درمانش یک پدیده طبیعی نبوده است...
پیوند: http://www.jamkaran.info/
شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
موضوع كرامت: شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات مسجد مقدّس جمكران شماره 172
مشخصات: خانم ط - م، 22ساله، ديپلم، فرهنگى، اهل نوشهر، ساكن تهران
زمان كرامت: سال 1375شمسى
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 10/4/1378
اسناد و مدارك: راديو گرافى شهيد لواسانى - سى تى اسكن بيمارستان شهيد مصطفى خمينى - سونوگرافى از كبد، كيسه صفرا، طحال، كليه، لگن و رحم - برگه آزمايش بيمارستان فجر - خلاصه پرونده از مركز پزشكى شهداء تجريش - گزارش پاتولوژى مركز پزشكى آموزشى و درمانى شهداء تجريش - گزارش پزشكى هستهاى.
زير نظر پزشكان معالج؛ آقايان و خانمها: حسنى، ساغرى، كيهانى، رفيعى، جمشيدى، طبسيان، موسوى، محمودى، معتمدى، لشگرى، عارفى، كشاورز، سلطانى، كلانتر.
اظهار نظر پزشكى: در بررسى از بيمار كه دو سال بعد از طريق سى تى اسكن (C.T.Scan) انجام شده است، هيچ اثرى از بيمارى در هيچ نقطهاى از بدن بيمار مشاهده نشده است.
خلاصه كرامت به نقل از شفا يافته:
وقتى كه من 21ساله بودم، پاهايم درد گرفت و نمىتوانستم حركت كنم بعد به دستم سرايت كرد و سپس سرم درد گرفت، هفت ماه طول كشيد و پنج بيمارستان عوض كردم، بعد از بيمارستان شهيد مدرس آمدم جمكران و 16روز در جمكران بودم، روز آخر خواب ديدم كه يك آقايى كه بلند قد بودند و لباس سفيد بر تنشان بود و من صورت ايشان را نمىديدم يك قرآن به من دادند و فرمودند: اين را بخوان بعد از اين واقعه، عنايت حضرت شامل حالم شد و از بيمارى شفا گرفتم.
شرح واقعه از زبان پدر خانم ط - م
فرزندم در سال 1374 در سن 21 سالگى در ناحيه پا، احساس درد مىكرد، بعد از مراجعه به دكترها، ابتداء گفتند: چيزى نيست، احساس عضلانى است. در نتيجه ايشان به كار خود ادامه داد.
در خرداد ماه همان سال، يك مرتبه تمام اعضاى بدنش را درد گرفت و درد پا به دستها هم سرايت كرد و سر درد شديدى هم پيدا نمود كه در نهايت منجر به فلج شدن تمام بدنش شد.
به بيمارستان امام حسين عليهالسلام مراجعه كرديم و بعد از آزمايشات و معاينات متعدد و سى .تى .اسكن ( C.T.SCAN) گفتند: ضايعاتى مشاهده شده است كه بايد بسترى شود.
مدتى در آنجا بسترى بود، ولى باتوجه به شدّت و سرعت بيمارى و فلج بودن فرزندم، او را به بيمارستان شهداى تجريش و بعد از آن، به بيمارستان مدرّس منتقل كرديم، بعد از انجام آزمايشهاى تخصصى، اعلام نمودند: فرزند شما سرطان مغز و استخوان دارد و حداكثر شش ماه ديگر در قيد حيات خواهد بود.
او را به مسجد جمكران آوردم و براى شفاى بچهام به آقا امام زمان عليهالسلام متوسل شدم، 16 روز در مسجد بوديم. در اين مدّت خواب ديدم كه بايد فرزندم را به بيمارستان ببرم و خود او هم خواب ديده بود كه امام زمان عليهالسلام يك قرآن به او داده است و فرموده بودند:
«آن را بخوان و ختم كن! »
او را به بيمارستان شهداء تجريش نزد دكتر موسوى، فوق تخصصى جراحى عمومى برگرداندم و با آزمايشات مجدد تشخيص دادند كه غدّهاى در ناحيه لگن ايشان وجود دارد كه بايد عمل شود. بنده همان موقع نذر كردم چهل شب چهارشنبه به مسجد مقدّس جمكران مشرّف شوم تا مريضم خوب شود. عمل جراحى و خارج نمودن غدّه مورد نظر توسط پزشكان انجام شد، ولى باتوجه به اعلام نظر پزشكان در برطرف شدن مشكل به واسطه جراحى، همچنان فرزندم فلج باقى مانده بود.
بعد از چند روزى، پزشك جراح اعلام كرد: «وضعيت غدّه به گونهاى مىباشد كه براى ما معمّا شده است، زيرا غدّه مذكور به صورت تودهاى فشرده در آمده كه اين مسأله از نظر ما غير قابل تصوّر است». فرزندم را به قصد توسّل به امام هشتم، على بن موسى الرضا عليهالسلام به مشهد مقدّس بردم، در مدّت يك ماه كه در جوار پاك حضرت امام رضا عليهالسلام بوديم، شبهاى چهارشنبه، آمدن به مسجد مقدّس جمكران را ترك نكردم و از مشهد هر هفته به قم مىآمدم و بر مىگشتم.
بعد از اين، وقتى از مشهد به تهران برگشتيم و طبق توصيه پزشكها، شيمى درمانى را شروع كرديم، كه از اين كار هم نتيجه نگرفتيم. امّا با عنايتى كه در خواب به فرزندم شده بود، همچنان به معجزهاى از طرف حضرت ولى عصر عليهالسلام اميدوار بوديم و شبهاى چهارشنبه را پى در پى به مسجد مقدّس جمكران مىآمدم كه با اتمام چهل هفته، از توّسلاتم نتيجه گرفتم و فرزندم شفا يافت، با اينكه پزشكان از ادامه حيات فرزندم مأيوس شده بودند، ولى بحمداللَّه اكنون بعد از گذشت چند سال در صحت و سلامت زندگى مىكند.
بيا بيمار خسته گشته از درد كه درمانگاه برتر جمكران است
به دارو خانه مهدى گذر كن دوايش لطف داور جمكران است
دكتر محسن توانانيا در رابطه با شفاى خانم ط.م اظهار مىدارند:
بيمار مذكور در تاريخ 14/ 7/1375 در سن 21سالگى به علّت درد شديد در ناحيه لگن و پا، به بيمارستانى در تهران مراجعه كرده است. دردسر پيشرونده داشته، به طورى كه بيمار به سختى راه مىرفته و مجبور به استفاده از عصا شده بود. در بررسىهاى انجام شده از طريق سى .تى .اسكن (C.T.SCAN) تودههايى داخل لگن مشخص شده است كه با بررسى بيشتر ثابت شده دردهاى شديد بيمار، ناشى از انتشار بدخيمى از استخوانها در ساير قسمتهاى بدن بوده است.
بعد از انجام جراحى نتيجه به تومور بدخيم و درگيرى استخوانها [منجر شده] است؛ معمولا در اين موارد پيشرفت بيمارى سريع و با بهترين اقداماتِ درمانى، طول عمر بيمار كوتاه مىباشد.
در حالى كه در بررسى از بيمار كه دو سال بعد، از طريق سى .تى .اسكن (C.T.SCAN) انجام شده است، هيچ اثرى از بيمارى در هيچ نقطهاى از بدن بيمار مشاهده نشده است.
نظر كارشناسى خانم دكتر اديبى در مصاحبهاى با امور فرهنگى مسجد مقدس جمكران:
سئوال: با توجه به تخصص حضرتعالى و بررسىهايى كه شما بر روى پرونده ايشان انجام دادهايد، بفرمائيد مداواى اين گونه بيمارى، به صورت طبيعى چند درصد امكان دارد؟
دكتر اديبى: «اين بيمارى وقتى به صورت گسترده، به اصطلاح ما مىگوييم «متاستاز» شده باشد و درگيرىهاى گوناگون در نواحى مختلف ايجاد كرده باشد، انتظار داريم حتى با بهترين درمانها، طول عمر بيمار خيلى كوتاه باشد. ولى در مورد ايشان شفا شكل گرفته است».
سئوال: باتوجه به فرمايش حضرتعالى در خصوص اينكه درمان طبيعى اين بيمار، امرى غير عادى مىباشد. مورد خاصى در پرونده ايشان ملاحظه نفرموديد؟
دكتر اديبى: «همان طور كه خدمت شما عرض كردم، وقتى اين پرونده را نگاه مىكردم، باتوجه به اينكه در تشخيص بيمارى هيچ ترديدى نبوده و چون توسط پاتولوژيست بررسى شده، بنابر اين فكر نمىكنم هيچ ترديدى در تشخيص اين بيمارى وجود داشته باشد. و با توجه به اينكه سى .تى .اسكن (C.T.SCAN) نشان مىدهد كه مراكزى از قسمتهاى مختلف بدن ايشان باهم درگير بوده، به نظر مىرسد كه مسأله درمانش واقعا يك پديده طبيعى نبوده است».