حضرت آيت الله بهجت:
ما در درياي زندگي در معرض غرق شدن هستيم ؛ دستگيري ولي خدا لازم است تا سالم به مقصد برسيم . بايد به ولي عصر عجل الله فرجه الشريف استغاثه كنيم كه مسير را روشن سازد و ما را تا مقصد ،همراه خود ببرد.
جرعه و صال ؛ ص24
حضرت آيت الله بهجت:
خدا مي داند حفظ قرآن ، چقدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي ،مدخليّت دارد … . ما آنگونه كه بايد و شايد از قرآن استفاده نمي كنيم!!!
در محضر بهجت، ج1 ،ص114
حضرت آيت الله بهجت رحمه الله عليه:
تا رابطه ي ما با ولي امر امام زمان عجل الله فرجه الشريف قوي نشود ؛ كار ما درست نخواهد شد. و قوت رابطه ي ما با ولي امر در اصلاح نفس است.
(جرعه وصال ؛ ص30)
پرسش
با توجه به اينكه گفته اند: «زنان خوب براى مردان خوب» پس چرا فرعون با آسيه ازدواج كرده است؟
پاسخ
«و الطيبون للطيبت» (نور، 26) بيان يك حقيقت است؛ يعنى اينكه بايد زنان خوب براى مردان خوب باشند. همان گونه كه حقيقت اين است كه حضرت على(ع) جانشين پيامبر است، اما گاهى واقعيت و آنچه كه اتفاق مى افتد به دليل ظاهرسازى، فريب و … منطبق بر حقيقت نيست و حضرت على(ع) از خلافت كنار گذاشته مى شود و گاهى زنان خوب به ازدواج مردان بد يا بالعكس در مىآيند.
ديگر اينكه همسر فرعون در آغاز كه با فرعون ازدواج كرد، به حضرت موسى ايمان نياورده بود؛ چون آن حضرت هنوز متولد نشده بود؛ بعد كه حضرت موسى مبعوث شد، ايمان آورد و چاره اى جز ادامه زندگى توإم با مبارزه نداشت؛ مبارزه اى كه سرانجامش شهادت اين زن باايمان بود. [1]
پى نوشت:
[1]. ر.ك: تفسير نمونه، ج14، ص425.
مادر ای زلال نگاهت چو آسمان، آرام روح و جان
همچون سرود جوی روان در میان باغ، آرامش سحر، گرمای آفتاب
عطر گل سپید، ای چلچراغ عشق
دریای لطف تو، پهناور و عمیق
تو هستی من، هستی و هستم فدای تو
دروازه ی بهشت، در زیر پای تو
مادر بهار من، برتر نگار من، در روزگار من، هستی تو یار من
عمر عزیز تو سپری شد به پای من
هر لحظه ای ز خود تو گذشتی برای من
جاوید باشی ای غزل کردگار من
ای مهربان ترین غزل عشق و معرفت
ای تکیه گاه زندگی ام، پشت گرمی ام
ای ناخدای عشق به دریای روزگار
در جزر و مد و گردش امواج بی قرار
روشن ترین ستاره به هر آسمان تویی
زیباترین ترانه هستی به تار دل
هر روز روز تو و همه لحظه لحظه ات
هر عشق بهر تو و همه قلب خانه ات
خورشید خانه ای و ز نور تو روشن است
مهتاب زندگی در قاب زندگی
ای نو بهار عشق
بخشندگی خود ز تو آموخت آسمان
کوه استقامتش ز تو آموخت هر زمان
از لطف تو لطافت باران چنین شده
سنگ صبور ابر بهاران چشم تر
لطف تو بی کران
مهر تو جاودان
هر لحظه شادمان
خورشید مهر، سایه ی تو باد مستدام
——————————-
مهدیه سادات محمودی-طلبه پایه پنجم
شرايطي كه در تنبيه بايد رعايت شود
اساس تربيت، تشنهكردن كودك نسبت به رفتار درست است. اگر تربيت، توأم با عشق نباشد، بهترين پيامها با مقاومت منفي و بيزاري كودك مواجه خواهد شد. آري، با توجه به اينكه آدمي همواره گرفتار غفلت است، در برخي موارد نادر ميتوانيم، از تنبيه به عنوان عامل هشداردهنده، استفاده كنيم.
البته از تنبيه بايد، بسيار اندك، ماهرانه و ظريفانه استفاده کرد و استفادة بيرويه از آن زيانهاي بسياري در پي دارد. به همين منظور، براي تنبيه شرايطي لازم است كه در ادامه به آنها اشاره ميکنيم.
1. به مراتب تنبيه توجه داشته باشيد
تنبيه بايد از مرحلة ضعيف آغاز شود و اگر مؤثر نيفتاد، ميتوان از مرحلة بعد استفاده كرد؛ براي مثال، جايي كه با تنبيه غيربدني مشكل حل ميشود، استفاده از تنبيه بدني، هم خطرناك و هم لغو است و يا اگر با يك نگاه خشمآلود، كودك آگاه ميشود، نبايد از كنايه و پرخاش استفاده کرد. ما در بالا روشهاي مختلفي براي مقابله با بدرفتاري كودك بيان كرديم كه والدين ميتوانند با توجه به شرايط كودك خود، روش مناسب را به كار گيرند.
متأسفانه نه شما، که برخي از والدين، بدون در نظر گرفتن اين شرايط، از ابتدا به سراغ شديدترين نوع تنبيه ميروند و از آن پي در پي استفاده ميكنند كه نتيجة كار آنها كودكي عقدهاي و لجوج خواهد بود.
2. تنبيه را با شرايط سني کودک تطبيق دهيد
تنبيه بايد با توجه به سن کودک اعمال شود. در هر مقطع سني برخي رفتارهاي کودک طبيعي است که والدين بايد از کنار آنها گذشته و با به کارگيري روشهاي درست، آن مرحله را پشت سر بگذارند، و تنبيه در اين موارد نه تنها سازنده نميباشد بلکه نقشي خرابکننده نيز دارد.
كودكان يك تا سه ساله خوشحال از آزادي تازه به دست آمده، مي خواهند هر كاري را خودشان انجام دهند، و جان كلام آنها اين است كه «خودم انجام مي دهم». بنابراین بايد به آنها اجازه دهيم تا كاري را كه مي توانند، انجام دهند. دربارة این کودکان به جاي گفتن «نه»، «نمي تواني»، «دست نزن» و … مي توان از روشهاي پيشگيرانهاي همچون پرتکردن حواس، جايگزيني و امکان انتخاب دادن بهره گرفت.
در اين مرحله والدين بايد با درک درست از موقعيت کودک، ضمن تشويق او اجازه دهند تا خودش کارهايش را انجام داده و احساس استقلال در او شکل گيرد. اما اگر همواره با خواستههاي او مخالفت شود و او خود را در فعاليتهايش ناموفق ببيند، احساس بيکفايتي و شرم خواهد کرد. اگر کودک اين مرحله را به درستي بگذراند در آينده فردي خوشبين همراه با حسن نيت و ارادة قوي خواهد شد.
يکي از ويژگيهاي کودکان سه تا شش سال، کنجکاوي دربارة دنيايي است که در آن زندگي مي کنند. مخلوطكردن شكر با نمك، برای كودك چهارسالهاي كه مي خواهد بر دامنة اطلاعاتش بیفزاید هرگز كار عجيبي نيست. نقاشيكردن روي ديوارها براي یک كودك پنج ساله، اقدامي بينظير براي تزيين اتاق به شمار مي آيد. بازكردن اشيا و لوازم براي اطلاع از چگونگي كار آنها، يكي از فعاليتهاي مورد علاقة كودكان پيشدبستاني است. كار مورد علاقة بچههاي اين سن و سال، كند و كاو است. اگر به اين کودکان بر چسب «خودخواه» و «بيملاحظه» بزنيم، بعيد نيست که در آینده همينگونه شوند. کودکان در اين سن به بازي علاقة فراوان دارند. شيطنت و بازيگوشي كودكان را در اين سن نبايد دلیل بيادبي آنان دانست و در صدد تنبيه آنها بر آمد، بلكه تنها بايد کوشید اين رفتارها به آنان صدمهاي نزند و آن را هدايت كرد. رسولخدا (ص) فرموده است: «بازيگوشي و شيطنت بچه در دوران كودكي، نشاندهندة فزوني عقل او در بزرگسالی است».ادامه دارد….
مجید همتی-مشاور
چرا هرچه دعا میکنیم ، مشکلات و گرفتاریهایمان برطرف نمیشود ؟ این سؤالی است که خیلی ها مخصوصا در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر میپرسند و من اینگونه پاسخی به ذهنم می رسد :
خداوند در سوره ی شوری میفرماید : ( و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر)
بسیاری از گرفتاریها و گره ها درحقیقت بازتاب اعمال گذشته ی ماست که یا یادمان رفته و یا خود را نسبت به آنها به فراموشی زده ایم ! در این عالم هیچ کاری گم نمیشود و هر چه بکاریم ، همان را درو میکنیم . به قول شاعر :
آنچنان گرم است بازار مکافات عمل
گر به دقت بنگری ، هرروز، روز محشر است
مگر مشکلات ما چیست ؟ یا مشکل مالی داریم و از پرداخت قسطهای وامهایمان عاجز شده ایم یا بیماری داریم که بیماریش طول کشیده و یا . . . از همین قبیل . به حمدالله مشکل معنوی که نداریم ! و مگر مشکل معنوی هم وجود دارد ؟! بگذریم
قطع نظر از اینکه برخی از این مشکلات در واقع امتحان و آزمایش است که اگر از آن سرافراز درآییم ، بر درجات و مقامات معنوی ما افزوده میگردد و چه زیباست حدیثی که میفرماید : ( در روز قیامت وقتی اهل عافیت ، اجر و پاداش اهل مصیبت را مشاهده مینمایند ، آرزو میکنند که ای کاش ما در دنیا با قیچی ریزریز شده بودیم !
گذشته از این دست مشکلات و آزمایشات ، بسیاری از گرفتاریها ، ناشی از عملکرد خود ماست و خودکرده را تدبیر نیست
گاهی ظلم هرچند به ظاهر کوچک به یکی از مخلوقات الهی ، تبعات جبران ناپذیری برای ظالم به بار می آورد . ( انّ الله لا یحبّ الظالمین ) ( انّ الله لا یهدی القوم الظالمین ) متأسفانه ما تا واژه ی ظالم و ستمگر و جنایتکار را میشنویم ، ذهنمان به فرعون و نمرود و شمر و یزید و صدام میرود و غافلیم از اینکه ممکن است خود ما نیز مصداقی برای این عنوان باشیم . اصلا دقت کردید که من گفتم ظلم به یکی از مخلوقات و نگفتم ظلم به انسانها ؟ چرا که گاهی ظلم به یک حیوان هم موجب گرفتاری ظالم میگردد . در کتاب کیمیای محبت میخواندم که قصابی به نزد مرحوم رجبعلی خیاط آمد و گفت : فرزندم در حال جان دادن است ، برای سلامتیش دعا کنید . ایشان مدتّی سر به زیر انداخت و فرمود : گوساله ای را جلوی مادرش سر بریده ای ، باید بچه ات جلوی چشمت بمیرد و دعا هم فایده ای ندارد !
می بینید ؟ با اینکه سر بریدن حیوانی جلوی مادرش مکروه است نه حرام ولی بالاخره چیزی که عوض داره گله نداره
یا مثلا اگر گره ای به زندگیمون افتاده ، هیچ فکر کردیم که شاید یه زمانی یه بنده ی خدا بهمون رو زده تا گره ای از کارش وا کنیم ولی ما بهش بی اعتنایی کردیم و قدمی برای رفع مشکلش برنداشتیم . شاید الآن که مشکل مالی داریم ، نتیجه ی اون برخورد بد ما با کسی بوده که از ما برای رفع مشکلش مقداری قرض میخواسته و ما با اینکه داشتیم ندادیم یا حتی خیلی پیش و پا افتاده تر از اینها ، مثل اون روزی که اون آقا از تاکسی پیاده شد و چون پول خرد نداشت ، تا چشمش به ما افتاد گفت : آقا دارین این هزاری را خرد کنید ؟ و ما بدون اینکه دستی به جیب و نگاهی به کیفمان کنیم ، گفتیم : ندارم ! هم دروغ گفتیم هم حاضر نشدیم چند ثانیه وقت، صرف دست توی جیب کردن بکنیم یا به اون ارباب رجوع بیچاره ای که میدونستیم از شهرستان اومده و با چند دقیقه وقت گذاشتن میشه کارش رو راه انداخت ، گفتیم : برو هفته ی دیگه بیا ، یا به منشیمون گفتیم : بگو : رئیس جلسه داره ! ولی حالا در شبهای قدر انتظار داریم خدا فورا دعاهامون رو اجابت و مشکلاتمون رو برطرف کنه و اگر صبح بشه و گره ای باقیمونده باشه ، از خدا طلبکار میشیم و به او معترض !
تازه خداوند در آیه ای که اول مطلب نوشتم ، فرموده : ( و یعفو عن کثیر ) یعنی : خدا از بسیاری از خطاهای ما نیز چشم پوشی میکند و گرنه اگر بخواهد مو را از ماست بکشد و مکافات تمام کوتاهیهای ما را همین دنیا بدهد ، احدی جان سالم به در نمی برد . زندگی ما مملو از گناه و معصیت و ظلم و حق کشی است و آن وقت میگوییم : چرا باران نمی بارد ؟! به نظر من با وضعیتی که ما و جامعه ی ما داریم ، همین که سنگ از آسمان نمی بارد ، جای شکر دارد !
…………………………
حدیث سادات حسینی-طلبه پایه چهارم
حضرت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) فرمود :
من اشتغل بغیر المهم ضیق الأهم
هرکس به کار غیر مهم بپردازد ، کار مهم تر را تباه ساخته است.
غررالحکم ، ج2،ص330.
آیت الله شیخ جواد کربلایی می گویید:
“یکی از آقایان که کم و بیش از حالات ایشان مطلع و از هواداران ایشان نیز بودند می گفت: آقا هر شب یا غالب اوقات وقت خود را به خلوت و فکر در مجاری معارف الهی می گذرانند و هیچ گاه حاضر نبودند که وقت خود را به باطل بگذرانند و در محافل بیهوده شرکت کنند و کاملا در مقام احتراز از صحبتهای بیهوده بوده و وقت رفتن به درس یا تشرف به زیارت حضرت امیر- روحی فداء- عبایش را بر سر کشیده و بدون التفات و توجه به کسی می رفتند، که چند بار خودم نیز مشاهده کردم…”
هر یک از دورههای سنی انسانها را با مشخصاتی میتوان شناخت. دوره نوجوانی نیز از این قانون جدا نیست. در این دوره سنی ما با ویژگیهایی روبرو میشویم که تفاوتهای جسمی و روانی نوجوان را نسبت به دوره قبل از آن نمایان میسازد. در این بخش به قدر امکان با پارهای از این مشخصات آشنا میشویم.
1. خود محوری
نوجوان با ورود به این دوره، دچار نوعی خودمحوری میشود. یعنی کودک حرف شنو و دیگر پیرو قبلی تبدیل به فردی میشود که دوست دارد نظرات و سلیقه خود را پیاده کند. این ویژگی نوجوان را دچار خودخواهی و خودشیفتگی میکند و تحمل آن برای کسانی که هنوز تغییرات فرد را باور نکردهاند، اندکی دشوار است. به دنبال این تحول، نوجوان در شرایطی انزوا طلب شده و از جمع دوری میکند. او برای هماهنگ شدن با تغییرات درونی خود، به خویشتن پناه میبرد و نیاز به تنهایی به سبد نیازهای وی افزوده میشود. از مهمانیها و مجالس عمومی طفره میرود و والدین خود را در بسیاری از موارد همراهی نمیکند. همین ویژگی سبب عصبانیت عدهای از والدین شده و آن را به پای تمرد و گردنفرازی کودک دیروز و نوجوان امروز میگذارند و با این بینش نادرست ضوابط سخت و دور از انتظاری را بر نوجوان پسر و دختر خود اعمال میکنند، چون معتقدند برای کنترل آنها باید از قدرت استفاده کرد و روحیات فرد مورد نظر برای آنها اهمیت چندانی ندارد. عدهای دیگر از والدین که در طول پرورش فرزند خود از گروه سهلگیران به حساب میآمدند و کاری به مسائل تربیتی فرزند خود نداشتهاند، با مشاهده چنین حالاتی از فرزند خود، بهانه را تمام شده میدانند و به خیال اینکه دیگر حریف فرزند خود نمیشوند، با رها کردن او ضربات جبران ناپذیری به آیندهاش وارد میسازند. در حالیکه راه میانهای هم وجود دارد و آن تلاش والدین و دیگر همراهان نوجوان برای درک این فضای جدید و ورود به آن با توجه کردن به روحیه حساس نوجوان است. یعنی میتوان از دروازه همدلی وارد دنیای نوجوان شد و در عین احترام گذاشتن به فردیت و شخصیت وی، همراهی همدل برای این سفر مهم بود.