حضرت آيت الله بھاالديني (رحمت الله علیه ) در زيارت امام زادگان از اصل و نسب سؤال نمي كرد و مي فرمود :«چون اين مكان را نسبت مي دھند به رسول الله و ذرية او براي ما محترم است »
لذا بارھا در خدمت آقا براي زيارت امام زادگان، طیب و طاھر، شاه جمال، بي بي معصومه كھك، مشھد اردھال و ديگر امام زادگان رفته ام و در تمام اين زيارت ھا خیلي خودماني رفتار مي كرد. مثل اين كه اھل اين خانه است. نه كسي كه غريبه است و وارد به اين خانه شده باشد . گاھي لب ايوان صحن امام زاده مي نشست و نگاه ھاي معنا داري مي كرد . ذكر كوتاھي ھم داشت و بر مي خواست. خودي بودن و اھل خاندان و آشناي با اوضاع خانه از حركات او نمايان بود .
ھیچ گاه خود و ديگران را به تكلّف و زحمت نمي انداخت.
دو مرتبه در خدمت آن جناب تشرف به مشھد مقدس پیدا كردم . تشرف ايشان به حرم خیلي ساده و بي تكلف بود . گاھي وارد مسجد گوھرشاد مي شدند و روي زمین مي نشستند و مي فرمودند:”
يك زيارت امین الله بخوانید".
زيارت خوانده مي شد. بلند مي شدند. دوستان خدمتشان مي گفتند: ما تا نرويم نزديك ضريح مثل اين كه زيارت به دلمان نمي چسبد. مي فرمود: «زيارت حضور الزائر عند المزور است،گاھي پس از اين سؤال ھا و جواب ها تبسمي مي فرمود و مي گفت:” به ما ايراد مي گرفتند در دوران طلبگي كه چرا تو زيارت نمي روي؟! ما به آن ھا چیزي نمي گفتیم اما در دل مي گفتیم: شما چه ا ندازه جاھلید كه مي خواھید خود را با قبر و ضريح نزديك كنید . چرا با افكار آن ھا آشنا نباشیم؟ اگر با فكر آشنا شديم با آنھائیم گرچه نزديك قبر و حرم آن ھا نباشیم.”
(سیري در آفاق)
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید: “أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟”
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول میگرفت و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاندین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:
«غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریهها ناراحت هستم!»
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد «در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه میباشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر میفرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- میباشد.
در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند. روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت میباشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند. زیارت نامه میخواندند. همین زیارت نامه معمولی را میخواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب.
امام رضا (ع) فرمودند: اي مردم ! در مورد نعمتھاي خدا تقوا پیشه كنید، آنھا را با گناھانتان از خود دور نكنید، بلكه آنھا را با اطاعت و شكرگزاري از نعمتھا و الطاف او، ھمیشگي نمايید.
بدانید! شما پس از ايمان به خدا و پیامبر او و پس از اعتراف به حقوق اولیاي او از آل محمد (علیهم السلام) به چیزي سپاس نمیگويید كه محبوبتر از ياري شما براي برادران مؤمنتان باشد كه آنھا را در امور دنیوي آن ھا _ كه محل عبور آنان به سوي بھشت پروردگارشان است _ ياري مي كنید، چرا كه ھر كس چنین عملي را انجام دھد از بندگان برگزيدة خداوند خواھد بود.
ھر كه (اعمال و كردار ) خود را محاسبه كرده و بسنجد، سود مي برد و ھر كه از محاسبة خويش غفلت ورزد، زيانكار است، و ھر كه بترسد در امان خواھد بود، و ھر كه عبرت بگیرد داراي بینش و بصیرت مي گردد و كسي كه داراي بینش باشد مي فھمد و ھر بفھمد مي انديشد.
دوست نادان در رنج و زحمت است .
بھترين مال آن است كه به وسیلة آن آبرو حفظ شود .
بھترين عقل، خودشناسي است.
ھنگامي كه مؤمن خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نمي سازد، و وقتي خشنود گردد، خشنوديش او را وارد باطل نمي نمايد، و ھنگامي كه قدرت پیدا كند، بیش از حقش نمي گیرد.
تواضع داراي درجاتي است، يكي از درجات آن : اين كه انسان ارزش خويش را بداند، و آن را با قلب سلیم در جايگاه خود قرار دھد، دوست ندارد با كسي رفتاري كند جز ھمان رفتاري كه نسبت به خودش مي پسندد، اگر گناھي انجام دھد آن را با حسنه اي مي پوشاند. خشم خود را فرو بر، از مردم بگذر، خداو ند نیكو كاران را دوست دارد.
بحارالانوار، ج 78 ص 355 ، ضمن حديث 9 و ص 352 ح 9 (بخشي از روايت)
امام رضا (ع) نقل كرد كه رسول خدا (ص) فرمود: امت من مادامي كه به يكديگر محبت ورزند و ھديه دھند و
امانتدار باشند واز حرام بپرھیزند و مھمان نوازي كنند و نماز را به پا دارند و زكات را بپردازند ھمواره در خوبي و خوشي خواھند بود. ولي اگر چنین رفتار نكنند به قحطي و خشكسالي گرفتار مي شوند.
بحارالأنوار، ج 72 ، ص 115
مرحوم شیخ حسنعلي ا صفھاني (نخودكي ) به نقل از پسر ايشان: پدرم نقل می کردند؛ تصمیم خود را براي رفتن به نجف اشرف و اقامت دائم در آن كنار حرم امیر مومنان(ع) گرفته بودم.
در ايامي كه در مشھد مقدس بودم در يكي از اتاق ھاي صحن عتیق مشغول عبادتي بودم در حال ذ كر و مراقبه، ديدم درھاي صحن عتیق را بستند و اعلام كردند: امام رضا(ع) مي خواھند از زُوّار خود سان ببینند. پس از آن در محلي كه الان قبر [مرحوم شیخ حسنعلي اصفھاني معروف به نخودكي ] است، امام ھشتم (ع) روي صندلي نشستند و به دستور امام (ع) درھاي شرقي و غربي صحن عتیق را گشودند تا زوار از در شرقي داخل و از در غربي خارج شوند.
ديدم صحن مملو از جمعیتي است كه برخي به صورت حیوانات مختلف بودند و از مقابل حضرت میگذشتند، حضرت دست نوازش بر سر ھمه میكشیدند حتي آنھا كه به صورت غیر انسان [حیوان] بودند و به ھمه عنايت میكردند. پس از اين از رفتن به نجف منصرف شدم و چشم امید به الطاف امام رضا (ع) بستم. تصمیم گرفتم كه باقي مانده عمرم را در مشھد مقدس در جوار حرم امام رضا (ع) سپري كنم.(سرانجام ھم در ھمان جايي كه امام رضا(ع) نشسته بودند به خاك سپرده شدند.)
نشان از بینشانھا، ص 33
(مرحوم اصفھاني (نخودكي) از شھر اصفھان به مشھد مقدس آمدند و در آن جا مشغول خدمت مردم و عبادت بودند اما سالي كه آن اتفاق در مسجد گوھرشاد مشھد افتاد چون حاكم وقت از وجود ايشان در مشھد ناخرسند بود ايشان به نخودك رفتند و به ھمین خاطر معروف شدند به نخودكي. ھنگام مرگ به تنھا پسرش میگويد:” امر میان حیات يكي از ما دو نفر بود كه من مرگ را براي خود انتخاب كردم و حیات را براي تو . چون ديدم تو جوان ھستي بھتر میتواني خدمت كني بدان اگر از خدمت مردم خود را كنار بكشي ھمان وقت پايان عمر تو خواھد بود.)
ابي نصر بزنطي میگويد : امام رضا (ع) فرمود: به شیعیانم برسان؛ كه زيارت من نزد خدا، معادل ھزار حج
است! به امام جواد (ع) گفتم: معادل ھزار حج !؟ فرمود : به خدا سوگند معادل يك میلیون حج براي كسي كه زيارت كند امام رضا را و حق او را بشناسد.
من لا يحضره الفقیه ج 2، ص 5
امام رضا (ع) فرمود: گمان خود را به خداوند نیكو كن، زيرا ھر كس به خدا گمان نیكو داشته باشد خداو ند
ھمانطور با او معامله كند و كسي كه به روزي اندك راضي باشد، از او عمل اندك قبول میشود و ھر كس به اندك حلال راضي باشد دردسرش كم شود و خانواده اش بھرمند میگردند و خداوند او را به درد دنیا [طمع، …] و دواي دنیا [زھد در دنیا] آگاه سازد و او را سالم به بھشت روانه كند.
بحارالأنوار ج 75 ، ص 3
خبر آمد نوری از سفر کرب و بلا می آید
کاروان عصمت و حجب و حیا می آید
مادران بر سر دروازه شهر بی تابند
گویند، عطر پیرهن یوسف زهرا می آید
بشنو ای دل ز فلک زمزمه وا ولدی را
گویی زهرا به استقبال زینب کبری می آید
پیرهنی خونین، شد علم بر تن خورشید
صدها ملک از عرش با آه و نوا می آید
انگشتری از عشق و عطش می تابد و مینالد
گویی ز سر انگشت، یدی بیضاء می آید
گرچه قامت همه بشکسته و قلب¬ها ملول است
صد مژده که دین نبی با قامت رعنا می آید
باز کن ای مدینه، شهر آه و درد و غم
باز کن آغوش که زینب آل عبا می¬آید
هر دیده شود کور به صد بار، گر این راز نداند
کو بند و آتش به دست ولی سرفراز می¬آید.
افسانه لاغری فیروزجانی
طلبه سطح 2
عنوان:
نقش وراثت در سرنوشت با توجه به رويكرد قرآني و بهسازي نسل
استاد راهنما:
سركار خانم طيّبي
محقق:
معصومه عامري
چکیده :
از آنجا كه وراثت، در تربيت نسل نقش بسياري مهمي دارد، در نوشتار حاضر، به بررسي و مطالعهي نقش آن در سرنوشت آدمي پرداختيم. و راهكارهاي بهسازي نسل را با توجه به آيات و روايات، مورد بررسي قرار داديم.
اين نوشتار در يك مقدمه و سه فصل تنظيم شده است.
در مقدمه، به كليات پرداخته شده، و مفهومشناسي بحث، ضرورت و سابقهي آن را تبيين ميسازد.
در فصل اول، وراثت، از ديدگاه روانشناسان و انديشمندان مورد بحث و بررسي قرار گرفته است، و در فصل دوم، وراثت را با توجه به متون ديني (آيات و روايات) مورد بررسي قرار داديم و در نهايت در فصل سوم، راهكارهاي بهسازي وراثت ارائه شد تا مربيان جامعه به ويژه مادران و معلّمان، از اين راهكارها جهت تربيت صحيح نسل آينده بهترين استفاده را ببرند و در مسير تربيت جامعهي سالم، گامي بلند بردارند. براي داشتن نسل پاك و خداجوي، سه عامل مهم، نقش اساسي را بازي ميكند. وراثت، محيط و تربيت در آينده روشن و سرنوشتي نيكو و سعادتمند نسل بشر نقش بسزايي دارد.
عنوان:
حسد و راههاي درمان آن
استاد راهنما:
سرکار خانم شریفی
استاد مشاور:
آقاي رفيعي
محقق:
زهرا سادات ناجي اصفهاني
چكيده
خدا انسان را آفرید تا به کمالات و درجات معنوی هر چه بالاتر برسد. او را جانشین خود در روی زمین قرار داد. خود دارای همه¬ی کمالات به حد بی¬نهایت می¬باشد. دوست دارد مخلوقش هم آن کمالات را کسب کرده و تجلی ذات حق باشد. در مسیر کسب کمالات، موانعی می¬باشد، که از جمله موانع، بیماری¬های روح می¬باشند و یکی از این بیماری¬ها حسادت است. حسد به معنای خواستن و از بین رفتن نعمت دیگران است. میل درونی انسان به این که چرا دیگری نعمتی را داشته باشد ولی من نداشته باشم منتهی می¬شود به خواستار بودن از بین رفتن و زوال نعمت که در دست هر کسی غیر از خودش است. در متون اسلامی از جمله عوامل حسد نقص و نارسایی تربیت، ضعف ایمان، ضعف فکری، عدم معرفت به خود و خدای خود، ترس از بازماندن از مقصود و مطلوب خود و… را مطرح کرده¬اند و روش درمان این صفت رذیله نیز بیان شده است. که از جمله امید به فضل الهی، آگاهی از عواقب شوم حسد، تغییر دیدگاه، توبه، بی¬اعتنایی و…. می¬باشد.
کلیدواژه¬ا: حسد، غبطه، رقابت، رشک، منافسه، حُب نفس.