زمينه هاى پيدايش انقلاب اسلامى (2)
از زمان شروع نهضت تا پيروزى انقلاب حوادث بسيار مهمّى اتّفاق افتاد كه در پيدايش انقلاب اسـلامـى تـاءثير مستقيم داشتند. در بخش قبل به تعدادى از آنها اشاره گرديد و در اين بخش در ادامـه آن قـيـام 15 خـرداد، تـحـمـيـل كـاپـيتولاسيون ، تبعيد امام ، مبارزات امام در تبعيد و بالاخره ويژگيهاى مبارزاتى امام ـ ره ـ مورد بررسى قرار مى گيرد.
قيام پانزده خرداد و پيآمدهاى آن
خـبـر دسـتـگـيرى امام به سرعت در سراسر ايران منتشر شد. در روز پانزده خرداد 1342 ه . ش مـردم قـم قـبـل از ديـگـر شـهـرهـا و پـيـش از طـلوع آفـتـاب بـه حال اعتراض به صورت دسته جمعى به طرف صحن حرم حضرت معصومه (س) حركت كردند و خـواسـتـار آزادى امـام شـدنـد كـه بـا رگـبـار مسلسل مواجه و تعداد زيادى از آنها شهيد و مجروح گرديدند.
ر دستگيرى امام در تهران باعث تعطيل شدن بازار و دانشگاهها و تظاهرات آنها عليه رژيم پهلوى شد. برغم تبليغات دامنه دار رژيم جهت فريب دهقانان با اجراى برنامه اصلاحات ارضـى ، امـام خـمينى ـ ره ـ توانسته بودند در مدت كوتاهى اين تبليغات را خنثى كنند. به همين جـهـت در روز پـانـزده خـرداد بـه مـحـض شـنـيـدن خـبـر دسـتـگـيـرى امـام بـه يـكـبـاره سيل خروشان زارعين از ورامين ، كن ، جماران و ديگر روستاهاى اطراف به سوى تهران سرازير گرديد تا اعتراض خود را به گوش سردمداران رژيم برساند.
اوج اين حركت و خروش مردمى ، يورش به كاخ سلطنتى و حمله به مراكز حساس دولتى بود كه تـاج و تـخـت شـاه را در معرض خطر قرار داد. شاه براى درهم كوبيدن قيام عمومى مردم دستور سـركـوبـى را صـادر كرد. رگبار مسلسل به طرف تظاهر كنندگان آغاز شد و تعداد زيادى از مـردم تـهـران در خـاك و خـون غـلتـيـدنـد. فـجـيـع تـريـن ايـن كـشـتـارهـا سـر پـل (بـاقرآباد) بود كه صدها دهقان ورامينى بخاك و خون كشيده شدند. در روز شانزده خرداد نـيـز تـهـران صـحـنـه خـون و آتـش بود بطورى كه در اين روز نيز تعداد زيادى از مردم كشته شـدنـد. هـمـزمان با قم و تهران در شهرهاى ديگر نيز مردم بپا خاستند. شيراز از جمله شهرهاى پرتحرك در قيام پانزده خرداد بود.
آمـار دقـيـق كشته شدگان پانزده خرداد هرگز مشخص نشد، بطورى كه از چهار هزار تا پانزده هـزار نـفـر ذكـر شـده اسـت . شـدت تظاهرات و شعارهاى مطرح شده كه بطور مستقيم متوجه شاه بود، رژيم را سخت به وحشت انداخت بطورى كه هياءت حاكمه با فرمان آتش به قصد نابودى مـردم ، تـصـمـيـم گـرفـت بـه هـر طـريـق مـمـكـن و بـا هـر تـعـداد كـشته و مجروح اوضاع را به حال عادى برگرداند.
از خصوصيات بارز قيام پانزده خرداد اسلامى بودن ، مردمى بودن و داشتن رهبرى واحد آن بود بـه گـونـه اى كـه در هـيچ يك از قيامهاى قبلى اين سه خصوصيت با هم جمع نشده بود. خشونت بـى انـدازه رژيـم را نـيـز بـه همين دليل دانسته اند. رژيم شاه پس از سركوبى قيام پانزده خـرداد از طـريـق دسـتـگـاهـهـاى تبليغاتى خود شروع به تحريف واقعيتها نمود تا بنوعى جنبه اسـلامـى و مـردمـى قـيـام را خـدشـه دار كند از اين رو با منتسب دانستن قيام به بيگانگان درصدد برآمد با صرف ميليونها تومان و با خريد صفحات جرايد بيگانه ، اراده مردم را در هم بشكند ولى با پايمردى مردم و هوشيارى و مقاومت امام امت (ره) اين ترفندها نقش بر آب شد.
سـرانـجـام بـر اثـر فشار مردم و اعلاميه هاى مختلف مراجع و علما و… رژيم شاه پس از ده ماه در فروردين 1343 ه . ش امام را از زندان آزاد نمود.
كشتار بيرحمانه شاه در پانزده خرداد روح نيرومند و دليرانه امام را متاءثر ساخت بطورى كه در مقاطع مختلف و در طول ساليان دراز امام از اين حادثه با نگرانى و تاءثّر ياد مى كردند:
خدا مى داند كه اوضاع 15 خرداد مرا كوبيد… تا ملت عمر دارد غمگين در مصيبت 15 خرداد است … ملت اسلام اين مصيبت بزرگ را فراموش نمى كند… .
قـيـام پـانـزده خرداد كه به رهبرى امام و روحانيت شيعه و به حمايت از اسلام برپا شده بود و وابـسـتـه بـه هـيـچ گـروه و دسـتـه غـيـر مـذهـبـى نـبـود و اگـر چه نتيجه فورى نداشت ولى از عوامل مهمّ پيروزى انقلاب اسلامى در سال 1357 بود.
كاپيتولاسيون و آغاز مرحله جديد مبارزه
پـس از تـوطـئه هـاى (لايـحـه انـجـمـنـهـاى ايـالتـى و ولايـتـى) و (انـقـلاب سـفـيـد)، احـياى كاپيتولاسيون يا (قضاوت كنسولى) طرح جديدى بود كه شاه براى تثبيت حاكميت امريكا بر ايران و به منظور جلب حمايت هر چه بيشتر آنها از خود، تن به ذلتِ پذيرش آن داد. اين توطئه جديد لايحه اى بود كه به موجب آن آمريكاييان مقيم ايران از مصونيتى سياسى همانند ديپلماتها برخوردار مى شدند.
كاپيتولاسيون عبارت است از نظام قضاوت كنسولى و برخى تضمين ها و امتيازات و مصونيت هاى قضايى كه به موجب تصميمات يكجانبه به اتباع و دولتهاى بيگانه داده مى شود.
در نـظـام كـاپـيـتولاسيون ، رسيدگى به جرايم اتباع بيگانه از حدود صلاحيت مقامات قضايى مـحـلى خـارج بـوده ، آنـهـا تـابـع صـلاحـيت مقامات و بويژه ماءمورين كنسولى و سياسى دولت متبوعه خود محسوب مى شدند.
تـا جـنـگ جـهـانـى اول ، كـاپيتولاسيون در بسيارى از كشورها برقرار بود، امّا پس از جنگ و با بيدارى و اعتراض ملتها، لغو گرديد به طورى كه پس از جنگ جهانى دوم فقط تعداد معدودى از كشورهاى ضعيف اين امتياز را به بيگانگان واگذار كرده بودند.
مـصـونـيت سياسى بيگانگان يا كاپيتولاسيون كه پس از شكست ايران در جنگ با روس در معاهده تركمنچاى از سوى آن كشور بر ايران تحميل شده بود پس از انقلاب اكتبر 1917 م روسيه از سـوى رهـبـران كـمونيست لغو گرديد. پس از آن هيچ كشورى در ايران از چنين امتيازى برخوردار نـشـده بـود. ولى در سـال 1343 ه . ش كـاپـيـتـولاسـيـون تـوسـط امـريـكـايـيـها به كشورمان تـحميل گرديد. هر چند طرح مزبور پيش از انقلاب سفيد از طرف مقامات آمريكا به شاه پيشنهاد شـده بـود ولى بـا اجـراى به اصطلاح انقلاب سفيد، مقامات امريكايى فكر مى كردند با عملى شـدن مـواد انـقـلاب فـرمـايـشى ، منافع امريكا تضمين شده و احتياجى به اجراى كاپيتولاسيون ندارند. ولى حوادث بعد از انقلاب سفيد از جمله افشاگريهاى امام عليه رفراندوم ، اعلام عزاى نـوروز 1342 ه . ش ، حـوادث مـدرسـه فـيـضيه ، بازداشت امام و بالاخره قيام 15 خرداد 1342 همراه با اعتراضات و اعتصابات و نارضايتى مردم موقعيت رژيم پهلوى را بشدّت تضعيف نمود. بـه هـمـيـن جـهـت امـريـكـا كـه در نـقـشـه هـاى خـود عليه ايران ناكام مانده بود درصدد برآمد كه سيل مستشاران خود را براى در اختيار گرفتن پستهاى حساس نظامى ، اقتصادى ، سياسى روانه ايـران نـمـايـد. امـريـكاييها كه خود را برتر از ايرانيها مى دانستند حاضر به پيروى از نظم اجتماعى كشور و رعايت شؤ ونات مذهبى و… نبودند و حساب پس دادن در برابر دستگاه قضايى ايـران را نـيـز در شـاءن خـود نـمى دانستند. به همين جهت طى يادداشتى آنهم بصورت رسمى از دولت ايـران تـقـاضـاى مـصونيت براى اتباع خود نمودند كه البته اين اتباع بر طبق يادداشت فوق شامل كارمندان نظامى ، مستخدمين غير نظامى و خانواده هاى آنها مى شد كه در آن زمان بالغ بر چهل هزار نفر تخمين زده مى شدند.
ايـن درخـواسـت كـه بـواقـع سـنـد فـروش مـمـلكـت بـود در نـهـايـت ضـعـف و انـفـعال و با كمال خضوع و خشوع از طرف كليه سردمداران رژيم اعم از شاه ، دولت ، مجلسين ، احزاب سياسى و… پذيرفته شد بدون آن كه كسى مخالفت جدى بكند.
در چـنـيـن شـرايـطـى امـام خـمـيـنـى ـ ره ـ كـه در دو فـراز حـسـاس تـاريـخـى قـبـل ، بـه دفاع از حيثيت اسلام و ايرانيان بپاخاسته و پرچم مبارزه را برافراشته بود، مجدّداً به همه ملت ايران اعلام خطر نمود.
بـا فـراهم شدن زمينه هاى مناسب ، روز چهارم آبان (ميلاد حضرت فاطمه زهرا(س) براى ايراد سخنرانى تعيين گرديد. جمعيت زيادى براى استماع سخنرانى از اطراف و اكناف ايران وارد قم شـدنـد. رژيـم شـاه كـه مـى دانست از راه تهديد و ارعاب نمى تواند مانع از سخنرانى امام شود درصدد برآمد كه بطور غير مستقيم ايشان را از حمله به امريكا باز دارد. ولى امام با آگاهى از اين نقطه ضعف ، امريكا را مستقيم مورد حمله شديد قرار داد و نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد.
اين سخنرانى كه تا آن روز بى سابقه بود مواضع قاطع و سازش ناپذير امام را در برابر شـرق و غـرب روشـن سـاخـت . ايـشـان در ايـن سخنرانى ، با چهره اى برافروخته و چشمانى از شدت خشم سرخ شده ، خيانت امريكا و رژيم را اينگونه بيان كردند:
ايـران ديـگـر عـيد ندارد! عيد ايران را عزا كردند!… ملت ايران را از سگهاى امريكايى پست تر كـردنـد… روحـانـيـون با اين مصائب چه كار كنند؟… اگر نفوذ روحانيون باشد نمى گذارد يك دسـت نـشـانـده امـريـكـايـى ايـن غـلطـها را بكند. از ايران بيرونش مى كنند… رئيس جمهور امريكا بـدانـد… كه امروز در پيش ملت ما از منفورترين افراد بشر است كه چنين ظلمى به ملت اسلامى كرده است .
بـعـد از اين سخنرانى ، امام اعلاميه تاريخى خود را در تحريم كاپيتولاسيون صادر فرمودند. در قسمتهايى از اين اعلاميه آمده است :
آيا ملت ايران مى داند در اين روزها در مجلس چه گذشت . مجلس به پيشنهاد دولت سندِ بردگى مـلت ايـران را امـضـا كـرد. اقرار به مستعمره بودن ايران نمود، سند وحشى بودن ملت مسلمان را بـه امـريـكـا داد… اكـنـون مـسـتشاران نظامى و غير نظامى امريكا با جميع خانواده و مستخدمين آنها آزادنـد هـر جـنـايـتـى بـكـنـنـد و پـليـس ايـران حـق بـازداشـت آنـهـا را نـدارد… ملل اسلام از اجانب عموماً و از امريكا خصوصاً متنفر است .
نـطـق تـاريـخـى و اعلاميه شديداللحن امام خمينى ـ ره ـ كه خيلى ساده و قاطع از همه سران هيات حـاكـمـه بـا عـنوان خائن به كشور نام برده بود، دليلى براى ادامه حيات شاه و مجلس و دولت بـاقى نمى گذاشت و البته آنها نيز ثابت كرده بودند كه ياراى شنيدن حقيقت را ندارند. چون از يك طرف علاقمند به تاج و تخت بودند و به همين جهت نمى توانستند از نوكرى امريكا دست بردارند و از طرف ديگر با حضور امام در ايران نه تنها پياده كردن طرحهاى اصلاحى شاهانه مـمـكـن نـبـود بـلكـه اسـاس رژيم نيز در معرض زوال قرار داشت لذا مصمّم شدند با دستگيرى و تبعيد امام به خارج از كشور خود را از مهلكه نجات دهند. به همين جهت طبق برنامه اى حساب شده آن هـم بـا زيـر پا گذاشتن قانون اساسى ، موازين بين المللى و بدون محاكمه ، آن حضرت را در سيزده آبان 1343 به تركيه تبعيد نمودند.
مبارزه در تبعيد
هـمـزمـان بـا تـبـعـيـد امـام بـه نـيـروهاى امنيتى نيز فرمان آماده باش دادند تا هرگونه حركت و اعـتـراضـى عـليـه دسـتـگيرى و تبعيد امام را به خاك و خون بكشند. اين بار نيروهاى امنيتى بر خـلاف حـادثـه پـانـزده خـرداد كه غافلگير شده بودند با توپ و تانك به ميدان آمده بودند. رژيـم شـاه درصدد بود با خشونت هرچه تمام همه اعتراض هايى را كه عليه برنامه و اقدامات او ظـرف دو سه سال گذشته به رهبرى امام صورت گرفته بود، در هم بشكند. لذا مشاهده مى شود كه از يك طرف امام را به كشورى كه با حكومت لائيك اداره مى شود تبعيد و ممنوع الملاقات مـى نـمـايـد و حتى نام شهرى كه در آن امام را فرستاده اند مخفى نگه مى دارند و از طرف ديگر بـا دسـتـگـيـرى وسـيـع روحـانـيـون و يـاران امـام (ره) روحـيـه تـرس و تزلزل را در آنها به وجود مى آورند.
بـا هـمـه خـشونتى كه دستگاه رژيم انجام داد، كوچكترين خللى در راهى كه امام در پيش گرفته بـودنـد وارد نـشـد و امـام بـا هـمـان صـلابت و قاطعيت رهبرى نهضت را ادامه دادند. ضمن اينكه در داخـل نـيـز ايـن تـبـعـيـد، واكـنـش هـاى تـنـدى را عـليـه رژيـم بـه دنـبـال داشـت كـه از جـمـله ايـن واكـنـشـهـا مـى توان به اعتراض شديد مراجع و علماى قم و نجف ، تعطيلى بازارها و تظاهرات وسيع مردمى و… اشاره كرد.
امـام خـمـيـنـى ـ ره ـ از هـمـان لحظه ورود به تركيه مبارزه خود را در شكلى ديگر شروع كردند: ابتدا با نامه هايى خطاب به فرزندش ، خطوط كلى نهضت را مشخص مى كند و سپس با نگارش (تـحـريـرالوسـيـله) و طرح مسائل سياسى اجتماعى اسلام در آن ، باعث تحولى عظيم در حوزه هاى علميه مى گردد.
پـس از يـازده مـاه تـبـعـيـد در تـركـيـه ، رژيـمِ شـاه روى مـصـالحـى امـام را بـه نـجـف منتقل كرد. هدف شاه از اين عمل اين بود كه به مردم و علماى ايران تفهيم نمايد كه ايشان تبعيدى نـيـسـتـنـد، ضـمـن ايـنـكـه بـا تـوجـه بـه جـوّ نـجـف ايـشـان نـمـى تـوانـسـتـنـد مـسـائل سـيـاسـى را مـطـرح كنند. ولى ژرف نگرى و روشن بينى امام بيش از آن بود كه در چنين مـحـيـطـهـايـى حـل شـونـد. بـه همين جهت مشاهده مى شود كه امام در عراق نيز نهضت اسلامى را به خـوبـى هـدايـت كـردنـد و در مـقـابـل برنامه هاى ضددينى رژيم پهلوى بشدّت مقاومت نموده ، در مواقع مقتضى رهنمودهاى لازم را ارائه كردند.
اوليـن اقـدام امـام در نـجـف شـروعِ درس و تـربيت شاگرد بود. از جمله اين درسها، درس (حكومت اسـلامـى) يـا (ولايت فقيه) بود كه چهارچوبه تئورى انقلاب اسلامى ، وظايف ولى فقيه و مسؤ ولين نظام اسلامى را بيان مى كرد كه اين امر تا آن زمان بى سابقه بود.
تـبـعـيـد طولانى امام ، سركوبى ، زجر و شكنجه و اعدام ياران امام ، اختناق شديد، سانسور و… جـزو مـشـخـصـه هاى بارز اين دوره (1343 ـ 1356) مى باشد. رژيم شاه كه خود را پيروز مى ديـد بـا كـمـك امـريـكـا و ديـگـر قـدرتـهـاى بـزرگ ، اسـلام زدايـى را از كـل مـمـلكـت آغاز كرد و با اين فكر كه قادر است همه مخالفتها را از بين ببرد تمام سعى خود را نـمـود تا اسلام و روحانيت را نابود كند. اهانت به مراجع تقليد، حملات پى در پى به حوزه ها بـه خـصـوص حـوزه عـلمـيـه قـم ، دسـتگيرى ، تبعيد، فرستادن به سربازى ، اعدام و… براى روحـانـيـون ، تـغـيـيـر آيـيـن سـوگـنـد بـراى ارتـشـيـان ، ارتـبـاط بـا اسـرائيـل ، رواج فرهنگ استعمارى بيگانه با نام تمدن ، اجراى سياستهاى امريكا، اجراى تفكر جـدايـى ديـن از سـيـاسـت ، بـرگـزارى جـشـن هـاى شـاهـنـشـاهـى ، تـبديل تاريخ اسلام به تاريخ شاهنشاهى و… از جمله اقداماتى بود كه شاه براى برانداختن دين در ايران انجام داد.
امـام خـمـيـنى ـ ره ـ نيز در برابر هر يك از اين ترفندها مقابله كرده ، همواره لبه تيز مبارزه را عـليـه شخص شاه كه سر منشاء تمامى فسادها بود نگه داشتند و سرانجام توانستند با رهبرى پيامبرگونه خود رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را به سقوط بكشند.
ويژگيهاى مبارزه امام ـ ره ـ عليه رژيم شاه
مـبـارزات امـام داراى ويـژگـيـهاى خاص و منحصر به فردى بود كه توانست تمامى توطئه هاى آشـكـار و پـنهان رژيم پهلوى را در هم شكسته يك انقلاب عظيم اسلامى را بنيان گذارى نمايد. تعدادى از اين ويژگيها عبارتند از:
الف ـ مـبـارزه امـام ، مـبـارزه اى مـبـتـنـى بـر مكتب اسلام بود، به همين جهت هيچ گونه شباهتى به انـگـيـزه هـاى سـيـاسـتـمداران حرفه اى نداشت . مبارزه امام جنگ قدرت نبود كه در آن پيروزى يا شكست ، غرور و ياءس به وجود آورد، بلكه وظيفه شرعى بود و همين احساس وظيفه شرعى بود كه قاطعيت بى مانندى را در رهبرى ايشان پديد آورده بود.
ب ـ ويـژگـى ديـگـر مـبـارزه ايـشـان پـيـونـد ديـن بـا سـيـاسـت بـود، چـيـزى كـه طـى دهـهـا سـال تـبـليـغ مـى شـد كـه از هـمـديـگـر جـدا هـسـتـنـد. مـبـارزه امـام بـا مـبارزات علما و روحانيونِ قـبل نيز تفاوت داشت ، چرا كه همزمان استبداد و استعمار را هدف قرار مى داد. يعنى در يك برهه از زمان هم به شاه و عمال داخلى او و هم به امريكا و اذناب او هجوم مى برد.
ج ـ تـا قـبـل از امـام ، مـبـارزان سـياسى جراءت مخالفت با شاه را نداشتند و با طرح شعارهايى مـثـل (شاه بايد سلطنت كند) يا (وفادارى به قانون اساسى) و… به وجود شاه مشروعيت مى دادند حال آنكه امام ، شخص شاه و دربار را عامل همه فسادها و خيانت ها و كشتارها مى دانست .
د ـ امـام ، امـريـكـا را عـامـل هـمـه بدبختى ها و گرفتاريهاى مردم ايران دانسته و با اين جمله كه (امـريـكـا از انـگـليس بدتر، انگليس از امريكا بدتر و شوروى از هر دو بدتر است) وابسته نـبـودن مـبـارزه اسـلامـى را بـه هـيـچ يك از قدرتهاى جهانى اعلام نمودند. ضمن اينكه دوستى و ارتباط شاه با اسرائيل را ننگ دانسته با آن به مبارزه برخاستند.
ه ـ مـخـاطبينِ امام ، مردم و حامل پيام او روحانيون بودند. اعتماد مردم به روحانيون و روحيه شهادت طلبى مردم دو عنصر مهمى بودند كه در پايه ريزى انقلاب نقش بسزايى داشتند.
و ـ مـبـارزه مقدس اسلامى امام از موضع فقاهت و مرجعيّت ، تحولى بس عميق در حوزه ها پديد آورد بـگـونـه اى كـه اجـتـهاد سياسى در حوزه ها امرى متعارف شد ضمن اينكه تفكر چپ گرايى ضد ديـنى در دانشگاه نيز جاى خود را به اسلام داد. بطورى كه در سالهاى پايانى عمر رژيم شاه اكثريت دانشجويان را مذهبى ها تشكيل مى دادند.
منبع : کتاب انقلاب اسلامی و انقلاب های جهان