حکومت شايستگان از نگاه خداوند
خدامراد سليميان
اميد به حاکميت “انسانهاي صالح” در آيندهاي روشن و استقرار عدالت و صلح فراگير و همگاني، امري فطري است. همة افراد، براساس فطرت ذاتي خود، به اميد روزي هستند که جهان در پرتو هدايتهاي انساني شايسته و با تأييد و عنايت پروردگار هستي، از بيداد و تباهي رهايي يافته، از نا بسامانيها، ناامنيها و تيرهروزيها خلاص شود و سرانجام به صلح و صلاح نايل آيد.
در بيشتر دينها و مذهبهاي جهان، از مصلحي سخن به ميان آمده است كه در آخرالزَّمان ظهور کرده و به کژيها و کژرويها پايان خواهد داد و شالودة حكومتي يگانه و جهاني را بر اساس دادگري، بنا خواهد كرد. تمام پيامبران و سفيران الهي نيز در اين زمينه به مردمِ با ايمان جهان، نويدهاي روشني دادهاند.
اين انديشه که در اسلام با عنوان «مهدويّت»، شناخته شده است، همچون ديگر اديان، ريشه در کلام پروردگار الهي دارد؛ از اين رو قرآن، در جايگاه کتاب آسماني مسلمانان، با پافشاري تمام، پيروزي نهايي «حق» بر «باطل» را به تمام انسانها وعده فرموده و حکومت صالحان و شايستگان را نويد داده است.
مسلمانان با بهرهمندي از آموزههاي آفتابگون وحي و سخنان نوراني رسول گرامي اسلام صل الله عليه و آله و سلم، بر اين باورند: «آن انسان بزرگ كه شايستگان را بر گيتي چيره خواهد ساخت، کسي نيست مگر رادمردي از سلاله آخرين پيامبر الهي، يعني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف».
اگرچه قرآن دربارة ظهور و قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به گونهاي فراگير سخن رانده و به تشكيل حكومت دادگر جهاني و پيروزي شايستگان بشارت داده است، مفسران شيعه و برخي از تفسيرگران اهل سنّت، اين آيات را ـ به استناد روايات اهل بيت عليهم السلام و ديدگاههاي دانشمندان مسلمان، به حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، مربوط دانستهاند.
به باور ايشان، مهمترين آيهاي که پرده از حاکميت انسانهاي شايسته در آينده برداشته، اينگونه ميفرمايد:
(وَلقَدْ كَتَبْنا فِي الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّكْرِ أنّ الارضَ يرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ)؛[1]
وهمانا، در زبور پس از ذکر نوشتيم كه زمين را بندگان شايستة من، به ارث خواهند برد.
در اين آيه، به يكي از روشنترين پاداشهاي دنيوي صالحان (حكومت روي زمين)، اشاره شده است. و در رواياتي چند نيز، اين رويداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دانسته شده است.
پيش از هر سخن بهتر است به اشاره، برخي واژگان آيه را بررسي کنيم.
ـ «زبور» داود (يا به تعبيرکتابهاي عهد قديم، مزامير داود) عبارت است از: «مجموعهاي از مناجاتها و نيايشها[2] و اندرزهاي داود پيامبر صل الله عليه و آله و سلم و آنچه بر او نازل شد[3]». برخي نيز در معناى «زبور» گفتهاند: نامى است براى جنس كتابهايى كه بر پيامبران نازل مىشود.[4]
ـ «ذكر»، در اصل به معناي چيزي است كه مايه تذكر و ياد آوري باشد؛ ولي در اين آيه ـ به قرينه معرفي آن قبل از زبور ـ به كتاب آسماني حضرت موسي عليه السلام، (تورات) تفسير شده است.
ـ «ارض»، به مجموع كره زمين گفته ميشود؛ مگر اينكه قرينه خاصي در كار باشد.
ـ «ارث»، يعني چيزي كه بدون معامله و داد و ستد، به كسي انتقال مييابد. در قرآن كريم، گاهي به معناي تسلط و پيروزي يك قوم شايسته، بر قوم ناشايست و در اختيار ـ گرفتن موهبتها و امكانات آنها گفته شده است.[5]
اما مقصود از اين شايستگي چيست؟ با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ايمان و توحيد آنان روشن ميشود و با توجه به كلمه «صالحون»، همه شايستگيها به ذهن ميآيد: عمل و تقوا، علم و آگاهي، قدرت و قوت، و تدبير و نظم و درك اجتماعي. اين شايستگيها داراي آثار و برکاتي بيمانند است؛ به گونهاي که اگر بندگان با ايمان، اين شايستگيها را براي خود فراهم سازند، خداوند نيز آنها را ياري ميكند تا بر مستكبران چيرگي يافته، دستهاي آلودهشان را از حكومت روي زمين كوتاه كنند و دارندة ميراثهاي آنها شوند.
بنابراين، تنها «استضعاف» سبب پيروزي بر دشمنان و حكومت بر روي زمين نيست؛ بلكه وجود ايمان و كسب شايستگيها نيز، بايسته است و مستضعفان جهان تا زماني كه اين دو اصل را زنده نكنند، به حكومت روي زمين نخواهند رسيد.
اما اين که مقصود از اين وراثت چيست؟ مرحوم علامه طباطبايي پس از بيان مطالبي ذيل آيه، اينگونه مينويسد: مراد از وراثت زمين اين است كه سلطنت بر منافع، از ديگران به صالحان منتقل شود و بركات زندگى در زمين، مختص ايشان شود. اين بركات، يا دنيايى است كه برميگردد به بهرهمندي صالحان از زندگي دنيايى كه در اين صورت، خلاصة مفاد آيه اين مىشود كه: به زودى زمين از لوث شرك و گناه پاك شده، جامعه بشرى صالح كه خداى را بندگى كنند و به وى شرك نورزند، در آن زندگى كنند؛ همچنان كه آيه(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ … يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً)[6] از آن خبر مىدهد يا اين بركات اخروى است كه عبارت است از مقامات قربى كه در دنيا براى خود كسب كردند؛ چون اين مقامات هم ـ گرچه از نعيم آخرت است ـ از بركات حيات زمينى است؛ همچنان كه آيه: (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ)[7] كه حكايت كلام اهل بهشت است و آية (أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ)[8] بدان اشاره مىكنند.
از همينجا روشن مىشود آيه مورد بحث، ويژة يكى از دو وراثتهاى دنيايى و آخرتى نيست؛ بلكه هر دو را شامل مىشود. و تفسيرگرانى كه آن را به وراثت آخرتى اختصاص داده و به آياتى كه مناسب با آن وراثت است تمسك جستهاند، حرف درستى نزدهاند. آن مفسرينى هم كه آيه را به وراثت دنيايى اختصاص داده، بر دوره ظهور اسلام يا دوران مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ كه رسول خدا صل الله عليه و آله و سلم در اخبار متواتره از آن خبر داده و شيعه و سنى آنها را نقل كردهاند ـ حمل نمودهاند باز راه درستى نرفتهاند؛ زيرا روايات مذكور ـ هر چند متواتر و مسلم است ـ آيه را تخصيص نمىزند.
كوتاه سخن، همانطور كه گفتيم، آيه شريف، مطلق است و شامل هر دو وراثت مىشود
در تفسير آية شريف، از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود:
هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيعِزُّهُمْ وَ يذِلُّ عَدُوَّهُمْ؛[9]
اين بندگان شايسته، همانا آل محمد هستند كه خداوند، مهدي آنان را پس از كوشش ايشان مبعوث مي کند. پس ايشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذليل خواهد كرد.
روشن است مفهوم اين روايت، انحصار نيست؛ بلكه بيان يك مصداق عالي و آشكار است و اين تفسيرها، هرگز عموميت مفهوم آيه را محدود نميکند؛ بنابراين هر زمان و هر جا، بندگان صالح خدا قيام كنند، پيروز و موفق خواهند بود و سرانجام وارث زمين و حكومت آن خواهند شد.[10]
در پايان سخن ياد اين نکته لازم است که در مزامير داود تعبير ياد شده يا مشابه آن، در چند مورد ديده ميشود و نشان ميدهد با تمام تحريفات موجود در اين كتابها، اين قسمت، همچنان از دستبرد مصون مانده است.
برخي از اين فرازها بدين قرارند:
… شريران منقطع مي شوند و اما متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد و حال اندك است كه شرير نيست ميشود؛ هر چند مكانش را استفسار نمايي، ناپيدا خواهد شد؛[11]
اما متواضعانه وارث زمين شده، از كثرت سلامتي شادکام خواهند شد؛[12]
متبركان خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ اما ملعونان وي منقطع خواهند شد…؛[13]
صديقان وارث زمين شده، هميشه در آن ساكن خواهند بود؛[14] خداوند روزهاي صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدي خواهد شد.[15]
در اين عبارتها، عنوان «صالحان» كه در قرآن آمده است، با همان تعبير در مزامير داود به چشم ميخورد. علاوه بر اين، تعبيرات ديگري نيز مانند صديقان، متوكلان، متبركان و متواضعان، در جملههاي ديگر ذكر شده است. اين تعبيرها، دليل بر عموميت حكومت «صالحان» است و با احاديث قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تطبيق ميكند .
بدين سان ميتوان نتيجه گرفت حضرت حق تعالي آخرين حکومت را از آن صالحان ميداند که: العاقبه للمتقين.
——————————————————————————–
[1]. انبيا (21)، آيه 105.
[2] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج9، ص 223.
[3] . شيخ کليني، کافي، ج1، ص 225.
[4] . طبرسي، جوامع الجامع، ج3، ص، 31.
[5]. ر. ك: اعراف (7)، آيه137.
[6] . «خدا به آن عده از شما كه ايمان آورده عمل صالح كردند وعده داده كه به زودى ايشان را جانشين ديگران در زمين كند … مرا بپرستند و چيزى شريكم نسازند»، سوره نور()، آيه 55.
[7] . «و گفتند حمد خداى را كه زمين را به ما ارث داد تا هر جا از بهشت را كه بخواهيم براى خود انتخاب كنيم». سوره زمر()، آيه 74.
[8] . «ايشانند وارثان، همانهايى كه فردوس برين را ارث مىبرند». سوره مؤمنون()، آيه 11.
[9]. محمد بن حسن طوسي، كتاب الغيبة، ص184.
[10]. تفسير نمونه، ج 13، ص 515 ـ 524.
[11]. مزامير داود، 37، بند 9.
[12]. همان، بند 11.
[13]. همان،37، بند 27.
[14]. همان، بند 29.
[15]. همان، بند 18.