ویژگی های روان شناختی نوجوانی؟
هر یک از دورههای سنی انسانها را با مشخصاتی میتوان شناخت. دوره نوجوانی نیز از این قانون جدا نیست. در این دوره سنی ما با ویژگیهایی روبرو میشویم که تفاوتهای جسمی و روانی نوجوان را نسبت به دوره قبل از آن نمایان میسازد. در این بخش به قدر امکان با پارهای از این مشخصات آشنا میشویم.
1. خود محوری
نوجوان با ورود به این دوره، دچار نوعی خودمحوری میشود. یعنی کودک حرف شنو و دیگر پیرو قبلی تبدیل به فردی میشود که دوست دارد نظرات و سلیقه خود را پیاده کند. این ویژگی نوجوان را دچار خودخواهی و خودشیفتگی میکند و تحمل آن برای کسانی که هنوز تغییرات فرد را باور نکردهاند، اندکی دشوار است. به دنبال این تحول، نوجوان در شرایطی انزوا طلب شده و از جمع دوری میکند. او برای هماهنگ شدن با تغییرات درونی خود، به خویشتن پناه میبرد و نیاز به تنهایی به سبد نیازهای وی افزوده میشود. از مهمانیها و مجالس عمومی طفره میرود و والدین خود را در بسیاری از موارد همراهی نمیکند. همین ویژگی سبب عصبانیت عدهای از والدین شده و آن را به پای تمرد و گردنفرازی کودک دیروز و نوجوان امروز میگذارند و با این بینش نادرست ضوابط سخت و دور از انتظاری را بر نوجوان پسر و دختر خود اعمال میکنند، چون معتقدند برای کنترل آنها باید از قدرت استفاده کرد و روحیات فرد مورد نظر برای آنها اهمیت چندانی ندارد. عدهای دیگر از والدین که در طول پرورش فرزند خود از گروه سهلگیران به حساب میآمدند و کاری به مسائل تربیتی فرزند خود نداشتهاند، با مشاهده چنین حالاتی از فرزند خود، بهانه را تمام شده میدانند و به خیال اینکه دیگر حریف فرزند خود نمیشوند، با رها کردن او ضربات جبران ناپذیری به آیندهاش وارد میسازند. در حالیکه راه میانهای هم وجود دارد و آن تلاش والدین و دیگر همراهان نوجوان برای درک این فضای جدید و ورود به آن با توجه کردن به روحیه حساس نوجوان است. یعنی میتوان از دروازه همدلی وارد دنیای نوجوان شد و در عین احترام گذاشتن به فردیت و شخصیت وی، همراهی همدل برای این سفر مهم بود.
style="color: #993300;">2. بحران تردید
نوجوان با گام نهادن به این سن، دچار نوعی تردید نسبت به دانستهها و آموختههای قبلی خود میشود. وی به دنبال منطقی قانع کننده برای شنیدههای قبلی خود است. تلاش میکند تا تمام اطلاعات قبلی خود درباره خویشتن، دیگران، جهان، مسائل دینی و هر آنچه که برایش اهمیت دارد را بازخوانی کرده و این بار به یک باور نوینی دست یابد؛ باوری که دیگر از تلقین دیگران در آن خبری نباشد بلکه یافته و مطابق با دستاوردهای ذهنی و علمی خودش باشد. این روحیه که در مسائل دینی نیز بدان ارج نهاده شده و از فرد خواسته شده است تا با ورود به سن تکلیف، باورهای خود را به دست آورد و پیرامون آن پژوهش کند، سبب میشود تا نوجوان مدتی را در شک و تردید سپری کرده و زمانی است که در شکلگیری جهانبینی وی، همراهی یک مبلغ میتواند تأثیر بالایی داشته باشد تا علاوه بر سیراب سازی ذهن پویای وی از طریق گفتگوی دو نفره، یا فعال سازی او در حلقههای انس و نیز معرفی کردن منابع مطالعاتی مفید، زمینه کجرویهای فکری و اخلاقی نوجوان را از بین برده و او را با دنیایی سراسر روشنایی و اطمینان آشنا سازد.
3.استقلال خواهي
شما از پسر یا دختر دیروز که سن کودکی را سپری میکرد، ادعایی درباره خویشتن به صورت جدی مشاهده نمیکردید، ولی اکنون وضعیت تغییر کرده و همان کودک دیروز حال و هوای تازهای را تنفس میکند که یکی از شاخصهای اصلی و اهداف مهم وی، حرکت به سمت استقلال و قطع وابستگی از دیگران است. نوجوان زمانی که با تواناییها و احساسات جدیدی روبرو میشود، مانند فرد تازهکاری است که سرمایهای را در اختیار او گذاشته باشند و از او خواسته باشند تا با آن سرمایه، آینده اقتصادی خود را پایهگذاری کند. فلسفه طبیعی چنین رشدی هم، حرکت به سوی دنیای بزرگسالی است و نوجوان با موهبتهای الهی تلاش دوچندان را برای رهایی از وابستگی در خود ایجاد میکند. همین نیاز او را متمایل به برخورداری از آزادی بیشتر نموده و موانع را برایش دشوار و غیر قابل تحمل مینمایاند. گاهی به دلیل برداشتهای نادرستی که از رفتار دیگران در او پدید میآید، دست به سرکشی و طغیان زده و نسبت به هنجارهای موجود در زندگی خانوادگی و اجتماعی دچار نوساناتی میشود. لازم است در این مسیر ضمن همراهی درست با نوجوان، او را در مواردی که با بنبستهای ریز و درشت زندگی روبرو میشود، یاری داد و حتی قبل از آن وی را از فراز و نشیبهایی که در انتظارش هستند، با خبر ساخت تا بتواند از جاده زندگی با سرعتی مطمئن عبور کند و به مقصد مورد نظر یعنی توانمندی در اداره مستقل خویشتن برسد.
4.جستجوي هويت
نوجوان در حقیقت نوعی بحران شناختی ـ عملی را تجربه میکند که او را به سوی یافتن حقایق جهان هستی و سپس عمل مناسب با آن فرا میخواند. به طور کلی میتوان این مرحله را جستجو برای جهانبینی صحیح به منظور راهیابی به اهداف زندگی نامید. در تعدادی از روایات، پرداختن به این امر برای جوانان ضروری دانسته شده و گفته شده است که جوان باید در حال آموختن باشد و یا به دانش صحیح دست یافته باشد.
امام علی(ع) به انگیزه انسان در پیگیری و حل بحران هویت بدین صورت اشاره میکنند که انسان دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا و لقای او فرو مینشیند . ایشان در جای دیگر انسان فرزانه و شایسته لطف خدا را کسی میداند که به حل سه سؤال درباره خود راه یافته باشد:1. از کجا آمده است؟ 2. در کجاست؟ 3. به سوی چه مقصدی راه میپوید؟ این سه شناخت در حقیقت دستیابی به نوعی معرفت درباره نفس است که لازمهاش شناخت مبدأ نفس یعنی خدای متعال، مقصد و منتهای نفس و شناخت نفس در این عالم است.
از نظر اسلام آنچه در بحران هویت اهمیت اساسی دارد، مسائل اصیل جهانبینی است که در چگونگی شکلگیری نیروهای بالقوه فرد تأثیری عمیق به جای میگذارد. بنابراین میتوان گفت حل صحیح مسائل اساسی در جهانبینی میتواند راه را برای حل مسائل دیگر باز کند. کسی که نسبت به خدای متعال شناخت پیدا کرده وبه هدف و فلسفه وجودی انسان در این جهان پی برده است، با کسی که به این معرفت دست نیافته، در رفتارها و جهتگیریها بسیار متفاوت است.
در این باره روایات زیبایی وجود دارد که به طور مختصر در پی میآیند:
پيامبر اكرم(ص):
• «من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛كسى كه خود را شناخت، خداى خود را شناخته است».
• «أعلمكم بنفسه، أعلمكم بربه؛ آگاهترين شما نسبت به خدا كسى است كه به خود آگاهتر باشد».
حضرت على (ع):
• «أفضل المعرفة معرفة الإنسان نفسه؛ برترين معرفت آن است كه انسان نفس خود را بشناسد».
• «هلك امرؤ لم يعرف قدره؛ آن كس كه قدر خود را نشناخت هلاك خواهد شد».
• «من لم يعرف نفسه بعد عن سبيل النّجاة و خبط في الضّلال و الجهالات؛ كسى كه خود را نشناسد از راه رستگارى و نجات دور شده و به وادى جهل و گمراهى كشيده مىشود».
• «عجبت لمن ينشد ضالّته و قد اضلّ نفسه فلا يطلبها؛ در شگفتم از كسى كه گمشدهاش را مىجويد، در حالى كه نفس خود را گم كرده و در جستجوى آن نيست».
• «عجبت لمن يجهل نفسه، كيف يعرف ربّه؛ شگفتا كسى كه خود را نمىشناسد، چگونه پروردگار خويش را مىشناسد».
• « پيوسته عقل و حماقت در ضمير نوجوان در ستيزند تا بحران بلوغ را پشت سر بگذارد و به سن هجده سالگي برسد؛ در آن هنگام با غلبه عقل يا حماقت به يكسو گرايش مييابد».
بر اساس رهنمودهای دینی و یافتهای علمی باید گفت که هویت افراد به طور معمول در دوران بلوغ و نوجوانی شکل میگیرد. این هویت شامل ارزشها، روحیات و ویژگیهای فردی است که در تجربه خانوادگی شکل میگیرد و به صورت رفتارهای به ظاهر ناهنجار دوران بلوغ جلوهگر میشود. همراهان نوجوان باید این وضعیت را درک کرده و آن را به حساب گستاخی نگذارند. در دوران بلوغ، سطح فکر افراد گسترش پیدا کرده و تعالی مییابد. نوجوانان همزمان با شناختن هویت خود، قادر به تفکر انتزاعی هستند. آنها درباره مسائل کاملا جدی فکر میکنند، سؤالاتی چون من چه کسی هستم، چه چیزهایی اهمیت دارند، معنی و مفهوم زندگی چیست و به چه اموری باید معتقد بود، دارند. نوجوانان بر اساس پاسخهایی که در برابر پرسشهای خود مییابند، درباره جهانی که در آن به سر میبرند، قضاوت میکنند. آنها میتوانند به گونهای بنیادین و تندروانه، آرمانگرا شوند و رو در رو با ارزشها و سبک زندگی والدین خود که به طور معمول محافظه کارانه و واقعگرایانه است، قرار گیرند.
در سالهای اولیه نوجوانی، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است، به تدریج آنها در صدد جستجوی هویت بر میآیند و تمایل چندانی به اینکه شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند. لذا موقعیت مبهم نوجوان در فرهنگ و جامعه معاصر یک مسئله دشوار را به وجود میآورد و همین امر موجب میشود که اطرافیان و والدین با رویکرد مبتنی بر تعامل و نه تقابل با نوجوانان ارتباط برقرار نمایند.
هویتی که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که او کیست؟ یک کودک است یا بزرگسال، توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر و مادر باشد؟آیا او علیرغم نژاد، مذهب یا زمینههای ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه میدهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟ نوجوان نیاز دارد یک تصویر منطقی و منسجم از وجودش داشته باشد و پیوندی بین گذشته و آیندهاش برقرار کند. البته شکل گرفتن این هویت مشکل خواهد بود. هویت ممکن است خیلی زود تثبیت گردد، نوجوانانی که به بلوغ اجتماعی نمیرسند هویتشان تثبیت نشده و عزت نفس پایین دارند و نیاز به تحسین اطرافیان داشته، بچههای خوب خانواده بوده و حرف گوش کن هستند، گر چه ارتباط خوبی با والدین خود دارند، ولی هویت رشد یافتهای ندارند. گاهی اوقات ممکن است هویت سالها طول بکشد و آشفتگی هویت پیش آید و نوجوان در ابهام و سردرگمی باشد که در این صورت آنان تعهدی نسبت به چیزی احساس نمیکنند و رفتارشان تکانهای است یعنی بدون توجه به عاقبت عمل، آنی فکر میکنند و رفتاری را از خود نشان میدهند. از والدین راضی نیستند و رفتارشان فراز و نشیب بسیار دارد. در نهایت پس از تعارضهای بسیار نوجوان هویت خودش را به دست میآورد و اگر هم هویت منفی شکل بگیرد نوجوانان در ازدواج و یافتن شغل با مشکلاتی روبرو خواهند شد.
کمک به نوجوان در شناختن بهتر تواناییهای و نقطه ضعفها، تعیین هدف برای زندگی به صورت اهداف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت، پرورش خلاقیت در نوجوان، فراهم کردن زمینه مسئولیتپذیری، تصحیح برداشتهای شخصی نوجوان نسبت به خود که ناشی از اظهار نظر دیگران است، ایجاد روحیه گرایش متعادل به الگوهای موفق، باز آفرینی خاطرات موفقیتآمیز دورههای پیشین، تقویت روحیه مثبت گرایی، پرورش تواناییهای فردی نوجوان و تعدیل انتظارات دیگران از نوجوان، روشهای پیشنهادی کارشناسان تربیت برای همراهی با نوجوان در دستیابی به هویت واقعی خویش است.
ابراهیم اخوی-روانشناس