می شناسمت .
می پرسند : می شناسی اش ؟
می گویم : خوب خوب !
شک می کنم . البته نه خوب خوب . ولی امیدوارم بهتر از دیگران .
می گویند : پس از او بگو !
می پرسم : از کجا شروع کنم ؟
می گویند : از هر کجا که می خواهی , از صفات ؛ اخلاق , ظاهرش .
می گویم : ظاهرش جوان و نیرومند ؛ رنگش گندم گون ؛ بلند پیشانی ؛ بینی کشیده و زیبا ؛ چشمان سیاه و درشت ؛ ابروانی پرپشت و برجسته ؛ شانه ای پهن ؛ موهای مجعد و خالی بر گونه … 1
می پرسند : اخلاقش ؟
می گویم : اخلاقش عین پدران بزرگوارش است , مایه آرامش , برکت , هدایت ؛ داناتر و با درایت تر از همه ؛ لباس خشن ، غذایش نان جو ،صبر پیشه با صلابت، عابدترین ، دلیرترین و جواد .
میپرسند : محل زندگیاش کجاست ؟
پاسخ میدهم : نشانی اش را به من نداده ،البته نمیشود گفت نداده، ولی خوب !
میگویند : خودت هم فهمیدی چه گفتی؟
میگویم : راستش فرموده است هر وقت کارم داشتید کجاها بیایید ، ولی محل زندگی فعلیاش را نمیدانم . اگر محل زندگی گذشته یا آیندهاش را بخواهید بلدم.
تعجب میکنند : آیندهاش را؟؟!
میگویم : بله قرار است بعدها درکوفه ساکن شود ؛ مثل پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علیهالسلام .
میپرسند : حالا قرارتان کجاست ؟
جواب میدهم : خیلی جاها. مثلاً جمکران ، همین نزدیکی است ،البته گاهی خودش به بعضی از بامعرفت ها سرمیزند .
میپرسند : چه جور آدمی است ؟
میگویم : یک یا علی بگویی تا آخرش همراهت هست . تو او را فراموش میکنی ؛ او تو را فراموش نمیکند .
میپرسند : جوری حرف میزنی که انگار فامیل و خویشاوند هستید .
میگویم : بله نسبتی داریم.
میپرسند :چه نسبتی ؟
میگویم: مولایم هستند .
گفتوگو تمام میشود. از هم که جدا میشویم رو میکنم به شما که نمیدانم کجا هستی و میگویم : درست که گفتم آقا جان ؟
اگر چیزی اشتباه گفتم ، اگر لاف زدم شما ببخشید . آبروداری کردم ؛ آخر زشت است جلوی دیگران بگویم مولایم را خوب نمیشناسم .
علی مهر
1- فرهنگ مهدویت ؛ ص 248
رهبر انقلاب اسلامی گناه فتنهگران سال ۸۸ را نابخشودنی میدانند. ایشان طی چهار سال گذشته بارها به تشریح خطا وگناه فتنهگران سال ۸۸ پرداختهاند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعه این گناهان را در گزیده بیانات «۲۲ گناه نابخشودنی» برگرفته از بیانات حضرت آیتالله خامنهای تهیه و منتشر کرده است:
پیش بردن جامعه به اغتشاش و نا امنی
هر کسی امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنی سوق بدهد، از نظر عامهی ملت ایران انسان منفوری است؛ هر که میخواهد باشد. هر هدفی را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایهی آرامش و امنیت خواهد رسید. ۱۳۸۸/۰۴/۲۹
ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی از درون
آن کسانی که میخواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند ۱۳۸۸/۰۵/۱۲
ضربه به ملت و تلخکردن کام مردم پس از شادی بزرگ مشارکت در انتخابات
اما در همین فرصت بزرگ، در همین شادی بزرگ، دستهائی به کار افتادند برای اینکه ضربهای به ملت ایران بزنند
، دهانها را قدری تلخ کردند؛ اما نتوانستند آن کاری را که میخواهند، انجام بدهند. این هوشیاری شما ملت بود. این تجربهی ما بود که بدانیم دشمن ما کمین کرده است. بعضی از خواص هم البته مردود شدند. این انتخابات بعضیها را مردود کرد ۱۳۸۸/۰۵/۱۲
نابود کردن حادثه افتخارآمیز انتخابات پرشور ۸۸ و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها
ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیلهی بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند…
مسئلهی اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیری حضور پیدا کردند و این رأی بالا را توی صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخی است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکی دو سال اخیر همین طور پیدرپی پیشرفتهای اقتصادی و علمی و سیاسی و امنیتی و بینالمللی برای خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهی عالی از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتی صورت میگیرد برای نابود کردن این حادثهی افتخارآمیز! مسئلهی اصلی این است.
این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده؛ تصادفی نبود. همهی نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحیشده بود، حسابشده بود.
اینها صحنهگردانهائی دارند، صحنهگردانهائی هم پیدا خواهند کرد. ۱۳۸۸/۰۶/۰۴
تهمت زدن به نظام اسلامی
تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام اسلامی، به یک مجموعه، گناه بسیار بزرگتری است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
زمینهسازی برای آشوب و اغتشاش
توی همین قضایای بعد از انتخابات واقعاً غفلت بزرگی کردند. مردم را به خیابانها دعوت کردند؛ چرا نیروی فشار درست کردن. مأمنی درست میکنند برای آن کسی که میخواهد ایجاد آشوب و اغتشاش کند؛ اینها غفلتهاست. یعنی در سیاست، غفلتها گاهی مثل خیانتها خیلی ضربه میزند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
تکذیب و تهمت به نظام
خدشه به رأی مردم و نفی آن
در این فتنههای بعد از انتخابات، آن چیزی که اساس قضیه است، این است که رأی مردم و حضور مردم از نظر یک عدهای نفی شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگی که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم میشدند.
حضرت نوح نبیاللَّه (علی نبیّنا و علیه السّلام) به فرزندش فرمود: «یا بنیّ ارکب معنا و لا تکن مع الکافرین».(۵) نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیائید با ما باشید، بیائید وارد این کشتی نجات شوید، «و لا تکن مع الکافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچ کس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند. ۱۳۸۸/۱۲/۰۶
تلاش برای تغییر نتائج قانونی انتخابات با زور خشونت و اردوکشی خیابانی
انتخاباتی انجام میگیرد، یک حرکت قانونی اتفاق میافتد، یک نتیجهای هم با خود به دنبال میآورد؛ این نتیجه را به زور خشونت بخواهند عوض کنند. یک عدهای را بکِشند توی صحنه؛ احیاناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بکنند، آتشسوزی هم راه بیندازند، بانک هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، برای اینکه نتائج قانونی را برگردانند. خوب، این حرکتی است که هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پیداست این حرکت، حرکت هدایت شدهای از طرف بیگانگان است. یک چنین اتفاقی را میخواستند در کشور پیش بیاورند. ۱۳۸۹/۰۱/۰۱
امیدوار کردن جبهه دشمن
. کسانی که فتنهی سال ۸۸ را شروع کردند - حالا یا خودشان طراحی کرده بودند، یا دیگران طراحی کرده بودند؛ نمیخواهیم نسبتی بدهیم، ولی به هر حال این فتنه طراحی شده بود - به کار کشور ضربهی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
بی بصیرتی و چشمبستن بر روی حقایق واضح
ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاههای بیبصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم. انسان میبیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند
سرپیچی از راه معقول قانونی
اگر شما نگاه کردید دیدید یک راه معقول قانونیای وجود دارد و کسی از آن راه معقول قانونی سرمیپیچد و کاری میکند که برای کشور مضر است، ضربهی به منافع ملت است، خوب، با نگاه عادلانه، با نگاه متعارف، با نگاه غیرجانبدارانه، معلوم است که او محکوم است
انسان با اینکه جان خودش را خیلی دوست دارد، اما گاهی ممکن است در حال رانندگی هم یک لحظه حواسش پرت شود، یک لحظه چرت بزند، یک ضایعهای پیش بیاید. لغزشهائی که در این زمینه پیش میآید، اینها را نمیشود گناه دانست؛ اما اگر چنانچه تداوم پیدا کند، این دیگر بیبصیرتی است، این دیگر غیر قابل قبول است. ۱۳۸۹/۰۸/۰۴
بازیچه دشمن
اینهائی که عامل فتنه بودند - توی خیابان، یا بعضی از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائی اینها را هدایت میکرد، نمیفهمیدند. حالا این که چطور بعضیها وارد این میدان شدند، چطور ندانسته به دشمن کمک کردند، خودش تحلیلهای دقیق روانشناختی دارد؛ اما واقعیت قضیه این است که عرض کردم. این مسئله خیلی کار بزرگی بود؛ این کار را شما جوانها به سامان رساندید. ۱۳۸۹/۰۸/۱۲
امیدوار کردن دشمن
گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
بازیچه طراحی دشمن شدن
این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود. ۱۳۸۹/۱۰/۱۹
آخرین نمایشنامهی آنها که روی صحنه آمد، همین فتنهی ۸۸ بود. در حقیقت، یک تلاشی بود. یک عدهای در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانی - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشهکش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
دعوا راه انداختن و مضطرب کردن ملت و خوشحال کردن دشمن
تمکین نکردن به قانون و رأی مردم
ادعا کردند که قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأی ندادند، اکثریت مردم به کس دیگری رأی دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا! کشور را، ملت را مدتی مضطرب کردند، دشمن را خوشحال کردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم دیگر تاب نیاوردند و عقب نشستند.
گناه آتشافروزان فتنهی ۸۸ همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. ممکن است کسی بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلی خوب، این اعتراض ایرادی ندارد؛ اما راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. این هم نکتهی اصلی است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
بیزاری نجستن از آشوبگران
حرف من در فتنهی ۸۸ هم همین بود. در فتنهی ۸۸، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، یک عدهای آمدند اظهار مخالفت کردند، یک عده هم از این فرصت استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه بسیج را گلولهباران کردند. حرف ما این بود: آن کسانی که به نام آنها این کارها انجام میگرفت، باید همان وقت اعلامیه میدادند، اعلام بیزاری میکردند، میگفتند اینها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را میکردند، فتنه زودتر ریشهکن میشد؛ مسائل بعدی هم پیش نمیآمد. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کردن
انتخابات برای کشور مایهی آبروست، مایهی افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهی بیآبروئی برای کشور نشود؛ آنطوری که در سال ۸۸ یک عدهای سعی کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسیِ طبیعیِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه. ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
ایجاد تلاطم و گرفتن آرامش عمومی و ثبات از ملت
در هر دو مورد سعیشان این بود که بتوانند ثبات سیاسی را در کشور به هم بزنند؛ سعیشان این بود که تلاطم ایجاد کنند؛ این آرامش عمومی را، این ثبات را از این ملت بگیرند. ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
قانونشکنی و دشمنشاد کردن کشور
بدترین خاطرهها مربوط به جرزنیهای سیاسی یک عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند در قضیهی انتخابات بود. خب، در هر قضیهای، در هر حادثهای ممکن است یک عدهای قبول نداشته باشند، معترض باشند. چگونه باید اعتراض را نشان داد؟ قانون، راه معین کرده است. چرا قانونشکنی کنند؟ چرا برای مردم هزینه درست کنند؟ چرا کشور را دشمنشاد کنند؟ چرا برنامههائی را که عفونت تصمیمگیریها و ترفندهای دشمن از آن بلند و آشکار است، اجرا کنند؟ قانون، راه معین کرده است. آنجا ما گفتیم، به همه هم گفتیم، همهی اطراف قضیه هم ملزم بودند که بر طبق آنچه که گفته شده است - که مرّ قانون است - عمل کنند. چرا نکردند؟! ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
ایجاد هزینه و زحمت برای کشور و مردم
البته کسانی بخواهند از طرق غیر قانونی عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال ۸۸ از راههای غیر قانونی وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، برای مردم اسباب زحمت درست کردند، برای خودشان هم اسباب بدبختی و سرشکستگی در زمین و در ملأ اعلی شدند. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تلاش برای قراردادن مردم در مقابل نظام
دشمن تلاش میکند زحمت مردم را باطل کند - همچنان که در سال ۸۸ کردند - این هم یکی از کارهای دشمنان بود؛ کسانی را وادار کردند که برخلاف قانون، توقعاتی بکنند و بر اساس آن توقعات، سعی کنند مردم را در مقابل نظام قرار دهند.
کارشان منطقی نبود، معقول نبود؛ برای کشور هزینه درست کردند. خب، کشور بر این مسائل فائق میآید. نظام جمهوری اسلامی قوی است. این خرابکاریها و انگشت توی چشم کردنها و این مزاحمتها و آزارها، جمهوری اسلامی را که از پا نمیاندازد. منتها برای کشور هزینه درست میشود. ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
تخلف از قانون
آنجائی اشکال پیش میآید که تخلف از قانون انجام میگیرد. سال ۸۸ اشکالاتی که وارد شد، خسارتی که به کشور وارد کردند و نگذاشتند کشور و ملت طعم آراء چهل میلیونی را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. یک عدهای یا برای خاطر اغراض نفسانی، یا هدفهای خلاف سیاسی، یا هرچه - حالا در آن زمینه نمیخواهیم قضاوتی بکنیم - از قانون تخلف کردند، خطا کردند، از راه غیر قانونی وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به کشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسلیم قانون باشند. ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
قرار دادن کشور در لبهی پرتگاه خشونت و خونریزی بر سر قدرت
البته درسال ۸۸ بعضی خطای بزرگی را مرتکب شدند، کشور را در لبهی یک چنین پرتگاهی قرار دادند، یک مشکل اینچنینی را برای کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
ایستادگی غیرقانونی و غیر نجیبانه در مقابل جریان قانونی کشور
قراردادن کشور در لبه پرتگاه اختلافات و جنگ داخلی
من خواهش میکنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میکنید، مسئلهی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئلهی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟
اما در این قضایا، مسئلهی اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجههی با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههای مردم به جان هم میافتادند، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ میبینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروههای مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند. در قضایای سال ۸۸، این مسئلهی اصلی است. ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
جلسه اخلاق با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علی نظری منفرد در موسسه حوزوی معصومیه برگزار شد.
نظری منفرد در ابتدا با اشاره به کلامی از امیرالمومنین که در نهجالبلاغه آمده گفت: کل وعاء یضیق بما جعل فیه الا وعا العلم فانه یتسع؛ هر ظرفی گنجایشی دارد و به مقدار آن میتواند چیزی درونش قرار گیرد بغیر از علم که هر چه بیشتر در ظرف ریخته شود بزرگتر میشود. این ظرف روح انسان است و این نشان میدهد که روح از جنس جسم و بدن نیست.
وی افزود: روح من امر ربی و امر ماندگاری است. تفاوت روح با بدن در این است که خدای متعال بدن را طوری قرار داده که اتوماتیک وار رشد کرده و به سر حد خود میرسد لکن روح اینگونه نیست و خدا آن را در اختیار انسان قرار داده تا ما مسیر را انتخاب نموده و به او بنمایانیم. خداوند در قرآن کریم آیه ۱۸ سوره کهف فرمودهاند: ما راه را نشان دادیم ، هر کس بخواهد مومن میشود و هر کس نخواهد کافر میشود.
خدای متعال انسان را آزاد و انتخاب گر آفریده و ما فاعل به اختیار هستیم نه جبر. ما میتوانی اراده کنیم به این ترتیب که ابتدا خواسته خطور در ذهن دارد بعد میل، عزم، جزم، رفتن به سمت فعل یا ترک آن.
این استاد حوزه قم اظهار داشت: خداوند برای اینکه ما درست انتخاب کنیم دو حجت قرار داده یکی حجت درونی و دیگری بیرونی. ان لله حجتین حجة ظاهرة و هی الرسل و حجة باطنة و هی العقول؛ خدای متعال دو حجت برای ما قرار داده یکی حجت ظاهری که همان پیامبران هستند و دیگر حجت باطنی که همان عقل ماست.
دو مانع هم از درون وبیرون سد راه انسان هست؛ هوای نفس و شیطان. اگر انسان توانست بر نفس غلبه کند خوشبخت میشود و اگر مغلوب شد نور عقل به اطاعت از هوای نفس خاموش میشود. پس در وجود انسان نزاعی است که باید برطرف شود.
حجتالاسلام نظری منفرد در ادامه خاطر نشان کرد: امیرالمومنین میفرمایند: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتلیم نفسه قبل تعلیم غیره؛ کسی که میخواهد رهبر دیگران شود باید ابتدا خود را اصلاح کند. و همچنین فرمودند من شما را دعوت به چیزی و نهی از چیزی نکردم مگر اینکه خودم آن را انجام داده یا ترک کردم.
هادي قطبي
ميخواست همه خداپرست واقعي باشند. غصهشان را ميخورد که چرا حواسشان جمع خدا نيست. تذکر ميداد:
کسي به غلام و کنيزش نگويد بنده من. غلامي هم به صاحبش نگويد ارباب و آقاي من. شما بگوييد ياور من، غلامها بگويند سرور من. چون همه، بنده خدايند و فقط او ربّ است.
براي خودش هم امتيازي نميدانست:
ـ مرا مثل عيسي? ستايش نکنيد. من فقط بنده خدا هستم. بگوييد عبدالله.
حتي حساستر و دقيقتر؛ ميگفت:
وقتي نظري داريد، نگوييد هر چه خدا و رسولش ميگويند، بگوييد هر چه خدا ميخواهد.
اينها را زياد ميگفت.
*
اگر پيامبر هم باشي، از تذکر بينياز نيستي.
به عبداللهبنمسعود ـ قاري قرآنش ـ گفته بود: برايم قرآن بخوان.
ـ من بخوانم؟! قرآن بر شما نازل شده، من برايت بخوانم؟
ـ آري، دوست دارم از ديگري بشنوم.
عبدالله ميخواند و پيامبر اشک ميريخت.
*
قبل از اينکه ببينندش، ميشناختنش؛ از بوي عطرش. بيشتر از خورد و خوراک، هزينه عطر ميداد.
مشک را خيلي دوست داشت. بهترين هديهاش عطر بود. در روز جمعه هم خيلي سفارش عطر ميکرد. ميگفت جبرئيل گفته است.
فقط تعداد اندکي از نامهنويسان به امام حسين علیه السلام از شيعيان خالص بودند که به عهدشان وفا کردند و اين طور نيست که امام توسط محبان خود به شهادت رسيده باشند. هميشه سستعنصراني وجود دارند که به فرمايش سيدالشهدا علیه السلام «بنده دنيا» هستند. به گزارش فرهنگ نيوز ، يکي از سؤالات درباره واقعه عاشورا اين است که چه شد امت اسلامي ابتدا به امام حسينعلیه السلام نامه نوشت و به ايشان محبت داشت، ولي در کربلا روي امام شمشير کشيد و با آنکه زمان زيادي از عصر پيامبر(ص) نگذشته بود، رو در روي نوه بزرگوارش ايستاد و او را به شهادت رساند؟
با روشن شدن دو مطلب زير هم پاسخ اشکال به خوبي روشن خواهد شد و هم يک برگ از دفتر عاشورا را خواهيم خواند:
کساني که به امام حسين نامه نوشتند چه کساني بودند؟
علت خيانت کوفيان (همان کساني که نامه نوشتند) چه بود؟
مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم اينگونه پاسخ ميگويد:
داستان واقعي و كوتاهي كه پيش رو داريد، حاوي نكته اي ظريف و بي نهايت لطيف است. نكته اي كه اگر با آن زندگي كنيم، زندگي ما محتواي ديگري دارد! بوي ديگري دارد! داستان اينقدر واضح و نكاتش اينقدر محسوس والبته عظيم هست كه نياز به تفسير نداشته باشد… به گزارش فرهنگ نيوز ، در يكي از مساجد قديمي و باسابقه انقلابي اصفهان ( مسجد آيت الله خادمي) ، هرساله در دهه اول محرم، خيّرين زيادي نذوراتي از قبيل گوسفند و گوساله و … براي دادن نذري باني مي شوند و چه حاجاتي كه با همين نذر كردن ها برآورده نشده است!
اما همين چند سال پيش و يکي از شبهاي محرم، اتفاقي عجيب در اينباره رخ داد. زن و شوهري، دو رأس گوسفند براي قرباني شدن به مسجد هديه مي كنند و مي خواهند گوشتشان در غذاي ظهر تاسوعا استفاده شود. نذر خانم يك ميش بود كه طبق معمول در منزلي كه نذورات قرباني مي شدند، ذبح و آماده پخت شد و نوبت به ذبح كردن نذر مرد رسيد كه قوچ بزرگي هم بود!
او هم آنجا بود، در كنار پدرش، در كنار برادرانش و در كنار تمام كاروانيان كربلا، در خيمهاي تنگتر از دل زينب(س)، در آتش تب ميسوخت.
كربلا در جان مقدّس او جاري بود. گويي كه هر شهادتي، چون بارقة آتش، جان تبدارش را درمينورديد و در عمق قلب آسمانياش خانه ميكرد. «كربلا در جان مقدّس او جاري بود».
23 سال بيشتر نداشت. بر اوج قلّة جواني ايستاده بود و يك به يك، داغ ميديد و كوه ميشد. ذخيرة الهي بود براي امامتِ چهارم. بيماري، مأمور الهي بود تا جان اين جوان برگزيده را براي حیات اسلام حفظ كند.
داغ، عظيم بود و قلب او عظيمتر. درد، مهيب بود و آيندة اسلام مهيبتر، اگر اين درد بر كالبدش فرود نميآمد.
برخاست و شمشير در دست گرفت تا در پي پدر و برادران و ياران برود، ولي عمّه خوب ميدانست كه اين نخل جوان، ستون استوار مسجد پیامبر است. عمّه خوب ميدانست كه اگر جوانيِ اكبر و قاسم و عبّاس فدا شده است، قامت بلند نخل امامت بايد استوار بماند و سايهسار رهبرياش، بايد خنكاي هدايت را به قلبهاي تشنه هديه كند.
و او ماند. ماند تا ميراث خونين پدر را دوشادوش عمّه به كوفه و شام ببرد و بعد تا پايان عمر پربركتش، يعقوبوار، حزن هجران دهها يوسف را بر دوش كشد.
روز هفتم محرم بنا به سنت معمول روضه خواني اختصاص به ذکر مصائب شهادت شيرخواره کربلا حضرت علي اصغر علیه السلام دارد که امام حسين علیه السلام در پيشگويي شهادت فرزندش فرمود: شقاوت پيشه اي از لشکريان دشمن، گلوي فرزند شيرخوارم را با تير مي درد به گزارش فرهنگ نيوز ، هر يک از روزهاي دهه اول محرم به يک عنوان که غالبا نام شهداي کربلا است، مشهور گرديده و ستايشگران اهل بيت علیهم السلام با ذکر مصائب صاحب نام آن روز به عنوان مقدمه، عزاي حضرت اباعبدالله الحسين علیه السلامرا اقامه مي نمايند. بنا بر سنت روضه خواني معمول روز هفتم روز ذکر مصائب حضرت علي اصغر علیه السلام است؛ آن شيرخواره کربلا که امام حسين علیه السلام در سخنراني شب عاشورا در جمع اصحاب خويش نسبت به مصائبي که فردا در انتظارشان خواهد بود خبر داد و فرمود که حتي علي اصغر شيرخوار نيز کشته خواهد شد.
فرازی از زیارت عاشورا:
و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ
و عظيم گشت مصيبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها به گزارش گروه فرهنگی فرهنگ نیوز، واقعه روز عاشورا به راستی در بین مصیبت های عالم از جایگاه متفاوتی برخوردار است. تا جایی که در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم:
يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ
« اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ريختند شالوده ستم و بيدادگرى را بر شما خاندان»