: اول آنكه، به كودك اجازه مي دهد در مقابل اعمالش مسئول باشد و دوم اينكه والدين در اين پيامدها دخالتي ندارند.
ب. پيامدهاي منطقي
در برخي موارد، پيامدهاي طبيعي ممكن است كه به كودك آسيبي جدي وارد آورد و يا اينكه آن عمل، پيامدي طبيعي به دنبال نداشته باشد؛ مثلاً اگر كودك بخواهد شيئي فلزي را داخل پريز برق كند پيامد طبيعي اين كار، بسيار خطرناك است و يا اينكه كودك، با ماژيك روي ديوارها نقاشي كشيده است؛ كه اين كار عملاً پيامد طبيبعي به دنبال ندارد. در اين موارد، ميتوان عملكودك را با يك پيامد منطقي همراه كرد؛ براي مثال، در مورد بالا، او را مجبور كرد كه تمام ديوارها را تميز كند. اگر كودك بداند، كه خودش بايد، كار اشتباهش را جبران كند، بسيار كمتر، اتفاق ميافتد، كه آن كاراشتباه را انجام دهد.
استفاده از روش پيامدهاي مناسب ميتواند به ما كمك كند، كه رفتارهاي نامطلوب را در كودكمان كنترل كرده و تا حدّ زيادي كاهش دهيم.
ادامه دارد…
مجید همتی - مشاور
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب (س)
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم ،مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
استاد راهنما:
حجت الاسلام و المسلمين قنّادی
استاد مشاور:
حجت الاسلام و المسلمين مهدي زنديه
محقق:
سيده منيره موسوي
چكيده:
زمین سومین سیاره پیرامون خورشید است و در میان سیارات دیگر یک سیاره متوسط به حساب می آید که قطر متوسط آن 7918 مایل برآورد شده است زمین از چهار لایه تشکیل شده است زمین دارای خصوصیات خاصی از جمله : سن , شکل و ابعاد زمین است و ویژگیهایی دارد چون مد و دحو الارض و حرکات زمین و . .
از جمله پدیده هایی که بر روی زمین می توان به آنها اشاره کر کوها و دریاهاست (رواسی به معنای کوه ها و در اصطلاح به معنای رسوخ – ریشه و پایه داشتن است .
کوه ها نقش خاصی در حفظ و ثبات زمین دارند به نحوی که به آنها میخ های زمین گفته می شود .
آب ماده ای فراوان در کره زمین است به شکل های مختلفی همچون دریا – باران – رودخانه ها …. دیده می شود فراوان ترین نوع آن به شکل مایع بوده و ویژگیهای خاص و شایان توجهی دارد ودر آیات ورایات نیز به آن اشاره شده است . در مبحث پدیده های جوی نیز می توان به این مطالب پرداخت
جو زمین : که مفسرین از آن با نام محفوظ یاد کرده اند و همچنین بیان شده است که ساختمان جو زمین نتیجه دگرگونی فشار و دمای جو است و این حاصل از توضیع و پراکنش حرارت حاصله از خورشید است باد ابر و باران از دیگر پدیده ها جوی زمین می باشد جایگاه شب و روز که یکی دیگر از پدیده های جوی است در آیات و روایات فراوان دیده می شود در این کار تقدم و تاخر روز و شب و علت آن نیز مورد نظر ایات و روایات قرار گرفته شده است از فواید روز و شب به چند مطلب می توان اشاره کرد که شب عامل آرامش انسانها است و در روز عامل جنبش و تحرک و فعالیت آنهاست و . . .
ماه گرفتگی یعنی زمانی که ماه از میان سایه زمین عبور می کند و خورشید گرفتگی یعنی زمانی که ماه از میان زمین و خورشید عبور می کند از دیگر پدیده های جوی است که آسمان و زمین در آن مشترک و سهیم هستند .
وَ بكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ
… و به خاطر شما باران فرو مىريزد.
به شوق خالق جامعه کبیره حضرت هادی علیه السلام
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحهً غار حراست
خط به خط جامعه آیینهً قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسهً ظرفیت من پر شده است
مکّه:
دمل چرکین نهروان با ضربت ذوالفقار از هم دریده بود و حالا باقی ماندههای این زخم کریه، گاه به گاه در مکّه اجتماع میکردند و بر کشتگان خود اشک میریختند.
آن روز تلخ هم در اجتماع شوم خود، از فجایع صفّین و نهروان میگفتند که یکی گفت: تمام این پریشانیها که در امّت اسلام پیش آمد، ریشه در زیادهخواهیهای علی و معاویه دارد. اگر این دو را از میان برداریم، آرامش را به میان امّت بر خواهیم گرداند.
مردی از اهالی قبیله اشجع فریاد برآورد: به خدا قسم که عمروعاص نیز در این میان، نقشی کمتر از آن دو ندارد و اصل و ریشه فساد است. اگر میخواهید بوتة فتنه را بخشکانید، ریشة عمروعاص را به تیشه بسپارید.
ابنملجم، خسران دنیا و آخرت را برگزید؛ حجّاجبنعبدالله، کشتن معاویه را به عهده گرفت و عمروبنبکر تمیمی داوطلب قتل عمروعاص شد.
اذان صبح نوزدهم رمضان را ساعت میعاد قرار دادند و هر یک به سویی عزم حرکت نمودند.
شام:
معاویه بیخبر از شمشیر زهرآلود حجّاج، در محراب ایستاده بود که تیزی شمشیر فضا را شکافت و بر رانش فرود آمد… نعرة دردآلود و فوارة خون و دستگیری ضارب… حجّاج برای نجات جان خود، از راز ابنملجم پرده برداشت و امان خواست تا خبر شهادت علی (ع) به شام برسد و وعده داد که اگر عبدالرّحمن موفّق نشد، من میروم و علی را به قتل میرسانم. معاویه او را امان داد و بعد از رسیدن خبر، به شکرانة این واقعه، حجّاج را آزاد کرد.
مصر:
عمروبنبکر، روزها را میشمرد تا نوزدهم رمضان از راه برسد. غافل از اینکه قولنج، عمروعاص را نجات خواهد داد. خارجهبنابی حبیبه، قاضی مصر به جای عمروعاصِ بیمار در محراب ایستاد. عمروبنبکر تمام کینهای را که از عمروعاص داشت در دستهایش جمع کرد و شمشیر زهرآلود را بر پیکر خارجه فرود آورد.
وقتی او را دستگیر کردند و نزد عمروعاص آوردند، گریهکنان فریاد میزد: حجّاج و ابنملجم به آرزوی خود رسیدند، ولی من موفّق نشدم. به فرمان عمروعاص شمشیر جلّاد او را به یاران نهروانیاش ملحق نمود.
کوفه:
محلّة بنیکنده، ابنملجم را در خود مخفی کرده بود. ارادة پلید عبدالرّحمن، با شرط شوم قطام در هم آمیخت و خباثت وردانبنمجالد و شبیببنبجره را با خود همراه کرد تا همچون سیلابی ویرانگر بر پایههای زخم خوردة تاریخ اسلام بکوبند و دل ترک خوردة امّت را که تازه داشت طعم عدالت را مزمزه میکرد، تکّه تکّه نمایند.
از میان سه همپیمان که در کنار کعبه عهد بستند، فقط عبدالرّحمنبنملجم به مقصود دست یافت. امّا او آن شب فقط مهر پایان بر طومار بیتابیهای علی زد. بیتابیهایی که آن شب به اوج رسیده بود…
و براستی برای مولود خانه خدا، مشهدی زیبندهتر از خانة خدا میتوان یافت؟
نظیفه سادات موذن -طلبه سطح 3