حضرت صادق علیه السلام تا سن 12 سالگي معاصر جد گراميش حضرت سجاد علیه السلام بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام از خرمن دانش جدش خوشه چيني كرده است .
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمّد باقر زندگي كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند، و از مبداء فيض كسب نور مي نمودند گذرانيد.
بنابراين صرف نظر از جنبه الهي و افاضات رحماني كه هر امامي آن را دارا مي باشد، بهره مندي از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتي و شمّ علمي و ذكاوت بسيار، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت (مكتب جعفري ) را پايه ريزي فرمود، و موجب بازسازي و زنده نگهداشتن شريعت محمدي گرديد.
زندگي پربار امام جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از بني اميه (هشام بن عبدالملك - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار) كه هر يك بنحوي موجب تاءلم و تاءثر و كدورت روح بلند امام معصوم را فراهم مي كرده اند، و دو نفر از خلفاي عباسي (سفاح و من
-+
صور) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشي گرفته اند. چنانكه امام صادق در 10 سال آخر عمر شريفش در ناامني و ناراحتي بيشتري بسر مي برد.
چهارده اختر تابناك ( زندگاني چهارده معصوم عليهم السلام )
نويسنده : احمد احمدي بيرجندي - http://www.ghadeer.org/tarix/akhtar-14/fehrest.htm
شيخ محمد حسين اصفهاني:
هر كس سوره «انا انزلناه في ليله القدر» را بخواند تا عرش عمودي از نور متصل است.
آفتاب خوبان ؛ ص 24
شيخ طبرسي، پيشواي مفسران(468 تا 548 ق)
ابو علي فضل بن علي معروف به شيخ طبرسي و ملقب به امين الاسلام در سال 468 ق متولد شد. وي پس از فراگيري مقدمات در مشهد مقدس، تحصيل ادبيات عرب، قرائت و تفسير، حديث، حساب و جبر، فقه و اصول و کلام را آغاز کرد و در اين علوم، تبحر يافت. شيخ ظبرسي از استادان به نام عصر خود، از جمله شيخ طوسي و ابن بابويه قمي کسب علم کرد.از شاگردان شايسته شيخ، بايد به فرزندش
ابو نصر حسين بن فضل، صاحب کتاب مکارم الاخلاق ، محمد بن علي بن شهر آشوب، نويسنده کتاب معالم العلماء و نيز علامه قطب راوندي اشاره کرد.
علامه طباطبايي(ره):
ممكن است انسان گاهي از خدا غافل شود ؛ خدا يك تب سخت و خطرناك چهل روزه به او بدهد ؛ براي اينكه يك بار از ته دل بگويد : «يا الله »و به ياد خدا بيفتد.
جرعه هاي جان بخش ،ص 228
علامه محمد تقي جعفري رحمه الله عليه مي فرمودند :
هنگام تحصيل در مدرسه ي صدر در نجف ؛ روزي نزديك به در حجره ؛ آبگوشتي بر سر چراغ گذاشتم و سپس مشغول مطالعه شدم .
پس از چندي متوجه شدم كه طلاب مدرسه در حال شكستن درب پنجره هستند .
با سرعت درب را باز كردم ؛ با حالت اعتراض خطاب به آنان گفتم : من مشغول مطالعه هستم چرا مزاحم من مي شويد ! كه ناگهان متوجه شدم كه تمامي حجره را دود گرفته و طلاب به تصور اين كه حجره من آتش گرفته براي كمك و نجات من آمده اند و من از شدت توجه به مطالب مورد مطالعه چيزي متوجه نشده ام.
(قصه ي ارباب معرفت ، ص 16)
يک تاجر آمريکايى نزديک يک روستايي مکزيکى ايستاده بود که يک قايق کوچک ماهيگيرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!
از مکزيکى پرسيد: چقدر طول کشيد که اين چند تارو بگيرى؟
مکزيکى: مدت خيلى کمى!
آمريکايى: پس چرا بيشتر صبر نکردى تا بيشتر ماهى گيرت بياد؟
مکزيکى: چون همين تعداد هم براى سير کردن خانوادهام کافيه!
آمريکايى: اما بقيه وقتت رو چيکار ميکنى؟
مکزيکى: تا ديروقت ميخوابم! يک کم ماهيگيرى ميکنم!با بچههام بازى ميکنم! با زنم خوش ميگذرونم! بعد ميرم تو دهکده میچرخم! با دوستام شروع ميکنيم به گيتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با اين نوع زندگى!
آمريکايى: من توي هاروارد درس خوندم و ميتونم کمکت کنم! تو بايد بيشتر ماهيگيرى بکنى! اونوقت ميتونى با پولش يک قايق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قايق ديگه هم بعدا اضافه ميکنى! اونوقت يک عالمه قايق براى ماهيگيرى دارى!
مکزيکى: خب! بعدش چى؟
آمريکايى: بجاى اينکه ماهىهارو به واسطه بفروشى اونارو مستقيما به مشتریها ميدى و براى خودت کار و بار درست ميکنى… بعدش کارخونه راه ميندازى و به توليداتش نظارت ميکنى… اين دهکده کوچيک رو هم ترک ميکنى و ميرى مکزيکو سيتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورک… اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم ميزنى …
مکزيکى: اما آقا! اينکار چقدر طول ميکشه؟
آمريکايى: پانزده تا بيست سال!
مکزيکى: اما بعدش چى آقا؟
آمريکايى: بهترين قسمت همينه! موقع مناسب که گير اومد، ميرى و سهام شرکتت رو به قيمت خيلى بالا ميفروشى! اينکار ميليونها دلار برات عايدى داره!
مکزيکى: ميليونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟
آمريکايى: اونوقت بازنشسته ميشى! ميرى به يک دهکده ساحلى کوچيک! جايى که ميتونى تا ديروقت بخوابى! يک کم ماهيگيرى کنى! با بچه هات بازى کنى! با زنت خوش باشى! برى دهکده و تا ديروقت با دوستات گيتار بزنى!!!
زندگی هدیه خداوند به ماست،
و شیوه زندگی ما، هدیه ما به خداوند، هدیه خوبی برای خداوند تهیه کنیم.
استاد مجتهدي(ره)؛
اگر در دوران طلبگي به مشکلات و کمبودهايي روبه رو شديد به کسي اظهار حاجت نکنيد بلکه به وجود مقدس امام زمان عليهالسلام متوسل شويد .
آداب طلاب ؛شاکر برخوردار فريد؛ 122
يکي از دوستان شهيد بابايي مي گويد: در دوران تحصيل در آمريکا روزي در بولتن خبري پايگاه « ريس» که هر هفته منتشر مي شد، مطلبي نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد . مطلب اين بود : « دانشجو بابايي ساعت 2 نيمه شب مي دود تا شيطان را از خود دور کند.» من و بابايي هم اتاق بوديم . ماجراي خبر بولتن را از او پرسيدم .
هو الرِئوف
اکنون که کنار مزار خواهرت بی بی حضرت معصومه (س ) ایستاده ام؛ اما کبوتر اندیشه ام به یادتان به پرواز در آمده
مروارید اشک را بر گونه هایم رها میکنم تا با سوز دل بگویم:
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ع
گرچه دیر زمانی نیست که به پابوس آستانت آمده ام اما دل غمدیده ام در تمنای وصالی دوباره بال و پر می زند و به هر تپش قلب ، دانه اشکی بر صفحه ی صورتم نقش می بندد و
دوری از تو را فریاد می زند!
مسافت من با تو گر چه به ظاهر بسیار است تا حرفهای دلم را برایت بازگو کنم اما قلم به دست گرفته ام تابنگارم
زیباترین و ناب ترین لحظات عاشقانه ام را
ای عزیز دل! یا ضامن آهو !
کبوتر دلم در غربت سرای جهان برای مزار غریب ترین غریب دنیا پر می زند و با حیرت می نگرد غربت این عزیز غریب نواز را !
هر بار با کوله باری از اندوه و غم به بارگاهت پناه می آورم، نقاره های حرمت؛ روح نواز ترین آهنگ را در گوش جانم می نوازند.
سحرگاهان که سر بر آستان بی مثالت می سایم، طوفان دلم به آرامش می گراید و دریای پر خروش چشمانم به ساحل امید و آرزو می رسد.
مرا دریاب از پس زمان و مکان!
چرا که اکنون دست به دامان خواهرت هستم و چون کودکان به بهانه ای تو را می جویم
و از ایشان تمنا دارم که لحظه های پر تشویش و قلب پر آشوبم را به ضریح مقدست گره بزند
و بار دیگر دستان ناتوانم را به آستان توانمندتان برساند تا شفیع من باشید،
در غریب ترین لحظات حسابرسی قیامت…
سودابه بیرامی/ موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه