آدم زحمتکشی بود. تنها چیزی که برایش مهم بود نون حلال بود. برای همین شغلهای زیادی را تجربه کرده بود؛ نجاری، زنبورداری، دامداری و… کارهای پر مشقت دیگر. همه را با جان دل انجام میداد چون مطمئن بود نانی که میخورد حلال است. آن قدر اهل همّت و مواظبت بر حلال وحرام بود که از برکت درآمدش، گاهی به پدر و مادرش هم از نظر مالی کمک میکرد. او قصه جالبی را از دوره جوانیاش اینچنین برایم تعریف میکرد.
در دوران سربازی یک روز به همراه دوستان قصد تفریح و گردش کردیم. برای غذا یکیمان رفت و دل شتر خرید و آمادهاش کرد برای کباب. کباب لذیذی از دل شتر آماده شد و مشغول خوردن شدیم. یکی دو لقمه که از آن خوردم احساس بدی به من دست داد و حالت تهوع پیدا کردم. خلاصه همان یکی دو لقمهای که خورده بودم برگرداندم. با عصبانیت رو کردم به دوستانم و گفتم: توی این کباب چی بوده که نتونستم بخورم؟ حتما این غذای یک چیز اضافه داشته که این جوری شد. وقتی خشم و جدّیت من را دیدند کسی که دل را خریده بود گفت: قصاب بیانصاف دل را گرانتر از قیمتش فروخت من هم برای تلافی مخفیانه یکی دیگر برداشتم. وقتی این را شنیدم فوری رفتم سراغ قصاب و پول دل اضافی را پرداختم.
در یکی از مهمانیهای دوستانه، تدبیر خلاقانهای که صاحب منزل برای شیر دادن کودکشان به کار گرفته بود، تحسین همه ما را برانگیخت. آنها به کودکشان یاد داده بودند که تقاضای شیر خوردن خود را با این جمله بگوید«مامان وضو داری؟» و بدین شیوه هوشمندانه یادآوری میشد که او را هرگز بدون وضو شیر ندهند.
استاد خدامراد سليميان
هيچ كس را توان معرفت زهراى مرضيه نبوده و نيست، جز پروردگار هستى و خاصان اولياى او، كه بلنداى شناخت اين بانو، پرندهاى تيزپرواز مىطلبد رها شده از تمامى قيدها و بندها، كه فاطمه سرّى است از اسرار الهى.
بزرگ بانوى جهان اسلام به عنوان برترين زنان عالم همواره در كلام حضرات معصومان به ويژه پيامبر گرامى اسلام مورد توجه و عنايت خاص بوده است؛ گاهى از او به عنوان برترين زنان عالم و گاهى به عنوان برترين زنان بهشتى ياد شده است.
خيلي راه رفته بوديم. هر شيء مشكوكي را كه ميديديم، سريعا به طرفش رفته و محل را تا چند متر اطرافش زير و رو ميكرديم. با سرنيزه، يا بيل و كلنگ. اما هيچ اثري پيدا نميكرديم. ديگر بچهها خسته شده بود. دستها هم تاول زده بود و تاولها هم تركيده و خاك هم كه روي زخم تاولها ميريخت، ميسوخت.
تصميم گرفتيم كمي استراحت كنيم. براي استراحت كنار تپهاي دراز كشيديم و من به فكر فرو رفتم. خدايا! اينجا چه طور سرزمينيه، هر چي ميگرديم تمامي نداره. از طرفي با اينكه مطمئنيم بچهها اينجا شهيد شدند و جا ماندهاند، اما هيچ اثري از آنها نيست. تو همين فكرها بودم و با سرنيزه به حالت سرگرمي و بدون انگيزه زمين را ميكندم. يك دفعه احساس كردم سرنيزهام به چيزي برخورد. سريعاً خاكها را كنار زدم. يا زهرا. پوتين نظامي بود! اطراف پوتين را خالي كرديم. با دقت زمين را كنديم. پيكر مطهر شهيدي پيدا شد. بچهها همگي شروع كردند تپه را كه سنگر خاكي بود، خراب كردند و هر چند دقيقه يك بار فرياد «يا زهرا» و «يا حسين» بچهها، خبر از پيدا شدن شهيدي ميداد. آن روز پانزده شهيد پيدا شد. آنها را به معراجالشهداي شرهاني آورديم و شدند مونس بچهها. حرفهاي ناگفتة سالها را كه كسي را محرم شنيدنش نميديديم به پايشان ريختيم.
امتداد - ش 7
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
ای زایر عطر گل! کجا میگردی؟
آرامگه حضرت زهرا دل ماست
سیدحسین موحد بلخی
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10841
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و یكم دیماه 89 (ششم صفر 1432).
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْيُسْر» شافی، صفحهى 652
فى الكافى، عن الصّادق (عليهالسّلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتين».
اخوان، منظور مطلق معاشرين، علىالظاهر نيست. يعنى آن كسانى كه ميخواهيد به عنوان برادران خود و افرادى كه با آنها صداقت داريد، افراد نزديك، كسانى را كه به اين عنوان ميخواهيد انتخاب كنيد، اين دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه كنيد. «فان كانتا فيهم»؛ اگر اين دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب».
عَزَبَ يعنى فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لايعزب عنه مثقال ذرّة»(1) كه در قرآن كريم هست. دورى كنيد از آنها. از آنها رو بپوشانيد و دورى كنيد. اين دو صفت چيست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقيتها». يكى اين [كه محافظ نماز باشند]. در مواقيت، لابد مراد مواقيت فضيلت است؛ و الّا مطلق مواقيت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اينكه خب، اگر كسى نكند اين كار را، فاسق است.
عروس مغروری که از هنر آشپزی بیبهره بود در برابر راهنماییهای مادرشوهرش مرتب میگفت: این را که خودم میدانستم، و بعد غذا را همانند آنچه مادرشوهر گفته بود درست میکرد. روزی مادرشوهر به عروسش گفت: برای پخت فلان غذا برنج و عدس را در ظرف میریزی و یک خشت خام هم بر روی آن میگذاری. عروس مغرور طبق عادت قبلی گفت: این را هم که خودم میدانستم، و طبق معمول طبق گفته مادرشوهر غذا پخت. هنگامی که شوهرش آمد و ظرف غذا را آورد دید خشت خام شل شده و با غذاها مخلوط گشته است. پسر به عروس گفت: چرا چنین غذایی درست کردهای؟ عروس که پاسخی نداشت سخن مادرشوهر را دلیل آورد. وقتی هر دو به نزد او رفتند. مادرشوهر گفت: پسرم من هروقت چیزی را میگفتم همسرت میگفت: این را که خودم بلد بودم. من برای تنبیه او این کار را کردم. حالا دانست که خیلی وقتها «میدانم» کار دست آدم میدهد.
نویسنده : محسن مؤمني
ناشر: سوره مهر (حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي)
قيمت: 2400 تومان
این کتاب روايت كامل زندگي يك مرد است و هنگامي كه آن زندگي، زندگي فردي باشد كه به تمام فراز و نشيبهاي واقعهاي بزرگ همچون جنگ گره خورده باشد، سختتر است. روايتي از بلنديهاي پاوه تا دشتهاي خوزستان.
اين كتاب حاصل تلاش سه نويسنده است. نوشته با دو روايت بيان شده است. يك روايت از زبان نويسنده و ديگري از زبان خود شهيد، از خصوصيات بارز اين كتاب، جامعيت و استناد آن است. روايتهاي پيش از انقلاب، از كتاب خاطرات سپهبد شهيد صياد شيرازي، بخشهايي مربوط به كردستان و سالهاي ابتدايي جنگ، از كتاب ناگفتههاي جنگ و سالهاي پاياني جنگ، از كتاب يادداشتهاي ويژه شهيد صياد شيرازي انتخاب شده است. در غير اين موارد، اگر از منبع ديگري، نوشته و يا سخني از شهيد آمده مأخذ آن ذكر شده است. اما روايت نويسنده علاوه بر منابع ياد شده، مبتني است بر ساعتها گفتوگو و نيز تحقيق و استفاده از منابع مكتوب قابل توجهي كه فهرست بخشي از آنها در پايان كتاب آمده است.
تيمسار يوسفي فرمانده لشكر در ميان جمعي از نظاميان گفته بود: «نام اين جوان را به خاطر بسپاريد. من در ناصيه او ن قدر لياقت ميبينم كه اگر بخت يارش باشد و از شر حاسدان در امان بماند، روزي فرمانده نيروي زميني ارتش ايران شوي!».
پيشبيني سرلشكر پير، سيزده سال بعد هنگامي تحقق گرفت كه ايران يكي از حساسترين لحظات تاريخ خود را ميگذراند و…
پیوند: http://www.aviny.com