چرا دعاهای ما...؟
چرا هرچه دعا میکنیم ، مشکلات و گرفتاریهایمان برطرف نمیشود ؟ این سؤالی است که خیلی ها مخصوصا در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر میپرسند و من اینگونه پاسخی به ذهنم می رسد :
خداوند در سوره ی شوری میفرماید : ( و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر)
بسیاری از گرفتاریها و گره ها درحقیقت بازتاب اعمال گذشته ی ماست که یا یادمان رفته و یا خود را نسبت به آنها به فراموشی زده ایم ! در این عالم هیچ کاری گم نمیشود و هر چه بکاریم ، همان را درو میکنیم . به قول شاعر :
آنچنان گرم است بازار مکافات عمل
گر به دقت بنگری ، هرروز، روز محشر است
مگر مشکلات ما چیست ؟ یا مشکل مالی داریم و از پرداخت قسطهای وامهایمان عاجز شده ایم یا بیماری داریم که بیماریش طول کشیده و یا . . . از همین قبیل . به حمدالله مشکل معنوی که نداریم ! و مگر مشکل معنوی هم وجود دارد ؟! بگذریم
قطع نظر از اینکه برخی از این مشکلات در واقع امتحان و آزمایش است که اگر از آن سرافراز درآییم ، بر درجات و مقامات معنوی ما افزوده میگردد و چه زیباست حدیثی که میفرماید : ( در روز قیامت وقتی اهل عافیت ، اجر و پاداش اهل مصیبت را مشاهده مینمایند ، آرزو میکنند که ای کاش ما در دنیا با قیچی ریزریز شده بودیم !
گذشته از این دست مشکلات و آزمایشات ، بسیاری از گرفتاریها ، ناشی از عملکرد خود ماست و خودکرده را تدبیر نیست
گاهی ظلم هرچند به ظاهر کوچک به یکی از مخلوقات الهی ، تبعات جبران ناپذیری برای ظالم به بار می آورد . ( انّ الله لا یحبّ الظالمین ) ( انّ الله لا یهدی القوم الظالمین ) متأسفانه ما تا واژه ی ظالم و ستمگر و جنایتکار را میشنویم ، ذهنمان به فرعون و نمرود و شمر و یزید و صدام میرود و غافلیم از اینکه ممکن است خود ما نیز مصداقی برای این عنوان باشیم . اصلا دقت کردید که من گفتم ظلم به یکی از مخلوقات و نگفتم ظلم به انسانها ؟ چرا که گاهی ظلم به یک حیوان هم موجب گرفتاری ظالم میگردد . در کتاب کیمیای محبت میخواندم که قصابی به نزد مرحوم رجبعلی خیاط آمد و گفت : فرزندم در حال جان دادن است ، برای سلامتیش دعا کنید . ایشان مدتّی سر به زیر انداخت و فرمود : گوساله ای را جلوی مادرش سر بریده ای ، باید بچه ات جلوی چشمت بمیرد و دعا هم فایده ای ندارد !
می بینید ؟ با اینکه سر بریدن حیوانی جلوی مادرش مکروه است نه حرام ولی بالاخره چیزی که عوض داره گله نداره
یا مثلا اگر گره ای به زندگیمون افتاده ، هیچ فکر کردیم که شاید یه زمانی یه بنده ی خدا بهمون رو زده تا گره ای از کارش وا کنیم ولی ما بهش بی اعتنایی کردیم و قدمی برای رفع مشکلش برنداشتیم . شاید الآن که مشکل مالی داریم ، نتیجه ی اون برخورد بد ما با کسی بوده که از ما برای رفع مشکلش مقداری قرض میخواسته و ما با اینکه داشتیم ندادیم یا حتی خیلی پیش و پا افتاده تر از اینها ، مثل اون روزی که اون آقا از تاکسی پیاده شد و چون پول خرد نداشت ، تا چشمش به ما افتاد گفت : آقا دارین این هزاری را خرد کنید ؟ و ما بدون اینکه دستی به جیب و نگاهی به کیفمان کنیم ، گفتیم : ندارم ! هم دروغ گفتیم هم حاضر نشدیم چند ثانیه وقت، صرف دست توی جیب کردن بکنیم یا به اون ارباب رجوع بیچاره ای که میدونستیم از شهرستان اومده و با چند دقیقه وقت گذاشتن میشه کارش رو راه انداخت ، گفتیم : برو هفته ی دیگه بیا ، یا به منشیمون گفتیم : بگو : رئیس جلسه داره ! ولی حالا در شبهای قدر انتظار داریم خدا فورا دعاهامون رو اجابت و مشکلاتمون رو برطرف کنه و اگر صبح بشه و گره ای باقیمونده باشه ، از خدا طلبکار میشیم و به او معترض !
تازه خداوند در آیه ای که اول مطلب نوشتم ، فرموده : ( و یعفو عن کثیر ) یعنی : خدا از بسیاری از خطاهای ما نیز چشم پوشی میکند و گرنه اگر بخواهد مو را از ماست بکشد و مکافات تمام کوتاهیهای ما را همین دنیا بدهد ، احدی جان سالم به در نمی برد . زندگی ما مملو از گناه و معصیت و ظلم و حق کشی است و آن وقت میگوییم : چرا باران نمی بارد ؟! به نظر من با وضعیتی که ما و جامعه ی ما داریم ، همین که سنگ از آسمان نمی بارد ، جای شکر دارد !
…………………………
حدیث سادات حسینی-طلبه پایه چهارم