...اگر زينب نبود
06 آبان 1393
روايت حضور و حماسه چند زن عاشورايي
عشق ميان دلهيم و زهير ضربالمثل قبيله بود. زهير طاقت جدايي از همسر و فرزندانش را نداشت و چه بختي اينبار او را همراهي ميکرد. مسير کاروان قبيله او با مسير کاروان حسين که از مکه به کوفه ميرفت يکي شده بود و زهير از عاقبت کار حسين علیه السلام هراس داشت، ميدانست که پيوستن به او يعني بازنگشتن. اين بود که خود را از چشم امام دور ميکرد و سعي داشت افراد کاروانش کمتر با کاروان امام برخورد داشته باشند.
اما فرستاده امام به دعوت زهير آمد. زهير و يارانش از دعوت امام به همراهي بهتزده شدند و سکوت کردند. دلهيم فهيم دليل ترديد همسر را دانست و گفت: اي زهير! فرزند پيامبر خدا تو را ميخواند و تو در رفتن کوتاهي ميکني؟
و زهير، بهشت را مديون همسرش شد.
*
صفحات: 1· 2