قصهگوي خوب "قصه های خوب برای بچه های خوب"
پيرمرد تنها بود؛ رنجور و خسته، چشمهايش ياري نميكردند تا آنچه را ميخواند در زمان دلخواه بخواند. پولي نداشت تا زندگي بهتري براي خود فراهم كند. بالاخره لب به شكوه گشود و گفت: الان زندگي من نبايد اينطور باشد كه پول دوا و درمان نداشته باشم. از زندگي طلبكارم و به هيچكس بدهي ندارم. ميگفت: اگر به جاي نويسنده شدن، سبزيفروش ميشدم الان آرامش و آسايش داشتم.
اما اين حرفها، حرفهاي دل پيرمرد نبود كه اعتراضاش بود به اين همه بيتوجهي. بزرگترين لذت زندگي پيرمرد كتاب بود. خودش ميگفت سرم را كه توي كتاب ميكنم، مثل يك آدم مست، دنيا روي سرم خراب ميشود. اين تنها لذتي است كه ميشناسم.
پيرمرد وقتي 500 هزار تومان بن كتاب هديه گرفت. شش هزار تومان هم از جيب گذاشت و همه را كتاب خريد. مهدي آذر يزدي اگر باز هم جوان ميشد، همان راهي را برميگزيد كه حالا به پايانش برد.
پير نيكانديش ادبيات كودك ايران صبح روز 18 تير سال 1388 در حالي دارفاني را وداع گفت كه در 87 سال زندگي ارزشمند خود، تلاش كرد با آثاري ماندگار، ارزشهاي اخلاقي و انساني را در ميان چند نسل كودكان ايراني گسترش دهد. مهدي آذر يزدي متولد سال 1301 در خرمشاه يزد بود. از او آثاري مانند «قصههاي خوب براي بچههاي خوب»، «قصههاي تازه از كتابهاي كهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوي»، (براي بچهها) «مجموعه قصههاي ساده» و تصحيح مثنويمولوي (براي بزرگسالان) به يادگار مانده است.