پیوند: http://www.jamkaran.info/
شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
موضوع كرامت: شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات مسجد مقدّس جمكران شماره 172
مشخصات: خانم ط - م، 22ساله، ديپلم، فرهنگى، اهل نوشهر، ساكن تهران
زمان كرامت: سال 1375شمسى
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 10/4/1378
اسناد و مدارك: راديو گرافى شهيد لواسانى - سى تى اسكن بيمارستان شهيد مصطفى خمينى - سونوگرافى از كبد، كيسه صفرا، طحال، كليه، لگن و رحم - برگه آزمايش بيمارستان فجر - خلاصه پرونده از مركز پزشكى شهداء تجريش - گزارش پاتولوژى مركز پزشكى آموزشى و درمانى شهداء تجريش - گزارش پزشكى هستهاى.
زير نظر پزشكان معالج؛ آقايان و خانمها: حسنى، ساغرى، كيهانى، رفيعى، جمشيدى، طبسيان، موسوى، محمودى، معتمدى، لشگرى، عارفى، كشاورز، سلطانى، كلانتر.
اظهار نظر پزشكى: در بررسى از بيمار كه دو سال بعد از طريق سى تى اسكن (C.T.Scan) انجام شده است، هيچ اثرى از بيمارى در هيچ نقطهاى از بدن بيمار مشاهده نشده است.
خلاصه كرامت به نقل از شفا يافته:
محمد رضا فواديان
بهترين الگو و اسوه براي منتظرانِ حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه، حضرت ابوالفضل عليه السلام است؛ براي پي بردن به اين حقيقت؛ گرچه زيارات آن بزرگوار مملو از درسهاي فراواني مانند: تسليم، تصديق، وفا، بصيرت، ياري، خيرخواهي، ايثار، ابد و خضوع در برابر امام زمان عجل الله تعالي فرجه است ولي ما در اينجا به رجزها و حماسهسراييهاي آن بزرگوار ميپردازيم:
اشعار، شعارها و رجزهاى هر شخصى، برگرفته از شعور، افكار و اميال اوست. رجز مكنونات قلبى را به منصه ظهور مىگذارد. از اين رو رجزهاى حضرت عباس عليه السلام را يك بار ديگر مرور مى كنيم تا رهيافت و درسى براى اين عصر و زمان باشد.
حضرت عباس عليه السلام به هنگام حمله براى آب آوردن چنين رجز مى خواند.
نَفْسى لِسِبْطِ الْمُصْطَفَى الطُّهرِ وِقى***اِنّى اَنَا الْعَبّاسُ اَغْدُو بِالسّقاء[1][1]
جان من فداى فرزند پاك مصطفى باد. منم عباس كه با مشك براى سيراب كردن تشنگان مى آيم.
عاشقان امام زمان(عليه السلام) در دعاى ندبه چند بار «بنفسى انت»; جانم فدايت را مى گويند، امّا آيا مانند عباس عليه السلام براى امام زمانشان هستند؟
قمر بنى هاشم عليه السلام بعد از خارج شدن از شريعه فرات فرمود:
هذا الحسين واردَ المنونِ***و تشربين باردَ المعين[2][2]
اينك حسين وارد ميدان جنگ شده است و تو آب خنك و گوارا مى نوشى؟!
با توجه به اين فرمايش، ياوران امام مهدى عليه السلام در اين برهه از زمان چه بايد بگويند؟ و مهدى زيستى چگونه بايد باشد؟ امام زمانى كه در زندان غيبت[3][3] به سر مى برد، آيا من بايد سرگرم دنياى خويش باشم؟! هيهات؛هرگز
فاطمه حيدري
چندبار اين جمله را ديده بودم اما برايم معنايي نداشت. هروقت كه عميق در موردش فكر ميكردم آخر كار ميگفتم اين جمله براي من معنايي ندارد حداقل در مورد من يكي كه صدق نميكند. آخر ميشود كه ما با كسي كه دوستش ميداريم غريبه باشيم و قهر كنيم. خوب دلمان براي او تنگ ميشود چطور طاقت بياوريم. اصلاً مگر ممكن است بيتاب آمدن يك غريبه باشيم؟ تا اينكه يك روز معناي غريبه شدن را با تمام وجودم لمس كردم انگار لغتنامه وجودم تازه ورق خورده و از حرف عين روي كلمه غريبه ايستاد و بعد مكثي كرد تا من معناي غريبه شدن را بفهمم و بدانم كه من الان هم با خيليها غريبهام فقط فكر ميكنم كه آشنايم … .
خيلي برايم سخت بود آخر پدرم را بسيار دوست ميدارم با همين ديدارهاي كوتاه اين زندگي ماشيني، باز هم او را از جان دوست ميدارم اما امروز ديوار كاذب آشنايي من و پدرم شكست و شيشه كلفت غريبگي نمايان شد؛ پدرم حرفي زد كه فهميدم چقدر دورم از آنچه او دوست ميدارد. انگار يادم رفته بود يك معناي غريبه بودن شايد اين باشد كه ما ندانيم او چه دوست دارد و ما را چگونه ميپسندد؟
خدامراد سليميان
اميد به حاکميت “انسانهاي صالح” در آيندهاي روشن و استقرار عدالت و صلح فراگير و همگاني، امري فطري است. همة افراد، براساس فطرت ذاتي خود، به اميد روزي هستند که جهان در پرتو هدايتهاي انساني شايسته و با تأييد و عنايت پروردگار هستي، از بيداد و تباهي رهايي يافته، از نا بسامانيها، ناامنيها و تيرهروزيها خلاص شود و سرانجام به صلح و صلاح نايل آيد.
در بيشتر دينها و مذهبهاي جهان، از مصلحي سخن به ميان آمده است كه در آخرالزَّمان ظهور کرده و به کژيها و کژرويها پايان خواهد داد و شالودة حكومتي يگانه و جهاني را بر اساس دادگري، بنا خواهد كرد. تمام پيامبران و سفيران الهي نيز در اين زمينه به مردمِ با ايمان جهان، نويدهاي روشني دادهاند.
اين انديشه که در اسلام با عنوان «مهدويّت»، شناخته شده است، همچون ديگر اديان، ريشه در کلام پروردگار الهي دارد؛ از اين رو قرآن، در جايگاه کتاب آسماني مسلمانان، با پافشاري تمام، پيروزي نهايي «حق» بر «باطل» را به تمام انسانها وعده فرموده و حکومت صالحان و شايستگان را نويد داده است.
امام زمان عليه السلام فرمودند:
به مردم بگو: به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.
دو ركعت اول:
به نيت نماز تحت مسجد است، در هر ركعت آن يك حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مي شود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند.
دو ركعت دوم:
به نيت نماز امام زمان عليه السلام خوانده مىشود، بد ين صورت كه سوره حمد را شروع كرده و آيه (اياك نعبد و اياك نستعين) صد مرتبه تكرار مىشود و بعد از آن، بقيه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط يك بار خوانده و به ركوع رفته و ذكر (سبحان ربى العظيم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.
و سپس به سجود رفته و ذكر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نيز هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.
ركعت دوم را نيز به همين ترتيب خوانده، چون نماز به پايان برسد و سلام داده شود، يك بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگويند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).
آنگاه امام عليه السلام فرمودند: هر كه اين دو ركعت نماز را در اين مكان (مسجد مقدس جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.
پیوند: http://www.jamkaran.info/
موضوع كرامت: رفع مشكل شهريه طلاب با توسل به حضرت صاحب الزمان عليهالسلام
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمكران، شماره 235
زمان كرامت : دوران مرجعيت حضرت آيةاللَّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 11/3/78
شرح خاطره:
خاطرهاى از مرحوم حجة الاسلام و المسلمين سيد على اكبر ابوترابى از جدّ مادريشان مرحوم حاج سيد محمد باقر علوى قزوينى:
بعد از تشريففرمايى مرحوم آية اللّه حائرى “رضوان اللّه تعالى عليه” كه به قمآمدند، جدّ مادرى ماآقاى حاج سيد محمد باقر علوى قزوينى رحمةاللَّه از طرف ايشان به قم دعوت شدند، تا هم درس و بحثى داشته باشند و هم در مسجد عشقعلى و مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام اقامه نماز كنند. ايشان هم طبق دعوت حاج شيخ به قم تشريف آوردند.
پیوند: http://www.jamkaran.info/
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات مسجد مقدّس جمكران، شماره 285
مشخصات: برادر، ر - ج، اهل مرودشت روستاى زنگى آباد، 37ساله، بنّا
زمان كرامت: نيمه شعبان 1376
مكان كرامت: در محل سكونت
تاريخ ثبت كرامت: 18/8/78
اسناد و مدارك: چهار مورد آزمايش، راديوگرافى مركز آموزشى درمانى نمازى.
اظهار نظر پزشكى: گواهى مىشود آقاى ر - ج، كه به علت فلج نيمه چپ بدن به اينجانب مراجعه كرده در مورخه دى ماه 1376با شفاى كامل بهبودى يافتهاند.
خلاصه كرامت به نقل از شفا يافته:
براى سومين بار سكته مغزى كردم و از ناحيه دست و صورت و پا از سمت چپ فلج شدم كه بعد از مراجعه به دكترهاى مختلف و مأيوس شدن از نتيجه درمان، شب نيمه شعبان بود كه حال اضطراب و نگرانى خاصى در من وجود داشت كه همان شب در خواب مورد عنايت حضرت ولى عصر عليهالسلام قرار گرفته و بحمداللَّه از بيمارى شفا پيدا كردم.
شرح واقعه از زبان شفا يافته :
اينجانب يكى از ارادتمندان آقا امام زمان عليهالسلام هستم كه براى سومين بار، سكته مغزى كردم و از ناحيه دست و صورت و پا از سمت چپ بدن، فلج شدم.
بعد از مراجعه به دكترهاى مختلف، آنها مرا جواب كردند. بعد از مدتها، يك روز قبل از تولد آقا امام زمان عليهالسلام به دستور دكتر، جهت انجام يك سرى آزمايشهاى كلّى از بدنم به اتفاق برادرانم به شيراز رفتيم. در آنجا به مركز درمانى شهيد چمران مراجعه كرديم و براى گرفتن نوبت ام .ار .اى با توجه به اينكه اين نوع آزمايش را نوبتهاى دو ماهه و سه ماهه مىدهند، خوشبختانه همان روز براى ما نوبت زدند.
چون از اول صبح، داخل ماشين نشسته بودم، بسيار خسته و بىحال شده بودم. با توافق برادرها قرار شد كه نوبت آزمايش ام.ار.اى MRI را به دو روز بعد موكول كنيم، چون فرداى آن روز مصادف با نيمه شعبان تولد آقا امام زمان عليهالسلام بود و آزمايشگاه تعطيل بود. بعد از برگشت به خانه، كم كم اين احساس به من دست داد كه ديگر توانايى حركت در من نيست و يأس عجيبى در خود احساس كردم.
خانواده و اقوامى كه منتظر آمدن ما بودند، آن روز عصر، همه دلشكسته و گريان بودند، به گونهاى كه تا آن روز آنها را در آن حال نديده بودم.
حالت اضطراب و نگرانى خاصى در من به وجود آمده بود و از خود بىخود شدم، وقتى از پنجره برادرم را مىديدم كه در حال آزينبندى و چراغانى حياط و كوچه است، حالت غريبى به من دست داد. كسانى كه در كنار من بودند، از شدّت گريه، يك به يك اطاق را ترك مىكردند كه مبادا به نگرانى من افزوده شود. آن شب حدود ساعت 12شب كه همه دوستان و آشنايان به خانههايشان رفته بودند، من و برادرم، طبق معمول هر شب، كنار يكديگر خوابيديم و از شدّت خستگى، خيلى زود به خواب رفتيم.
در خواب ديدم: “ديوارى كه روبروى من است به صورت درى، آشكار شد و جوانى نورانى از در وارد شد و پايين پاى من ايستاد، بعد به طرف من اشاره كرد و فرمود: بلند شو!
من در جواب عرض كردم: به علت ناراحتى كه دارم نمىتوانم حركت كنم.
ايشان دوباره تكرار كردند: بلند شو!
براى بار سوّم دست مرا گرفت و فرمود: تو صاحب دارى، برخيز!
همانطور كه دست مرا گرفته بود، بلند شدم و لحظهاى بعد، خودم را در آغوش برادرم ديدم و ديگر چيزى نفهميدم".
بحمد اللّه عنايت حضرت ولىعصر عليهالسلام در نيمه شعبان شامل حالم شد و با لطف امام زمان عليهالسلام شفا گرفتم.
دكتر غلام على يوسفى پور، متخصص مغز و اعصاب، پزشك معالج برادر ر.ج در جواب نامه دفتر ثبت كرامات مسجد مقدّس جمكران در مورد شفاى مذكور مىنويسد:
“گواهى مىشود آقاى ر.ج كه به علّت فلج نيمه چپ بدن به اينجانب مراجعه مىكرده، با مراجعه به پرونده قبلى ايشان در مورخه دىماه 1376با شفاى كامل بهبودى يافتهاند.”
اى طبيب دردمندان خسرو خوبان كجايى اى شفا بخش دل مجروح بيماران كجايى
ظلم و جور و جهل و كين يكباره عالم را گرفته ظالمان جولان دهند اي مصلح دوران كجاي
پیوند: http://www.jamkaran.info/
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمكران، شماره 107
مشخصات: برادر ا - م، چهل ساله، افسر جانباز نيروى انتظامى، ليسانس، ساكن قم
زمان كرامت: 10/4/76
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 1378
اسناد و مدارك: چهار برگه استراحت پزشكى از طرف اداره كل بهدارى ناجا، گزارشات بيمارى از شوراى روانپزشكان ناجا و آزمايشان مختلف.
اظهار نظر پزشكى:
معاينه شد و ايشان قادر به خدمت كامل مىباشند.
صفحات: 1· 2
در آموزههاي ارزنده معصومان عليهم السلام براي منتظران راستين حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آن چنان جايگاه و منزلتي برشمرده شده است که به راستي جاي شگفتي است[2] .و اين پرسش را پيش رو قرار مي دهد که چگونه ممکن است چنين حالتي (= انتظار) از چنين ارزشي والا برخوردار باشد.
بيگمان شخصيّت انسانها متأثر از رفتارهايي است که در زندگي انجام ميدهند. اين رفتارها، براساس آموزههاي ديني، داراي اعتبار و ارزش متفاوتي خواهند بود. از نگاه آيات و روايات معصومان عليهم السلام برترين انسانها، کساني هستند که با رفتار خود، اسباب خوشنودي پروردگار جهانيان را فراهم ميآورند.
در اين نوشتار کوتاه، برآنيم بخشي از رفتارهاي عصر انتظار را که موجب اين همه عظمت ميشود به اختصار بررسي کنيم.
وظايف انسانها در اين دوران، به دو دسته تقسيم مي شود:
الف. وظايف عامّ
اين وظايف، در سخنان معصومان عليهم السلام در شمار بايستههاي عصر انتظار ياد شده است؛ امّا ويژة اين دوران نيست و لازم است در همة زمانها انجام شود. شايد ذکر آنها در شمار وظايف دوران غيبت، به سبب تأکيد بوده است. برخي از اين وظايف بدين قرار است: