زهد شيخ
07 شهریور 1391
دختر شيخ انصارى نقل مىكند در ايامكودكى كه به مدرسه مىرفتم مرسوم بود بعضى از روزها ناهار دانش آموزان را بهمكتب مىآوردند و دسته جمعى همه با هم با معلم مىخوردند روزى به مادرم گفتمبعضىها سينىهاى غذا كه در آن چند نوع خوراك يافت مىشوند مىآورند ؛ولى شما برايمنان و مقدارى تره مىفرستيد بگونهاى كه من شرمنده مىشوم. پدر كلام مرا شنيد و باحالت تغير فرمود: دگر باره نان تنها براى او بفرستيد تا نان و تره به دهانش خوشآيد.
(زندگانى آخوند خراسانى، ص61)