این باب الله الذی منه یؤتی
کجاست آن باب خدایی که از طریق آن (به شهر علم و ایمان) وارد می شوند.
برای هر مقصد اسباب و مقدماتی است که از آن به باب تعبیر می شود و باب رستگاری و سعادت دنیا و آخرت هم متابعت پیامبر و اوصیای او علیهم السلام است.
المترقب الخائف
امامی که منتظر،مراقب و خائف است.
معنای خوف :
1- خوف از کشته شدن
2- خوف از طولانی تر شدن و تأخیر فرج
3- خوف از برای مؤمنین که دچار مشکلات و دام های شیاطین شده و در جهت صراط مستقیم دین واقع نشوند.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
خداوند عزوجل به چيزى پرستش نشده است كه برتر و نيكوتر از عقل باشد، و مؤمن عاقل نباشد تا آن كه ده صفت در او جمع شود:
1. به خير و نيكى او اميدوارى باشد.
2. از شر و بدى او، مردم در امان باشند.
3. خوبى ديگران را بسيار شمارد.
4. خوبيهاى خود را هرچند بسيار باشد، اندك بيند.
5. در تمام عمرش در طلب علم و دانش جويى خسته نگردد.
6. ازمراجعه نيازمندان و محتاجان به او، ملول و سنگين دل نشود.
7- 8. خوارى (در راه خدا) را از سربلندى و تنگدستى را از ثروت دوستتر دارد.
9. بهرهاش از دنيا، همان خوراك روزانه باشد.
10. و اما دهم، چه دهمى! كسى را نبيند مگر آن كه با خود گويد كه از من بهتر و باتقواتر است زيرا مردم بر دو قسم اند: يا واقعا از او بهتر و باتقواترند و يا از او بدتر و پستترند، پس چون كسى را ببينند كه از او بهتر و باتقواتر و برتر است، براى او فروتنى و تواضع كند تا شايد به مقام او نايل آيد و چون كسى را ببيند كه از او بدتر و در درجه پائينتر استبگويد: نيكى اين شخص در نهان است و بدى او آشكار و شايد فرجام كار و عاقبتش خير باشد، پس چون چنين كرد، بزرگواريش والاتر شود و بر اهل زمان خود، سرور گردد.
هنگامى كه امام در پاريس بود طرحى درذهنم ترسيم شد كه امام در اوج عزت و اقتدار، در حالى كه پرچم انقلاب اسلامى را در صحنه گيتى به اهتزاز درآورده پيروزمندانه و با گامهاى استوار از سوى مغرب به سمت ايران خواهد آمد و چهره نورانى اش در پرتو خورشيد قرآن، شب ظلمانى ايران را روشن خواهد ساخت. به خانه آقاى امير حسينى - كه نقاش زبردستى بود - رفتم و طرح را با دقتبيان كردم. از آن جا كه طرح مربوط به چهره و اندام امام ملموستر شود حالت مورد نظررا به خود گرفته و ايستادم تا او طرح اوليه را با مداد ترسيم كند.
آقاى اميرحسينى تحت تاثير مهارتى كه در نقاشى مينياتور داشت طى روزهاى متوالى، عاشقانه تابلو را آماده كرد و حقير هم با و آيه «انا فتحنا لك فتحا مبينا» (3) و زيرنويس فارسى و لاتين، آن را تكميل كردم. اصل اين تابلو در تظاهرات اصفهان مورد استفاده قرار گرفت تا انقلاب به پيروزى رسيد. آن را به تهران آوردم و در دفتر تبليغات امام - كه در روزهاى آغازين در مجلس شوراى ملى سابق مستقر بود - براى چاپ و تكثير به آقاى على محمدى دوست تحويل دادم و توسط ايشان چاپ و در سطح كشور توزيع گرديد.
سال 57 در اصفهان
ما رهروان خط سپيد شهادتيم
ما عاشقان حق و طريق سعادتيم
ما در پى خرابى كاخ شقاوتيم
در رزم خويش محكم و تا بىنهايتيم
ما پاى ديو جنايتشكستهايم
ما در روه ولايت و رهبر نشستهايم
ما عاشقان راه خداى مطهريم
بر قلب دشمنان سيه، همچو آذريم
ما در پى بناى سعادت قدم نهيم
مستضعفان خاك را، مدد و يار و ياوريم
ما خون خويش را به ره حق فدا كنيم
آن دشمنان ديو صفت، بىنوا كنيم
بىارزش است جان و تن ما به راه او
جان، چون رود، همه او را صدا كنيم
ما دشت لاله به هر جانشان كنيم
ويران، اساس كاخ همه دشمنان كنيم
ما در پى كتاب خدا گام مىنهيم
بر قلبهاى پاك، همى آشيان كنيم
(سعيد يغمايى)
شب بود و ظلمت پرده بر عالم كشيده
تيغ شقاوت ناى مرغ حق بريده
گيتى سراسر بود در كام سياهى
چونانكه يونس در درون بطن ماهى
نى كوكبى در آسمان بدنى شهابى
نى روزنى از شب بسوى آفتابى
بر هر دلى بود از ستم چون لاله داغى
نى در فلك شمعى نه بر بالين چراغى
چون يخ زحسرت حرفها بر لب فسرده
دل بى اميد و آرزو در سينه مرده
هر گه كه اهريمكن فزون بيداد مىكرد
از شوق جغد شوم شب فرياد مىكرد
از هر كران سيلاب وحشت موج مىزد
خون از حضيض خاك سر بر اوج مىزد
از كينه جوق كركسان با چنگ خونريز
خستن در غوغاى شب حلق شب آويز
خفاشهاى تيره جان، شب تاز بودند
در شب به حرص لقمه در پرواز بودند
يغماگران شوخ ارزشهاى والا
بردند خواب آلودگان را رخت و كالا
گفتى كه در آن تيره شام سرد و خاموش
كرده استسير خويش را گردون فراموش
نورى دگر از هيچ روزن سر نمىزد
گفتى كه نبض زندگى ديگر نمىزد
ناگه بفرمان قضا در آن شب تار
شد انفجارى در دل گردون پديدار
بشكافت قلب تيره شب را شهابى
تا ره گشايد او به سوى آفتابى
سخنان امام درباره انقلاب اسلامى :
«بدانيد اين مطلب را كه تاكنون انقلابى به خوبى انقلاب ايران نبوده است» .
«انقلاب مردم ما انقلابى است متكى به خود مردم، پس مردم بايد از پيامدهاى انقلابشان گله نداشته باشند» .
«ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن كرد، و الآن هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مىرود» .
«با فداكارى از انقلاب اسلامى پاسدارى كنيم، و براى ادامه اين مكتب عزيز كه [موجب] رهايى مستضعفان جهان و سركوبى مستكبران است، از هواهاى نفسانيه كه ميراث شيطان است برحذر باشيم» .
«قربانى شدن و قربانى دادن در راه انقلاب و پيروزى آن اجتناب ناپذير است، به ويژه انقلابى كه براى خداست و براى دين او، براى نجات مستضعفان است» .
«آنهايى كه به عكس جلوه مىدهند اين نهضت اسلامى ايران را، شما در مقابل آنها بايستيد و حق خودتان را به آن طورى كه هست ترويج كنيد، تا - ان شاء الله - حق در همه بلاد اسلام پياده بشود، و باطل خود بخود از همه ممالك اسلام، بلكه - ان شاء الله - از همه ممالك دنيا از بين برود و ذاهق بشود» .
«در اين نهضت پيش برويد و ابدا به خودتان هيچ ياس راه ندهيد، كه ياس از جنود شيطان است» .
«بايد سعى شود تا «از راه رسيدهها» و «دين به دنيافروشان» ، چهره كفرزدايى و فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند» .
«مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت» .
«مسئولين صاحبان اصلى انقلاب را با بهانههاى بىاساس پس نزنند، تا به جاى آنان كسانى را كه وارثان رژيم گذشته، و وابستگان فكرى به آنان هستند جايگزين كنند» .
«من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد» .
«تا امريكا نرود و تا دست اين ابرقدرتها از روى مملكت ما برداشته نشود، ما نهضتمان برقرار است و فريادمان هم برقرار است و كارهايمان را هم انجام مىدهيم، و - ان شاء الله - موفق خواهيم شد» .
«الله اكبر ما را پيروز كرد، حالا هم سلاح ما همان الله اكبر است. و وحدت كلمه ما را پيروز كرد، حالا هم سلاح ما همان وحدت كلمه است» .
«اين دست مبارك الهى كه بر سر شما [ست] و عنايتحق تعالى كه بر شما سايه افكند، اين را قدر بدانيد و حفظ كنيد; اگر حفظ شد در همه مراحل پيروز هستيد» .
«اين پيروزى انقلاب ما، پيروزيى بود كه به بركت اسلام و گرايش به اسلام و با فرياد الله اكبر / اين پيروزى / به دست آمد» .
هـر انـقـلابـى بـراى رسـيـدن بـه پـيـروزى مـراحـلى را سـپـرى مـى كـنـد. از جـمـله ايـن مـراحـل ، مـرحـله (ويـرانگرى) است كه نقطه نهايى برانداختن نظام موجود و سرنگونى حكومت اسـت . قـيـامـهـاى قـم ، تـبـريز، يزد و ساير شهرستانها، حادثه هفده شهريور، هجرت امام به فـرانـسـه ، راهـپـيـمـايـيـهـاى عـظـيـم مـردم در روزهـاى عـيـد فـطـر و تـاسـوعـا و عـاشـوراى سـال 57، و ورود پيروزمندانه امام به كشور و… از جمله حوادث مهمى هستند كه پايه هاى رژيم شاهنشاهى را به شدت سست كردند و ما از آنها به عنوان نقاط عطف انقلاب اسلامى نام مى بريم و در اين درس به طور خلاصه آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم .
شهادت فرزند امام ، آغاز مرحله جديد نهضت اسلامى
از زمان شروع نهضت تا پيروزى انقلاب حوادث بسيار مهمّى اتّفاق افتاد كه در پيدايش انقلاب اسـلامـى تـاءثير مستقيم داشتند. در بخش قبل به تعدادى از آنها اشاره گرديد و در اين بخش در ادامـه آن قـيـام 15 خـرداد، تـحـمـيـل كـاپـيتولاسيون ، تبعيد امام ، مبارزات امام در تبعيد و بالاخره ويژگيهاى مبارزاتى امام ـ ره ـ مورد بررسى قرار مى گيرد.
قيام پانزده خرداد و پيآمدهاى آن
خـبـر دسـتـگـيرى امام به سرعت در سراسر ايران منتشر شد. در روز پانزده خرداد 1342 ه . ش مـردم قـم قـبـل از ديـگـر شـهـرهـا و پـيـش از طـلوع آفـتـاب بـه حال اعتراض به صورت دسته جمعى به طرف صحن حرم حضرت معصومه (س) حركت كردند و خـواسـتـار آزادى امـام شـدنـد كـه بـا رگـبـار مسلسل مواجه و تعداد زيادى از آنها شهيد و مجروح گرديدند.
دربـاره زمـيـنـه هـاى پـيدايش انقلاب اسلامى دو ديدگاه دور و نزديك وجود دارد:
صاحبان ديدگاه اوّل مـعـتـقـدنـد كـه بـايـد زمـيـنـه هـاى پـيـدايـش انـقـلاب را در طـول تـاريـخ شـيعه جستجو كرد، اما دارندگان ديدگاه دوم زمينه هاى پيدايش انقلاب اسلامى را حـوادث بـعـد از سـالهاى 1340 ه . ش مى دانند. بر طبق نظريه نخست ، مكتب انسان ساز اسلام ، بـا نهضت ، حركت و انقلاب پيوندى ناگسستنى دارد چرا كه اسلام دين جهانى و هميشگى بوده و بـا قـوانـيـن و احكام و دستورات انقلابى كه دارد از ابتدا با طاغوتيان و زورمداران مبارزه كرده است . اين راه و روش در زندگى سياسى و مبارزاتى امامان بزرگوار شيعه هم تداوم پيدا كرده است و با آغاز غيبت كبرى ، اين رسالت تاريخى بر عهده جانشينان امامان گذاشته شده است . از ايـن رو مـى تـوان گـفـت كـه انـقلاب اسلامى ايران ادامه مبارزات پيامبران و امامان معصوم : عليه طـاغـوتـيان مى باشد. براساس اين ديدگاه براى پيدايش انقلاب اسلامى بايد به بررسى زمـيـنـه هـاى نـهـضـتـهـاى اسـلامـى در طـول تـاريـخ شـيـعـه پـرداخـت .