سوال: من نميدانم که فرزند چهارسالهام لوس شده است يا نه. آيا کودک لوس، نشانههاي ويژهاي دارد؟ چه کاري بايد انجام دهم؟
جواب:
کودک لوس، چنين نشانههايي دارد:
1. توقع توجه بيش از حد: کودک لوس انتظار دارد ـ به ويژه در حضور ديگران ـ بيش از حد به او توجه شود.
بکوشيد زماني که در اين انديشه نيست، بيشتر به او توجه کنيد تا نياز عاطفياش برآورده شود، اما زماني که انتظار توجه دارد، به او بيتوجهي کنيد.
2. درخواستهاي غير منطقي و افراطي: او دائم درخواست دارد و توجه نميکند که امکان پاسخگويي براي شما وجود دارد يا نه؛ بدين جهت، گاهي هنگام آشپزي يا زمان فعاليتهاي ديگر شما خواستهاي را مطرح ميکند و بر آن اصرار ميورزد.
در چنين موقعيتي از روش «سوزن گرامافون گير کرده» استفاده کنيد؛ يعني يک جمله مثل: «وقتي کارم تموم شد» را بعد از هر بار تقاضاي او تکرار کنيد. توجه داشته باشيد که تسليم گريه يا قشقرق او نشويد.
3. بدخلقي و ناله براي هر چيزي: کودک لوس براي رسيدن به خواستههايش بدخلقي و ناله ميکند.
در چنين موقعيتي، براي سنين پايين (زير شش سال) از روش «حواس پرت کردن»* استفاده کنيد و براي سنين بالاتر استدلال بياوريد و اگر نپذيرفت، از اصل خاموشي بهره ببريد.
4. حرکات بدني خاص: کودک لوس، انگشتانش را به هم ميبافد، لبهايش را غنچه ميکند، صدايش را ميکشد و… .
همين که نشانههاي آغاز اينگونه حرکات بدني را مشاهده کرديد، فعاليت مثبتي مانند خواندن شعر، سرود يا آيه و روايتي را که آموخته است، جايگزين کنيد.
*
زيادهروي در محبت و بازي با کودک و توجه دائم به او سبب لوس شدن وي ميشود؛ بنابراين در اين گونه رفتارها اعتدال داشته باشيد. برخي والدين از ترس لوس شدن فرزند، به او کمتر توجه و محبت ميکنند يا محبت قلبي خود را بروز نميدهند که درست نيست. در آغوش گرفتن کودک، پاسخ به گريه او، بوسيدن، توجه و حتي نازکشي اگر در آنها زيادهروي نشود، نه تنها کودک را لوس نميکند، بلکه سبب رضاي خاطر، شادابي، سلامت روح و خودباوري او ميشود.
* براي استفاده از اين شيوه بايد از علاقهمنديهاي فرزند خود آگاه باشيد. برخي کودکان به خوردني، برخي به بازي، بعضي به اسباببازي و… علاقه دارند. توجه داشته باشيد که شيء مورد علاقه او در دسترس باشد و از يک شيء چند بار پياپي استفاده نکنيد.
اهميت کتاب خواندن براي کودکان و چند توصيه مهم دراينباره
دکتر بهرام دلاور
در کشور ايران ميانگين مطالعه روزانه کمتر از يک دقيقه است. با اين وصف، بهتر است که فرهنگ کتاب خواندن را در خود و کودکمان گسترش دهيم و با آگاهي بيشتر درباره نوع کتاب و تناسب آن با سن فرزندمان تصميمگيري کنيم.
کتاب خواندن براي کودک از مهمترين جنبهها براي توسعه توانمنديهاي اوست. شايد پيش خود فکر کنيد کودکان با خواندن کتاب فقط مدتي را در کنار مادر يا پدر به آرامش سپري ميکنند و تنها فايده آن خوب به خواب رفتن کودک است. شايد هم از اينکه کودکتان از شما ميخواهد که مدام برايش کتاب بخوانيد، خسته شدهايد اما اشتباه نکنيد. اين کار نه تنها براي امروز کودک مفيد است بلکه روي شخصيت آينده وي نيز تأثير مستقيم دارد.
تکوين شخصيت کودک
خواندن داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تکوين شخصيت کودک دارد. در سنين زير سه سال بهويژه در زمينههاي زبانآموزي و آموختن کلمات تازه، نقش بسيار مهمي دارد. در سنين بالاتر، گنجينه لغات کودک به سرعت وسيع و اطلاعاتش غني ميشود. کودک به کمک قصه و شعرخواني، يا گوش دادن به آن و يا بازگوکردن قصههايي که شنيده است، چگونگي بيان احساسات، عواطف و افکار را آموخته و ياد ميگيرد که چگونه در برخورد با مشکلات شخصي اعتماد بهنفس داشته باشد.
تفکر، تخيل و اخلاق
داستانها و اشعاري که کودکان ميخوانند و ميشنوند، اثر عميقي در فکر و روحيه، تخيل و قوت تصور آنان ميگذارد و ايشان را براي شيوه معاشرت با ديگران آماده ميسازد. در ضمن از طريق قصهها و داستانهاي خوب، کودک به بسياري از ارزشهاي اخلاقي مانند مقاومت در برابر زور، راستگويي، اميدواري، جوانمردي، طرفداري از حق و حقيقت و نتايج آن پي ميبرد و تلاش ميکند خود را در دنياي واقعي مشابه شخصيتهاي موجه داستان جلوه بدهد.
صفحات: 1· 2
گاهي آدميزاد جوري خشمگين ميشود که از اطاعت عقل و شرع بيرون ميرود و فکر و بصيرتي برايش باقي نميماند. در اين حالت، خشم، فقط خرابکاري به بار ميآورد.
چرا جوش ميکنيم؟
براي عصباني شدن، دلايل بسياري گفتهاند مثلاً:
1. تصور ميکنيم تحقير شدهايم، فراموش شدهايم، مظلوم واقع شدهايم، فريب خوردهايم، به ما توهين شده، يا خواستة به حق ما برآورده نشده است.
2. گاهي افراد، عصباني شدن و نحوة ابراز آن را از ديگران، به ويژه والدينشان ياد ميگيرند. جالب اين است که گاهي، دليل چنداني هم براي عصباني شدن وجود ندارد اما آنها عصباني ميشوند و با کوچکترين بهانه از جا ميپرند و بناي پرخاشگري را ميگذارند.
3. گاهي اوقات، عصبانيت ناگهاني نشانة خشم فروخوردهاي است که به طور تدريجي روي هم انباشته شده. کساني که عادت ندارند ناراحتيهايشان را ابراز کنند، در طولاني مدت، اينگونه واکنش نشان ميدهند. شما نيز ناراحتيهايتان را پسانداز نکنيد. اگر از دست کسي دلخور ميشويد بهترين راه آن است که با زباني ملايم همان موقع او را در جريان بگذاريد.
4. مشکلات شديد مالي، اخراج از کار، توبيخ از سوي کارفرما، خستگي و… ميتوانند ريشة عصبانيت افراد در خانواده باشند.
5. يادآوري اتفاقات بسيار بد و وحشتناک هم بعضيها را به خشم ميآورد.
………………….
ادامه دارد…
دکتر سيد عليرضا مرندي (عضو کميسيون بهداشت و درمان)
هر کودکي با صدها ميليارد سلول عصبي در مغز و هزاران ميليارد ارتباط عصبي که شبکهاي بسيار قوي را تشکيل ميدهد، متولد ميشود. اين شبکه، آماده براي فراگيري و به کارگيري تمام توان انسان در حال و آينده است. از زمان انعقاد نطفه تا سن هشت سالگي، کودک بيشترين تاثيرپذيري را از محيط اطراف خود دارد.
اگر انساني در همان سالهاي ابتدايي زندگي تحت آموزش درست قرار گيرد و در شرايط مطلوب روحي و جسمي رشد يابد، ميتوان اميدوار بود که انساني متعالي و شايسته خليفهالهي پرورش خواهد يافت اما اگر همين انسان مورد بيتوجهي قرار گيرد، به خيل هزاران انساني که سر درگُم و بيهدف در جامعه روزگار ميگذرانند، خواهد پيوست. درست همانند کامپيوتري که شما به آن برنامه ندادهايد و تنها در شکل ظاهري يک کامپيوتر به کناري افتاده است.
صفحات: 1· 2
سوال: دختربچهام بسيار لجباز شده است. لطفاً راهنماييام کنيد.
عموماً لجبازي کودکان از سال دوم زندگي آغاز ميشود و در سه سالگي به اوج ميرسد. در سنين ديگر نيز مسألهاي است که والدين کمابيش با آن روبهرو هستند. اين لجبازيها تا حدي از ضرورتهاي رشد و مقطعي است؛ بنابراين، چندان نگران نباشيد. لجبازي کودکان، اغلب منشأ محيطي دارد و به ندرت (در صورت شدت و دوام) ممکن است مشکل عصبي باشد. در هر صورت، براي جلوگيري از نهادينه شدن اين رفتار، بهتر است براي کاستن از آن بکوشيد.
علتها:
1. تثبيت استقلال: فرزند شما در سني است که ميخواهد استقلال خود را تثبيت کند. با استفاده از راهکارهاي ايجاد استقلال مثل جداسازي براي خواب و واگذاري امور شخصي و… اين نياز او را برطرف سازيد تا مجبور نشود آن را از طريق لجبازي تثبيت کند.
2. جلب توجه: در موارد بسياري، لجبازي براي جلب توجه است؛ بنابراين، در مقابل اين رفتار، حساسيت فراوان نشان ندهيد و بکوشيد در زمان غير متعارض (زماني که لجبازي نميکند) توجه بيشتري به او داشته باشيد.
3. ناتواني در تنظيم هيجانات و رفتارها: کودک شما هنوز ياد نگرفته است که در هجوم هيجانات متعارف کداميک را ترجيح دهد و براساس کداميک رفتار کند. در اين شرايط بايد با کودک همراه شده و نظم دادن به هيجاناتش را به او آموخت.
چند توصيه
الف) براي اصلاح اين رفتار، از زور و اهرم فشار استفاده نکنيد؛ زيرا لجبازي او تشديد ميشود.
ب) از اعطاي برچسب لجباز به او بپرهيزيد؛ زيرا اثر تلقيني دارد و رفتار او را تشديد ميکند.
ج) در مقابل لجبازيهاي او آرامش خود را حفظ کنيد و عصباني نشويد. در موارد بسياري، لجبازي بيشتر کودکان، بازخورد عصبانيت والدين است.
کتاب"مادر اگر اينگونه ميبود”
نویسنده: راضيه محمدزاده
چاپ سوم، ناشر: مرکز فرهنگي- انتشاراتي منير(تهران)
از آن هنگام که موجود زندهاي به نام جنين در رحم شروع به رشد و نمو ميکند، آرزوهاي شيرين مادري شکل ميگيرد. همه مادران درخشانترين و زيباترين آينده را در ذهن خود براي فرزندشان به تصوير ميکشند.
آنها آرزومند فرزندي سالم و صالح هستند تا جسم و جان و اخلاق و دين او مايه روشنايي چشمشان در دنيا و آخرت باشد. اين کتاب به بررسي حساسترين دوران رشد و تکامل فرزند (از تولد تا 14 سالگي) ميپردازد و با ارائه راهکارهاي عملي در زمينههاي مهمي چون: نخستين دقايق زندگي نوزاد، اعمال روز هفتم، دوران اميري و نيارهاي آن، آماده کردن فرزند براي مدرسه و تحصيل، ايجاد روح مذهبي در کودک، پرورش احساس مسئوليت و اعتماد به نفس در او، شناخت استعدادها و شکوفايي آنها، نقش رسانههاي گروهي در تربيت و بسياري از مسائل ديگر راهنماي همه پدران و مادران و مربيان تعليم و تربيت است.
گامهاي عملي نظمآموزي براي كودكان
مجيد همتي
گام 1: مشخص كنيد چه رفتاري را ميخواهيد تغيير دهيد.
مرتب به كودكتان نگوييد «مرتب باش!»، بلکه براي او توضيح دهيد كه ميخواهيد پس از برخواستن از خواب، رختخوابش را جمع کند يا بعد از نقاشي كردن، مداد رنگهايش را دوباره در جعبهاش بگذاريد. با بچهها كليگويي نكنيد.
گام 2: هم انتظارتان را بگوييد و هم چگونگي انجام آن را
اگر كودكتان براي هر چيزي گريه و زاري ميكند و حوصله شما را سر ميبرد، به جاي غر زدن، به او نشان دهيد چگونه بايد خواستة خود را بيان کند. وقتي قدم به قدم كودكتان را راهنمايي ميكنيد و چگونگي انجام رفتاري را به او نشان ميدهيد، او دقيقاً ميفهمد كه چه انتظاراتي از او داريد.
راههايي ساده براي افزايش خلاقيت کودکان
به کوشش زينب جعفري
خلاقيت و نوآوري از محورهاي اصلي پيشرفت و ترقي است؛ تلفن، هواپيما، رايانه و بسياري ديگر از امکانات ما محصول ذهن خلاق بشر است. افزون بر اين، انسان امروزي براي حل مسائل و مشکلاتش هم به خلاقيت نيازمند است. بروز خلاقيت در هر سني امکان دارد و هر فردي ميتواند به طور خلاقانه از استعدادهايش استفاده کند به شرط آنکه در دوران کودکي استعدادهايش درست پرورش يافته باشند. در سطرهاي زير به برخي شيوههايي که به افزايش خلاقيت کودکان منجر ميشوند، اشاره ميکنيم:
1. سعي کنيد سؤالات تازه در ذهن کودک ايجاد کنيد. بهتر است آموزش کودک نيز به گونهاي باشد که ذهن او به سوي سؤالات تازه هدايت شود. به هنگام پاسخگويي به سؤالات کودک نيز بکوشيد او را به سوي فضاهاي جديد راهنمايي کنيد.
2. حس کنجکاوي کودک را پرورش دهيد. براي اينکار بايد ابتدا به سؤالات او پاسخ مناسب و صحيح بدهيد. پاسخهاي کوتاهِ «بله، نه» هيچگاه نميتواند ارتباط کاملي ميان سؤالات کودک و معلومات قبلي او برقرار کند. او با پرسيدن از شما به عنوان بزرگتري که خيلي چيزها را ميداند، ميخواهد ذهن تشنه خود را سيراب کند. مطمئن باشيد در حين اين سؤال و جوابها غالباً افکار و ايدههاي مفيدي براي گفتوگو و مباحثه پيدا ميشود.
3. با فرزندتان گفتوگو کنيد. والدين و مربيان کودک بايد درباره امور و مسائلي که به او مربوط ميشوند، حتي درباره مسائل مدرسه و امور داخل خانه که دخالت و همکاري کودک در آن کارها لازم است از او نظر بخواهند و درباره عقايد و نظراتش مانند بزرگترها بحث و گفتوگو کنند.
4. به عقايد جديد بچهها احترام بگذاريد. کودکاني که به نوعي خلاقيت آنها برانگيخته شده، روابط و مفاهيمي را ميبينند و درک ميکنند که ممکن است والدين و مربيانشان به آن توجهي نداشته باشند. تشويق کودکان به بيان عقايد نو و جديد بايد هميشه مورد توجه والدين و مربيان باشد.
5. از مراقبتها و دخالتهاي بيش از حد بپرهيزيد. يکي از ويژگيهاي افراد خلاق اين است که تواناييشان را در انجام کارها به کار ميگيرند. والدين و مربيان بايد توانايي کودک را زنده نگه دارند و به آنها اجازه دهند که گاهي مطابق ذوق و سليقه خود، اشياء را کشف کنند. مراقبتهاي بيش از حد بزرگترها، قابليت يادگيري مبتکرانه آنها را ضعيف ميکند.
6. از فرزندتان بخواهيد که اشياء و امور نيمهتمام را تکميل کند. جملات ناتمام و داستانهاي ناکامل، نقاشيها و تصاوير نيمهتمام و حتي اشياء ناقص را کامل کند. براي او اسباببازيهايي بخريد که خودش بتواند آنها را به يکديگر وصل کرده و شکلهاي مختلفي بسازد.
7. کودک بايد اشياء را از نزديک مشاهده و لمس کند. او افزون بر مشاهده، بايد اشياء را لمس کند زيرا ديدن به تنهايي، کنجکاوي کودک را ارضاء نميکند. کودکاني که از لمس کردن اشياء محروم ميشوند توانايي کشف و اختراع را از دست ميدهند. در حاليکه مشاهده همراه با لمس کردن اشياء، آنها را در بازيهاي خيالي، اختراعات و پاسخگويي به آزمونهاي خلاقيت کمک ميکند. به کودک اجازه دهيد وسايل بيخطر خانه را لمس کند. بهويژه که او از بيرون کشيدن وسايل آشپزخانه از داخل کابينتها و بازي با کاسه و بشقاب و قابلمه لذت زيادي ميبرد.
8. براي کودک، هميشه کيک و کلوچه، لباس و شيريني خاصي نخريد. کودک را تشويق کنيد تا در خريد لوازمالتحرير، خوراک و پوشاک، انواع مختلف آنها را امتحان کند. شما هم از خريد کالاهاي تکراري و يکسان دوري کنيد.
9. کودک را هميشه از يک مسير خاص به خانه نبريد. زماني که با او بيرون ميرويد هنگام برگشت به خانه براي او توضيح دهيد که حالا ميخواهيم از يک راه جديد به خانه برگرديم. او به اين شيوه ميفهمد که براي رسيدن به يک هدف راههاي مختلفي وجود دارد، نه يک راه ثابت و هميشگي.
10. به او توضيح بدهيد که از وسايل مختلف براي چه کارهايي استفاده ميکنند. سپس از او بپرسيد که به نظر تو ديگر چطور ميشود از اين وسيله استفاده کرد؟
11. او را به جاهاي جديد ببريد؛ موزهها، نمايشگاهها و پارکها. به کودک اجازه دهيد که مکانهاي مختلف را از نزديک بشناسد.
12. براي تزئين اتاق کودک، از ذوق و سليقه خودش استفاده کنيد. از کودک بخواهيد هر چند يکبار جاي وسايل اتاقش را عوض کند.
13. اگر کودک دوست دارد روي ديوار نقاشي کند، يک کاغذ بزرگ روي ديوار اتاقش بچسبانيد و آنگاه به او بگوييد روي اين کاغذ هر چه دوست دارد، بکشد.
مطمئن باشيد با تلاش خود براي پرورش خلاقيت کودکتان به آنها هديهاي با ارزش براي تمام عمر ميدهيد.
……………………………………..
مجله خانه خوبان
* بعضي اوقات به ديگران ياد بده. بعضي اوقات از ديگران ياد بگير.
* هميشه اول به سؤالات آسان جواب بده.
* وقتي لباس تيره به تن داري شيريني شکري نخور.
* قبل از رفتن به خانه اقوام و دوستان حتماً به آنها تلفن بزن.
* بيدرنگ براي ديگران يادداشت تشکر بفرست.
* فراموش نکن که در کار و روابط خانوادگي، اعتماد مهمترين چيز است.
* روزي سيدقيقه سريع پيادهروي کن.
* وقتي به شدت عصباني هستي دستهايت را در جيبهايت بگذار.
* نردبان، سيم رابط و شلنگ را هميشه بلندتر از مقدار مورد نياز بخر.
* مراقب موتورسيکلتها و ماشينها باش، ممکن است در يک لحظه درسهاي عبرتآموز ولي دردناکي به تو بدهند.
* وقتي از ته دل خوشحال هستي، بگذار چهرهات اين شادماني را نشان بدهد.
* وقتي کسي از تو سؤالي پرسيد که نميخواستي پاسخش را بدهي لبخندي بزن و بگو «براي چه ميخواهيد بدانيد؟»
* هميشه با خودت عکس داشته باش و هر سه سال يک بار عکسهاي جديد بگير.
* تا تمامي قوانين را ياد نگرفتهاي حق نداري قانوني را زير پا بگذاري.
* مهم نيست چه سني داري، هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگير.
* روي ظرف غذايي که براي مدرسه فرزندت ميگذاري يادداشتي محبتآميز بنويس.
* يادت باشد بهترين رابطه بين تو و همسرت زماني است که ميزان عشق و علاقهتان به هم بيش از ميزان نيازتان به يکديگر باشد.
نميخواهيم مثل مرحوم مولانا و مثنوي معروفش از «محبت خارها گل ميشوند» پندنامه ديگري بياوريم، فقط خواندن اين خبر را توصيه ميکنيم:
نتيجه يک پژوهش در انگليس نشان ميدهد افرادي که اطرافيان مهرباني دارند، بيشتر عمر ميکنند. همچنين اين پژوهش ثابت ميکند که «شکستن قلب» حتي ممکن است، به مرگ منجر شود.
در اين پژوهش حدود 9 هزار زوج بهصورت داوطلبانه به مدت 12 سال مورد مطالعه قرار گرفتند تا پژوهشگران اثرات تجربيات تلخ در زندگي مشترک را مورد بررسي قرار دهند. پژوهشگران به اين نکته اذعان دارند که مشاجره در زندگي زوجين احتمال ابتلا به بيماريهاي قلبي و سکته قلبي را افزايش ميدهد.
از همينرو داشتن روابط متشنج ميان زوجين موجب ميشود خطر سکته و يا دردهاي قلبي 34 درصد افزايش يابد. اين در حالي است که اگر تمام موارد تهديدکننده مانند اضافه وزن، کشيدن سيگار و مصرف الکل، همزمان در يک فرد وجود داشته باشد، خطر سکته قلبي 23 درصد خواهد بود.
مسئول اين تيم پژوهشي به اين نکته تأکيد ميکند «زمانيکه افراد در کنار اطرافيان و همسران مهربان خود زندگي ميکنند، از سلامتي جسمي بيشتري نيز برخوردارند.»