پایان نامه سطح 2 (کارشناسی) مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران
با عنوان “نقش خانواده در تربیت فرزند”
استاد راهنما:
زهره باب الخانی
استاد داور:
مرضیه اسکندرجوی
محقّق:
زهره احمدی
چکیده:
خانواده نظامی پویا و هدفمند است و به عنوان یک نهاد اجتماعی از زمان ایجاد، مسؤولیتهای سنگینی را بر عهده دارد. مسؤولیتهایی که هر یک از زن و مرد موظف به انجام آن هستند از جمله این مسؤولیتها، تربیت است تربیتی که فقط شامل حال فرزند آن خانواده نمیباشد بلکه والدین را هم در بر میگیرد، بنابراین جایگاه تربیت در خانواده جایگاه بالایی است.
باید در نظر داشت که از جمله تربیتها تربیت در دوران بارداری است، دورانی که تمام جریانات فکری و روحی مادر بر جنینی که در رحم دارد تأثر خواهد گذاشت از جمله غذایی که مادر در دوران بارداری استفاده میکند. بعد از تولد نکاتی که ائمه (علیهمالسلام) به آن سفارش کردهاند پیش زمینه مهم برای تربیت صحیح خواهد بود. به عنوان مثال گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد باعث میشود که نوزاد از همان ابتدا تولد با ندای توحید آشنا شود. باید توجه داشت که توجه به نیازهای نوجوان به هدایت او در مسیر درست تأثیر بسزایی در تربیت دارد و همچنین راهکارهایی وجود دارد که والدین و بزرگترها را یاری خواهد کرد تا کودک را شناخته ونیازهای او را برطرف کند و بتواند با فرزند خود رابطهای صمیمانه داشته باشند.
تجربههاي زندگي
* يادت باشد تجربه نام مستعاري است که روي خطاهاي خود ميگذاريم.
*هيچوقت پايان فيلمها و کتابهاي خوب را براي همسرت تعريف نکن.
* وقتي درباره دو کار جالب و مهيج به تو حق انتخاب دادند، کاري را که تا بهحال امتحان نکردهاي انتخاب کن.
* هميشه با خودت عکس داشته باش و هرسهسال يکبار عکسهاي جديد بگير.
* اگر ميخواهي در کسب و کار با کسي شريک شوي اطمينان حاصل کن که شريکت حتما پول کافي دارد.
* هيچوقت فرصت قدم زدن با همسرت را از دست نده.
* وقتي به شدت عصباني هستي دستهايت را در جيبهايت بگذار.
* در مورد مردم بر اساس موقعيتي که در آن هستند قضاوت کن نه بر اساس موقعيت خودت.
* وقتي در زمينههاي حرفهاي و تخصصي با مشکل مواجه شدي، از افراد متخصص کمک بخواه نه از دوستانت.
* تشک ارزان و با کيفيت بد نخر.
* وقتي به همسرت ميگويي دوستت دارم اين را در عمل نشان بده.
* اگر خواستي کسي را خوب بشناسي، دوستانش را ببين. به اين ترتيب چيزهاي زيادي دربارهاش خواهي فهميد.
* وقتي از تهدل خوشحالي، بگذار چهرهات اين خوشحالي را نشان بدهد.
* وقتي به محل جديدي نقل مکان کردي خودت را به همسايهها معرفي کن.
* نردبان، سيم رابط و شلنگ را هميشه بلندتر از مقدار مورد نياز بخر.
* براي فرزندانت اسباببازيهايي بخر که با نيرو تخيل آنها کار کند نه با باتري.
* مراقب موتور سيکلتها و ماشينها باش، ممکن است در يک لحظه درسهاي عبرتآموز ولي دردناکي به تو بدهند.
محمد بهمني
در دوران بيسرو ساماني مجردي و البته الکي خوشي! چهارشنبهها جلسه اخلاق داشتيم. در آن جلسهها حرفهاي زيادي گفته ميشد که خيليهايش را فراموش کردهام، ولي يک روز آقاي کشکولي مدير خوب مدرسه ما که واقعاً براي طلبهها پدرانه دل ميسوزوند، سخنران جلسه بود. اول و آخر نصايح اون روز يادم نيست ولي اين قسمت را که ميخوام تعريف کنم، خوب به خاطر دارم.
دکتر محمدعلي حيدرنيا
از ميان دوازده عامل موثر در شيوه زندگي سلامتمدار، چهار عامل ايمان به خدا، فعاليت فيزيکي منظم، تغذيه خوب، و مديريت استرسها و هيجانهاي زندگي از اهميت بيشتري برخوردار هستند. ايمان به خداوند عاملي جدي در شيوه زندگي است که پس از سالها فراموشي، اکنون در محافل علمي و سلامتي جهان مورد توجه واقع شده است. متخصصان جهاني سلامت ميگويند «وقت آن رسيده که به بُعد معنوي سلامت توجه شود و آن عبارت است از: اعتقاد به خالق برتر و نظم حاکم بر جهان هستي و معنيدار بودن زندگي.»
نکات نغز اخلاقی از آیت الله مجتهدی(ره)
* اگر ما خدا را باور کنيم کارمان درست ميشود.
* حاج ميرزا عبدالعلي تهراني ميفرمودند: روزي سه دقيقه به ياد خدا باش، و بعد از لحظاتي فرمودند: اگر دو دقيقه هم شد عيبي ندارد.
* بايد پدر و مادر از شما راضي باشند والا به درد نخواهي خورد. اگر پدر و مادر از شما ناراضي باشند، کارت گير ميکند و سلب توفيق ميشوي.
* آيتالله حاج ميرزا علي هستهاي با همان لهجه اصفهاني خود ميفرمودند: بادبادک، بي دنباله بالا نميره، نماز هم بدون تعقيب بالا نميرود.
* هر عالم بزرگوار يا معلم اخلاقي را ديدي، تقاضاي موعظه کن.
* چه فرزند، خوب باشد و چه نباشد، براي هدايت او متوسل به دعا بشويد، خيلي دعا کنيد.
* مهندسين مربوطه، يکسره در فکر اين هستند که خانهها و ساختمانهاي ضد زلزله بسازند، عوض اين کار بيايند علت زلزله را بفهمند و جلوي آن را بگيرند، علت زلزله چيزي نيست مگر گناه.
* يکي از بزرگترين نعم خداوند اين است که ما هر چه گناه ميکنيم، او ميپوشاند. اگر مثلاً در پيشاني ما يک کنتور بود و هر يک گناه يک شماره مي انداخت، ديگر ما آبرو نداشتيم.
* ثواب، زير دست و پاي مردم ريخته، کسي نيست آن را جمع کند.
* نه باباجان! چشم به هم بزني مرگ آمده، آيتالله و پيغمبر و بازاري و آبحوضي هم نميشناسد. غرض اينکه راه طولاني و فرصت اندک است.
جلسه نشست خانوادگی طلاب با موضوع انتقاد موثر در محیط خانواده و سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین دکتر هادی یکشنبه شب 7/10/93 در موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه برگزار شد. در ادامه جلسه دکتر مریم فرخ آشتیانی به موضوع افزایش جمعیت و فرزندآوری پرداختند.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر هادی در ابتدای جلسه اظهار داشت: ما کلمه انتقاد را اشتباه معنی میکنیم انتقاد یعنی جدا کردن خوبیها از بدیها ولی در فرهنگ ما جدا کردن بدیها و تمرکز روی آنهاست.
روایتی در کتاب میزان الحکمه به نقل داستانی می پردازد که حضرت عیسی(علیه السلام) با حواریون از مسیری میگذشتند که به لاشه سگی رسیدند، هرکدام از اصحاب چیزی در مذمت آن گفتند یکی بوی متعفن و بد آن را متذکر شد دیگری منظره بد و… اما حضرت عیسی(علیه السلام) به دندانهای سفید آن لاشه اشاره کرد و بر خلاف دیگران زیبایی و حسن آن را دیده بود.
اجازه دهيد ابتدا بسيار ساده و مختصر درباره مكانيسم سرماخوردگي توضيح بدهيم: سرماخوردگي علتهاي متفاوتي دارد. در بيشتر موارد، سرماخوردگي علت ويروسي دارد. هرگاه كلمه ويروس را در جايي شنيديد چند نكته را فراموش نکنيد:
1. ويروس، احتياج به دارو جهت ريشهكني ندارد(مگر در موارد خاص).
2. براي درمان يك بيماري ويروسي نبايد از آنتيبيوتيك استفاده كرد(به جز چند استثناء).
3. هر بيماري با منشأ ويروسي يك الگوي مشخص و ثابت دارد؛ شروع ميشود و تمام ميگردد! به عبارتي حتي بدون هيچگونه درمان دارويي نيز ميتواند بهبود يابد (اجازه دهيد اينقدر تكرار نكنم: به جز چند استثناء!).
اما مكانيسمها: ابتلا به سرماخوردگي از دو حال خارج نيست:
الف) از يك فرد سرماخورده دريافت كنيد.
ب) خودتان دچار شويد.
در هر حالت، ويروسهايي در نواحي حلق انسان وجود دارند كه در حالت عادي تعداد آنها كم است و مكانيسمهاي دفاعي بدن فعاليت آنها را به شدت تحت كنترل دارند. وقتي كه شما در معرض رودرويي با يك شخص مبتلا قرار ميگيريد حجم بسيار زيادي از اين ويروسها به ناحيه حلق شما وارد شده و به سرعت تكثير ميشوند. در نتيجه سيستم دفاعي توان و زمان لازم را براي كنترل آنها ندارد.
چگونه خودبهخود دچار ميشويم؟
الف) وقتي كه درجه حرارت ناحيه حلق به يكباره پايين بيافتد (مثلا در هنگام پاييز يا روزهايي كه نسبت به روز قبل به يكباره افت دما داريم).
ب) قرار گرفتن در دماي بسيار پايين.
* اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شکمش را در دست بگير.
* ازدواج مثل يک هندوانه است که گاهي خوب ميشود و گاهي هم بسيار بد.
* ازدواجي که به خاطر پول صورت گيرد، براي پول هم از بين مي رود.
* ازدواج هميشه به عشق پايان داده است.
* اگر کسي در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است.
* انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست، ولي مي توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنيم.
* با زني ازدواج کنيد که اگر «مرد» بود، بهترين دوست شما مي شد.
* تا يک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتي هاي يکديگر را نمي بينند
* پيش از ازدواج چشم هايتان را باز کنيد و بعد از ازدواج آنها را روي هم بگذاريد.
* خانه بدون زن، گورستان است.
* تنها علاج عشق، ازدواج است.
* ازدواج پيوندي است که از درختي به درخت ديگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو «زنده» ميشوند و اگر «بد» شد هر دو ميميرند.
* شوهر «مغز» خانه است و زن «قلب» آن.
* قبل از ازدواج درباره تربيت اطفال، شش نظريه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و داراي هيچ نظريهاي نيستم.
روحالله نورالديني
دكل
به دكل مخابرات نگاه ميكردم؛ قدبلند بود و آهنين، با گوشهايي بزرگ، مثل طبل. فكر ميكنم با خاصيت همين گوشها صداي راههاي دور را ميشنيد. به او خيره شدم گويا ميگفت:
«بزرگ شويد تا سخن خالق خويش را بهتر بشنويد و به گوش خلق او هم برسانيد، و اينطور فاصلهها را كم كنيد و رابطههايتان را با او قويتر.
بنشينيد پاي حرفهاي خدا، اگر خدا را بهتر بشناسيد، او را دوستداشتني خواهيد يافت و حتي عاشق و معشوق هم خواهيد شد.»
ميگفت «بياييد حلقه وصل ميان دوستانمان باشيم، و آن وقت كه مردم فكر ميكنند از خدا آنقدر دورند كه صداي او را نميشنوند، صداي او را به همه برسانيم…»
و من تازه فهميدم كه بدون هيچ دليلي دربارة گوشهاي طبل مانند او قضاوتهاي نادرستي داشتهام؛ چراكه به خود گفته بودم: ببين آنها مثل طبلهاي توخالياند پر از ادعا و خالي از عُرضه… اما انگار… .
كفشها
كفشها از جفتهايشان جدا شده بودند. كفشهاي پاي خودم و بعضيهاي ديگر، لنگه به لنگه بود. لنگه كفشهاي زيادي بود، شيك و قشنگ اما … هيچكدام با كفش من جور نميآمد واقعاً اين كفشها چه حرفها كه براي گفتن ندارند! اگر گوشي براي شنيدن پيدا كنند.
بياييد در پيدا كردن جفت، كفو خويش را برگزينيم و به بزرگ بودن، پولدار بودن و يا قشنگ بودن توجه نكنيم. اگر تفاهم ميان ما باشد خيلي از مشكلها حل ميشود.
ميان دو كفش نيز اختلاف سليقه هست؛ يكي پاي راست را ميپسندد و ديگري پاي چپ را، ولي در با هم بودن و مسير را با هم پيمودن، تفاهمي كامل دارند.
تخمه
تخمه ميگفت: مغزدار و مختصر، يعني كوتاه و مفيد حرف بزن، آنهم در برابر اشتياق و سوال متناسب در مخاطب، با ظاهري نيكو و نمكين. اين را هم بدان كه از خودت كمتر بگويي نه آنكه پوسته ظاهريات چندين برابر مغز و فهمت باشد.
چه حرف بزرگي! رمز موفقيت در تبليغ دين نيز همين است. اگر اشتياقي به مسايل ديني نيست، اول بايد اشتياق به سؤال را برانگيزانيم و بعد، طرف كه طالب شد، آنگاه مختصري دلنشين به او بگوييم نه آنكه تا نهايت گنجايش اقبال روحش، او را پر كنيم.
قبل از انقلاب، پدرم مرتب با هيئتهاي عزاداري به مشهد سفر ميکرد، روزي مادرم گله کرد که چرا او را به مشهد نميبرد. پدرم گفت: من نميتوانم همراه عدهاي نامحرم مادرت را ببرم. اگر فردي مورد اعتماد پيدا شود، مادرت را همراه او ميفرستم مشهد.
گفتم: آيا من مورد اعتماد هستم؟ پدرم گفت: بله! و سيصد تومان براي هزينه مشهد مادر، به من داد. در همين لحظه عمهام هم براي آمدن ابراز علاقه کرد ، پدرم سيصد تومان او را هم داد، مادر بزرگم آمد و او هم همانطور، 16نفر از خاله و عمه و… همراه من راهي مشهد شدند.
به مشهد که رسيديم، براي تهيه صبحانه از مسافرخانه بيرون رفتم. سرراه مقابل حرم مطهر روبهروي يکي از درهاي ورودي ايستادم و عرض کردم «يا امام رضا! چون مادرم منتظر است فعلاً براي زيارت به حرم نميآيم، عفو بفرماييد، اما خواستهاي از شما دارم، همسري ميخواهم با هفت شرط» و شرطها را رديف کردم. منتها گفتم شما هر شرطي که غلط است خودتان تصحيح کنيد.
به برکت امام رضا در مدت کوتاهي به راحتي مقدمات ازدواج من فراهم شد و حضرت بعضي از شروط من را در پاسخشان در نظر گرفته بودند و برخي را نه…
حالا بعد از گذشت سالها فکر ميکنم اگر فلان شرط را مثل فکر خودم به من ميدادند خدايناکرده چه ميشد؟