حديث لوح گفتارى است نورانى در معرفى اوصياء و جانشينان پيامبر مكرم اسلام صلى اللَّه عليه و آله. حديثى كه با معرفى تكتك معصومين عليهاالسلام پرده از بعضى از وقايع و اتفاقات زمانهاى آنها برمىدارد ما در اينجا جهت اختصار فقط به نقل ترجمه اين حديث كفايت مىكنيم:
ابوبصير از امام صادق عليهالسلام روايت نموده است كه حضرت فرمود:
“پدرم امام باقر عليهالسلام به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: من با تو كارى دارم چه وقت مناسب است كه تو را مكان خلوتى ببينم و از تو پرسش نمايم؟ جابر گفت: هر وقت كه اراده فرمائيد. حضرت روزى با او خلوت كرده و به او فرمود: اى جابر! درباره آن لوحى كه در دست مادرم فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ديدى و آنچه كه در آن نوشته شده بود، به من خبر ده! جابر گويد: خدا را گواه مىگيرم كه در زمان زندگى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله به حضور حضرت زهرا عليهاالسلام مشرف شدم تا تولد حسين عليهالسلام را به آن حضرت تبريك و تهنيت گويم.
علامه طباطبايي:
ممكن است انسان گاهي از خدا غافل شود ؛ خدا يك تب سخت و خطرناك چهل روزه به او بدهد ؛ براي اينكه يك بار از ته دل بگويد : «يا الله »و به ياد خدا بيفتد.
جرعه هاي جان بخش ،ص 228
اسود و علقمه گويند: بر على (ع) وارد شديم در پيش آن حضرت طبقى بافته شده از ليف خرما بود، در ميان طبق دو گرده نان جوين مشاهده كرديم، نخاله آرد جو بر روى نانها آشكارا ديده مىشد، على نان را برداشت و بر روى زانوى خود گذاشت تا آن را بشكند . آن گاه با نمك ميل فرمود . به كنيزى كه نامش فضه بود گفتم چه مىشد اگر نخاله اين آرد را براى على (ع) مىگرفتى؟
در اين هنگام اميرالمؤمنين (ع) تبسم نموده فرمود: من خودم دستور دادهام نخالهاش را نگيرد . گفتم براى چه يا على؟ !
فرمود: زيرا اين طور نفس بهتر ذليل مىشود و مؤمنان به من پيروى خواهند كرد تا وقتى كه به اصحاب ملحق شوم .
(انوار نعمانيه، ص18)
مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران
پايان نامه سطح (2) (كارشناسي)
استاد راهنما:
سركار خانم فاطمه رجبي
محقق:
كبري رمضانپور شلماني
چكيده
موسيقي از ديدگاه قرآن و عترت از مباحث مهمي است كه اذهان را به خود مشغول كرده است و يكي از مسائلي است كه امروزه در كشورها و شهرهاي مختلف مشكلات و معضلات عديده¬اي را به ارمغان آورده است و مانند گردابي است كه اكثر جوان¬ها و حتي افراد مسن را در خود غرق مي-كند و اين خود عاملي است براي گرفتاري¬ها و فساد و … كه دامنگير آن¬ها مي¬شود و انسان¬ها را از رسيدن به اهداف عالي باز مي¬دارد.
در اين نوشتار سعي بر آن شده تا بدانيم موسيقي چه جايگاهي را در قرآن كريم و روايات دارد و آيا موسيقي به عنوان يك هنر مورد پذيرش اسناد و متون ديني ما مسلمانان مي¬باشد يا آن را طرد كرده و مذموم مي¬شمارند.
با توجه به اين كه در شرع و متون مقدس اسلام موسيقي و ابزار آلات آن مثل برخي از احكام ديگر: شرب خمر منع شده و در الفاظ و جملات مختلف اين من و عدم جواز به صراحت عنوان شده است به اين خاطراست كه اين احكام براي نجات انسان¬ها از مضرات و زيان¬هاي دنيوي واخروي بوده است و در موقعيت¬هاي مختلف با روايت و حتي داستان-هاي آموزنده اشاره¬هاي مؤكّدي بر اين آثار زيانبار شده است كه در فصول مختلف نوشتار به آن پرداخته شده است.
از آن¬جا كه موسيقي با تعابير مختلفي مطرح گشته است و سابقه¬اي ديرينه دارد، منابع و متون اسلامي و … از آنِ بحث كرده¬اند. حتي در متون ديني ما يعني قرآن و احاديث شيعه و سني جزء مباحث اصلي قلمداد مي¬شود.
در اين تحقيق از اين آيات مطرح شده و روايات مختلف در اين زمينه هم مباحثي عنوان شده است، غير از اين، اسناد معتبر، كتب مختلفي هم به اين بحث پرداخته¬اند از قبيل: فلسفه موسيقي از محمد اوليايي و حجت الله اخوان و موسيقي از ديدگاه فلسفي و رواني محمد تقي جعفري و …
بنابراين موسيقي با هر عنواني كه مي¬تواند داشته باشد چيزي جز غفلت از ياد خدا، از بين رفتن آرامش ديني و دنيوي، خيانت در امانت الهي و دورماندن از هويت¬هاي انساني و آرمان¬هاي الهي نيست. و ما بايد هوشيار باشيم و تمام عزّت وحرمت و انسانيت خود را به اين متاع مضرّ دنيوي نفروشيم تا هم دنيا و هم عقبي خود را حفظ كنيم.
بچهها هر روز قبل از حركت، بهنام يكي از اهلبيت(ع) حركت مقدس خود را آغاز ميكنند. آن روز يعني 27/5/82 رمز حركت بچهها، بهنام سلطان كشورمان، آقا امام رضا(ع) بود. منطقه شرهاني آن روز رنگ و بوي مشهدالرضا را گرفته بود. به عنايت آقا امام رضا(ع) آن روز يك شهيد گمنام كشف شد. هيچ مدركي براي شناسايي همراه نداشت، اما برگهاي همراه شهيد بود كه جملهاي روي آن نوشته شده بود كه پيام آن روز بود: «هر كه شود بيمار رضا، والله شود وامدار خدا». بچهها آن روز، خود را رو به قبله در پشت پنجره فولاد احساس ميكردند و زير لب ميگفتند:
«اللهم صل علي علي بن موسيالرضا المرتضي الامام التقي النقي و حجتك علي من فوق الارض و من تحت الثري الصديق الشهيد صلوه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كافضل ما صليت علي احد من اوليائك…»
نشریه امتداد - ش 9
مدرسه علميه معصوميه(س) دفتر تبليغات اسلامي قم
پايان نامه سطح (2) (كارشناسي)
استاد راهنما:
حجت الاسلام والمسلمين سيد مهدي حسيني
استاد داور:
محقق:
صديقه رضايي
چكيده
يکي از مباحث مهم پس از رحلّت نبي مکرم اسلام مسأله جانشيني رسول خدا و رهبري جامعه اسلامي است و با توجه به آيات و روايات موجود در کتب ديني، پيامبر اکرم حضرت علي را به جانشيني و وصايت خود معرفي نمودند. ولي با وفات نبي مکرم اسلام، دو جريان عمده سياسي خلافت و امامت شکل گرفت که جريان اول تعيين امام و رهبر مسلمين را بر عهده خود مردم و شوراي حل و عقد مي¬دانست و جريان امامت آنرا امري الهي دانسته و نصب امام را به پيامبر اکرم و خداوند متعال نسبت داده-اند.
در نوشتار حاضر، ضمن بيان مفاهيم امام و امامت، خليفه و خلافت و خاستگاه و اهميت مساله امامت به بيان رويکرد تاريخي ماجراي سقيفه و حوادث ما بعد آن و در پايان بحث، محل نزاع در اين مساله، تبين و تحليل شده است.
پس از آن با بررسي دلائل عقلي امامت، به رد نظريه اهل سنّت در باب عدم لزوم استقلالي وجود امام و بررسي استدلال به شورا، بيعت و اجماع صحابه پرداخته شده است.
در ادامه با استفاده از آيات و روايات نبوي و اهل بيت بيان شد که مقام امامت نيازمند جعل الهي است و کسي که قابليت امامت ندارد با انتخاب سقيفه، اجماع مردم و يا گرايش گروه خاص به وي، هرگز امام نمي¬شود.
و منشاء و مبدأ نظر اين گروه، دليل روائي و قرائي نداشته و از جمله علل بعد از وقوع مي¬باشد.
پيامبر گرامي اسلام نيز در اين زمينه نصوص کافي و متيقن، از آيات و اخبار متواتر مانند آيات تبليغ، ولايت، اکمال و حديث غدير، منزلت، تقلين و… بيان فرموده¬اند و براي اين منصب، منشاء و جايگاهي الهي و ربوبي بيان داشته¬اند.
کلبدواژه¬ها: امام- امامت - خليفه- خلافت- خاستگاه.
مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران
مدرسه علميه معصوميه(س) دفتر تبليغات اسلامي قم
پايان نامه سطح (2) (كارشناسي)
استاد راهنما:
جناب حجت الاسلام والمسلمین حسن غفاری فر
محقق:
فهیمه فرهادی
چكيده
اين تحقيق در رابطه با قوانين حاكم بر رفتار انسان و بازتات آن رفتار در زندگي خارجي انسان از منظر قرآن مي باشد. مي دانيم كه هدف از نزول قرآن، رسيدن انسان به هدايت ودر نهايت به يك زندگي سعادتمندانه مي باشد و از اين حيث بيان عواقب اعمال انسان و پيامدهاي رفتار او مي تواند موجب تنبه و بيداري انسان شده و در نهايت او را در رسيدن به زندگي كه سعادت دنيوي و اخروي را براي او در پي داشته باشد، هدايت نمايد.از این حیث بر آن شدم که تحقیقی را در این زمینه انجام دهم که حاصل آن، رساله حاضر است که از بررسی نمودن آیات پانزده جزء ابتدایی قرآن در موضوع مورد نظر به دست امده است. اين تحقيق شامل سه فصل مي باشد. فصل اول كه مفاهيم و كليات است فصل دوم كه به بررسي قوانين حاكم بر رفتار فردي انسان مي پردازد و در آن يك به يك آيات به طور مفصل بحث مي شود.
مراد از رفتار فردي انسان كه در اين فصل گنجانده شده است در واقع، اعمال و رفتاري است كه توسط يكايك افراد به طور جداگانه قابل انجام است و گرنه در بسياري از آياتي كه در اين فصل بيان مي شود، ضمير به كار برده شده جمع بوده و خداوند جمع را مورد خطاب قرار مي داد ولي جمعي كه يك به يك و فردي قادر به انجام آن عمل و رفتار هستند.
فصل سوم شامل قوانين حاكم بر رفتار اجتماعي انسان مي باشد در اين فصل نيز تك تك آيات مورد مطالعه و بررسي واقع شده اند. ملاك گزينش آيات در اين فصل روحيه جمعي حاكم بر آن است. يعني بر خلاف فصل گذشته اين جمع و اجتماع انسان ها هستند كه ملاك اند نه فرد فرد آنها به بيان ديگر عكس العمل مزبور در آن آيات معلول رفتار جمعي و اجتماع انسان ها است و عمل فرد آنها مقبول نبوده و نمي تواند آثار حاصه از رفتار جمعي را در پي داشته باشد.
شورای عالی حوزه علمیه قم
مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران
مدرسه علميه معصوميه(س) دفتر تبليغات اسلامي قم
پايان نامه سطح (2) (كارشناسي)
استاد راهنما:
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای تراشیون
محقق:
فاطمه شیخ¬نژاد
چكيده
مسئله پدر و عهده داری سرپرستی فرزندان مسئولیتی خطیر، و موفقیت در آن مستلزم آگاهی، فداکاری، اخلاق و اعتقاد است. او مسئول است اعتماد را در درون خانواده بیاورد، مراقب فرزندان خود باشد و زمینه را برای استقلال و آزادی فراهم آورد و مخاطرات را از آن ها دور سازد.
از همان دوران جنینی پدر باید زمینه ساز تربیت فرزند باشد، تا روزی که او به دنیا آمد دچار گرفتاری و سردرگمی نباشد. در واقع پدرها می توانند به شیوه هایی بر فرزندان خود تاثیر بگذارند که مادرها نمی توانند بویژه در زمینه های روابط با دوستان و موفقیت تحصیلی هنگامی که از احساسات فرزندان شان باخبر است و می کوشد تا به آن ها در حل مسئله شان کمک کند بچه ها در مدرسه و ارتباط با دیگران موفق تر هستند بالعکس پدری که نسبت به فرزندان خود خشن، ایرادگیر و بی اعتناست که موجب شکست فرزند و زندگی خود می شود. حتی به طور عمده پدر از طریق بازی هم می تواند بر فرزندان خود تاثیر گذار باشد.
لذا پدران با داشتن آگاهی های صحیح از مدیریت خانواده و تعلیم و تربیت اسلامی می توانند ارمغانی گرانمایه به جامعه تحویل دهند که فوائد این تربیت صحیح بیش از همه، آن ها را بهره مند می سازد چرا که فرزند صالح جزء باقیات صالحات است.
آيت ا… شهيد دستغيب
رحمت خدا به کسي داده ميشود که از رحمت حق در وجودش ظهوري باشد. اگر رحمتي در خودت بود، سزاوار رحمت پروردگار ميشوي؛ آن وقت بگو « ياربّ اِرحم» اما اگر خداي نکرده رحم نداري، نه به زن و بچه، نه به مشتري، نه به يتيم و زير دستت رحم نميکني، هر طوري هستي خدا نيز همينطور با تو معامله ميکند. تا کرم در تو نباشد، توقع کرم از خدا غلط است.
کرم خوب است يا بد؟ اگر بد است چرا ميخواهي؟ اگر خوب است چرا نداري؟
زهرا موسوي
نجاشي پادشاه حبشه، احترام ويژهاي براي حضرت پيامبر قائل بود. جريان معروف او درباره پناه دادن به مسلمانان و رد کردن تقاضاي کفار قريش سرآغازي براي اين ارادت و احترام بود.
وي هرازچندگاهي به منظور اظهار ارادت و مودت خويش نسبت به حضرت پيامبر براي ايشان هدايايي ميفرستاد. پيامبر(ص) آن هدايا را که شامل پارچههاي زربافت و جواهرات و… بود و تناسبي با زندگي زاهدانة ايشان نداشت به ديگران ميبخشيد و اگر عطري در ميان آنها بود براي خويش نگه ميداشت.
در يکي از اين دفعات، نجاشي انگشتر ارزشمندي که در حبشه ساخته شده بود براي پيامبر فرستاد. ايشان انگشتر را با خود به خانه بردند. اهل خانه از زيبايي آن انگشتر شگفتزده شدند شايد هر يک از زنان پيامبر انتظار داشتند که پيامبر انگشتر را به ايشان ببخشد؛ هرچند زندگي پيامبر(ص) و زنان ايشان همواره ساده و بدون تجملات بود. به هر حال انتظار زياد به طول نيانجاميد و ايشان امامه دختر عاص که کودکي خردسال و دخترخوانده ايشان بود، را صدا زدند و به او گفتند دخترکم با اين انگشتر خودت را تزيين کن.1
پيامبر اکرم(ص) فرمودهاند«مَنْ دَخَلَ السُّوق فاشتري تُحفَه فَحَمَلَها إلي عِيالِه کان کَحامِل صَدقَه…؛حضرت پيامبر فرمودند: هر کس به بازار برود و هديهاي براي خانوادة خود بخرد و براي آنها ببرد، مانند کسي است که براي انسانهاي محتاج صدقه ببرد، و بهتر است از دختران پيش از پسران شروع کند. همانا کسي که دختر خود را شاد کند مانند کسي است که بندهاي از نسل اسماعيل را در راه خدا آزاد کرده باشد و کسي که پسرش را خشنود سازد مانند کسي است که از ترس خدا گريه کرده باشد و کسي که از ترس خدا گريه کند او را وارد بهشت پر نعمت خويش ميکند.»2
1. ر.ک: سفن ابن ماجه، ج12،ص1303.
2. مکارمالاخلاق، ص22.