حجت الاسلام قرائتي:
حضرت علي عليه السلام به همام مي فرمايد:« عظم الخالق في انفسهم وصغرما دون ذلک» يعني چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غير خدا هرچه باشد کوچک جلوه مي کند. تا وقتي روي زمين هستيم ،يک هکتار زمين براي ما بزرگ است ، اما اگر سوار هواپيما شديم هرچه هواپيما بالاتر رود ، اين قطعه زمين براي ما کوچکتر مي شود.
اگر توجهي به پولهاي موجود در بانک بکنيم سرمايه خود را ناچيز خواهيم ديد . اگر به تسبيح گفتن همه موجودات توجه داشته باشيم گفتن چند « سبحان الله » را چيزي نمي دانيم . اگر به کتابخانه هاي بزرگ و مهم دنيا نگاه کنيم مطالعه چند کتاب ما را مغرور نخواهد کرد .
وقتي به امام سجاد عليه السلام گفتند: چرا اينقدر عبادت مي کنيد؟ فرمود:عبادت من کجا و عبادت علي بن ابيطالب کجا !
خداوند در قرآن به پيامبرش مي فرمايد: يادي از سختي هاي انبياي گذشته کن تا سختي ها براي تو آسان وسبک شود. آري اگر به پشت سر نگاه کنيم و راه رفته را ببينيم مغرور مي شويم بايد به راه نرفته نظر دوخت تا به فکر رفتن بيفتيم .
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
قبل از انقلاب، پدرم مرتب با هيئتهاي عزاداري به مشهد سفر ميکرد، روزي مادرم گله کرد که چرا او را به مشهد نميبرد. پدرم گفت: من نميتوانم همراه عدهاي نامحرم شما را ببرم. اگر فردي مورد اعتماد پيدا شود، همراه او ميفرستمتان مشهد.
من گفتم: آيا من مورد اعتماد هستم؟ پدرم گفت: بله! و سيصد تومان براي هزينه مشهد مادر را به من داد. در همين لحظه عمهام هم براي آمدن ابراز علاقه کرد ، پدرم سيصد تومان او را هم داد، مادر بزرگم آمد و او هم همانطور، با 16نفر از خاله و عمه و… همراه من راهي مشهد شدند.
به مشهد که رسيديم، براي تهيه صبحانه از مسافرخانه بيرون رفتم. سرراه مقابل حرم مطهر روبهروي يکي از درهاي ورودي ايستادم و عرض کردم «يا امام رضا! چون مادرم منتظر است فعلاً براي زيارت به حرم نميآيم، عفو بفرماييد، اما خواستهاي از شما دارم، همسري ميخواهم با هفت شرط» و شرطها را رديف کردم. منتها گفتم شما هر شرطي که غلط است خودتان تصحيح کنيد.
به برکت امام رضا در مدت کوتاهي به راحتي مقدمات ازدواج من فراهم شد و حضرت بعضي از شروط من را در پاسخشان در نظر گرفته بودند و برخي را نه…
حالا بعد از گذشت سالها فکر ميکنم اگر فلان شرط را مثل فکر خودم به من ميدادند خدايناکرده چه ميشد؟
حجت الاسلام قرائتي: اولا اگر شخص ديگري با بيان بهتري بگويد اثر ميکند از او بخواهيد که اين کار را انجام دهد، هنگامي که خداوند به حضرت موسي دستور داد نزد فرعون برود و او را ارشاد کند موسي از خداوند خواست که برادرش هارون که بيان بهتري دارد را همراه او بفرستد.( واخي هارون هو افصح مني لسانا فارسله معي)
ثانيا گاهي با يکبار اثر نميکند، اما با تکرار اثر مي کند آن هم با بيانهاي گوناگون .چنانکه چوب سخت با يک ضربه تبر شکسته نميشود تکرار لازم است. قرآن مي فرمايد : ما مطالب خود را در قالب هاي گوناگون بيان کرديم تا شايد اثر کند ( لقد صرفنا في هذا القرآن )
ثالثا ممکن است شيوه ما صحيح نبوده که اثر نکرده است . چون امر به معروف و نهي ازمنکر شرايط واصولي دارد و با هر منکر بايد به گونه اي متناسب برخورد کرد ؛
گاهي گرد و غبار روي لباس شما مي نشيند وگاهي دوده.غبار با ضربه محکمي که بر لباس ميزنيد برطرف مي شود اما اگر همين ضربه را به دوده بزنيد هم دستتان سياه مي شود هم دوده به لباس فرو مي رود برطرف کردن دوده با فوت است ولي برطرف کردن غبار با ضربه. پس هر منکري را بايد به گونه اي خاص برطرف کرد .
چنانچه قرآن مي فرمايد : ( واُتوا البيوت من ابوابها )
يعني هر خانه اي را بايد از راهش وارد شد.
رابعا براي باز داشتن مردم از فساد بايد راه ها ي حلال را به روي آنان باز کرد حضرت لوط عليه السلام هنگامي که ديد مردم به مهمانانش سوء قصد دارند فرمود :من حاضرم دخترانم را به ازدواج شما در بياورم تا شما دست ازمهمانان من برداريد من راه حلال را براي شما باز مي کنم تا شما به گناه گرفتار نشويد( هولاء بناتي هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزوني في ضيفي )
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
گامهاي عملي نظمآموزي براي كودكان
مجيد همتي
گام 1: مشخص كنيد چه رفتاري را ميخواهيد تغيير دهيد.
مرتب به كودكتان نگوييد «مرتب باش!»، بلکه براي او توضيح دهيد كه ميخواهيد پس از برخواستن از خواب، رختخوابش را جمع کند يا بعد از نقاشي كردن، مداد رنگهايش را دوباره در جعبهاش بگذاريد. با بچهها كليگويي نكنيد.
گام 2: هم انتظارتان را بگوييد و هم چگونگي انجام آن را
اگر كودكتان براي هر چيزي گريه و زاري ميكند و حوصله شما را سر ميبرد، به جاي غر زدن، به او نشان دهيد چگونه بايد خواستة خود را بيان کند. وقتي قدم به قدم كودكتان را راهنمايي ميكنيد و چگونگي انجام رفتاري را به او نشان ميدهيد، او دقيقاً ميفهمد كه چه انتظاراتي از او داريد.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتي: تمام کارخانجات دنيا براي توليدات خود دفترچه راهنما تهيه و درکنارمحصولات به مشتريان ارائه مي دهند. اين دفترچه ها مشتريان را راهنمايي ميکند که چگونه ازآن کالا بهره مند شوند.
نويسنده اين دفترچه ها کيست؟ آيا جز طراح وسازنده فرد ديگري صلاحيت نوشتن آن را دارد؟هرگز!
ما نيز سازنده و آفريدگارداريم که براي راهنمايي ما دفترچه اي به نام قرآن نازل کرده است و ديگري حق قانون گزاري برخلاف آن را ندارد زيرا فقط سازنده مي داند چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوايا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گيري صحيح و آفات و موانع رشد آن را مي داند .( الا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير)
پيرمرد تنها بود؛ رنجور و خسته، چشمهايش ياري نميكردند تا آنچه را ميخواند در زمان دلخواه بخواند. پولي نداشت تا زندگي بهتري براي خود فراهم كند. بالاخره لب به شكوه گشود و گفت: الان زندگي من نبايد اينطور باشد كه پول دوا و درمان نداشته باشم. از زندگي طلبكارم و به هيچكس بدهي ندارم. ميگفت: اگر به جاي نويسنده شدن، سبزيفروش ميشدم الان آرامش و آسايش داشتم.
اما اين حرفها، حرفهاي دل پيرمرد نبود كه اعتراضاش بود به اين همه بيتوجهي. بزرگترين لذت زندگي پيرمرد كتاب بود. خودش ميگفت سرم را كه توي كتاب ميكنم، مثل يك آدم مست، دنيا روي سرم خراب ميشود. اين تنها لذتي است كه ميشناسم.
پيرمرد وقتي 500 هزار تومان بن كتاب هديه گرفت. شش هزار تومان هم از جيب گذاشت و همه را كتاب خريد. مهدي آذر يزدي اگر باز هم جوان ميشد، همان راهي را برميگزيد كه حالا به پايانش برد.
پير نيكانديش ادبيات كودك ايران صبح روز 18 تير سال 1388 در حالي دارفاني را وداع گفت كه در 87 سال زندگي ارزشمند خود، تلاش كرد با آثاري ماندگار، ارزشهاي اخلاقي و انساني را در ميان چند نسل كودكان ايراني گسترش دهد. مهدي آذر يزدي متولد سال 1301 در خرمشاه يزد بود. از او آثاري مانند «قصههاي خوب براي بچههاي خوب»، «قصههاي تازه از كتابهاي كهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوي»، (براي بچهها) «مجموعه قصههاي ساده» و تصحيح مثنويمولوي (براي بزرگسالان) به يادگار مانده است.
آوردهاند که فقيهي، دختري داشت به غايت(بسيار) زشتروي. به جاي(سن) زنان رسيده و با وجود جهاز(جهيزيه) و نعمت، کسي به مناکحت(ازدواج) او رغبت نمينمود.
فيالجمله، به حکم ضرورت، با ضريري(نابينا) عقد نکاحش بستند. آوردهاند که حکيمي در آن تاريخ، از سَرَنديب(سريلانکا) آمده بود که ديدة نابينا روشن همي کرد. فقيه را گفتند «چرا داماد را معالجت نکني تا بينا شود؟». گفت «ترسم که بينا شود و دختر را طلاق دهد؛ شوي زن زشتروي، نابينا به!».
گلستان سعدي
مهمترين برنامهاي که قرآن و احاديث به ما معرفي ميکنند تقواي الهي است .
( ان اکرمکم عندالله اتقاکم)( حجرات/ 13)
مرحله اول تقوا : ترک محرمات و عمل به واجبات
مرحله دوم تقوا : بهجا آوردن مستحبات و ترک مکروهات
مرحله سوم تقوا : انسان مباح هم انجام ندهد .
آداب الطلاب شاکر برخوردار فريد صفحه 81
يکي از تجار بزرگ ميگفت: هر وقت که براي زيارت به حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) مشرف ميشدم، حال دعا پيدا نميکردم و با حسرت به حال خوش زائران ديگر غبطه ميخوردم. يک روز به امام رضا(علیه السلام) عرض کردم: آقا! مشکل من چيست که حال زيارت پيدا نميکنم؟! و بعد با خود فکر کردم که علت اين بيحالي چيست؟
از حرم مطهر به منزل ميرفتم که فرد مسني را ديدم که به سختي مشغول حرکت دادن گاري دستي است.
به او گفتم: پدر جان! کمتر بار بزن تا راحتتر باشي.
مرد گفت: مجبورم. همسرم گفته اگر امروز فلان مبلغ کمتر دستمزد داشته باشي منزل نيا!
پرسيدم چرا؟ گفت: براي دخترم خواستگار آمده و به خاطر اينکه جهيزيه ندارد مدام عقد را به تأخير مياندازيم.
گفتم: چي براي جهيزيه کم داريد؟
گفت: اصلاً هيچ چيز تهيه نکردهايم چون نميتوانستيم.
دنبال او به خانهاش رفتم و دربارهاش تحقيق کردم. واقعاً فقير و مستأصل بود.
مغازه يکي از آشنايانم را نشانشان دادم و گفتم: به حساب من هر چه نياز داريد، برداريد و نگران نباشيد.
ميگفت: حاجآقا! از آن روز و آن اتفاق، حال زيارت عجيبي پيدا کردهام.
دکتر مرتضي آقاتهراني
به طرف اصفهان ميرفتم. آيينه داخل ماشينم شکسته بود. نزديک اصفهان به تابلويي برخوردم که نوشته بود «تعمير و نصب آينه ماشين» به مغازهاش رفتم. هنگام نصب آينه ماشينم، از او پرسيدم: آيا از کارت راضي هستي؟ گفت: بله. گفتم: چهطور؟ گفت: مگر هر روز از ميان ماشينها آينه چند ماشين ميشکند؟ با اين حال به لطف خدا هنوز نيم ساعت نشده که من بيکار باشم و خداوند زندگيام را به خوبي تأمين کرده است، حالا چرا راضي نباشم؟