يک شبهه
استاد شهيد مرتضي مطهري
آيا خواستگاري مرد از زن اهانت به او نيست؟ در اين شيوه، مرد مثل مشتري و خريدار است و زن چون کالايي مورد معامله!
غريزه مرد طلب و نياز است و غريزه زن جلوه و ناز… طبيعت، مرد را مظهر عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبيعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. اين يکي از تدابير حکيمانه و شاهکارهاي خلقت است که در غريزه مرد نياز و طلب و در غريزه زن ناز و جلوه قرار داده [و] خلقت جسماني زن را در مقابل نيرومندي جسماني مرد با اين وسيله جبران کرده است. خلاف حيثيت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. براي مرد قابل تحمل است که از زني خواستگاري کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن ديگري… اما براي زن که ميخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند قابل تحمل و موافق غريزه نيست که مردي را به همسري خود دعوت کند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري برود.
ثانيا مگر هر خريداري از نوع مالکيت و مملوکيت اشياء است؟ طلبه و دانشجو خريدار علم است. متعلم خريدار معلم است. هنرجو خريدار هنرمند است آيا بايد نام اينها را مالکيت بگذاريم و منافي حيثيت علم و عالم و هنرمند به شمار آوريم؟ مرد، خريدار وصال زن است نه خريدار رقبه او… [مرد] با همه مردي و مردانگي در پيشگاه زيبايي و جمال زن خضوع و خشوع ميکند و خود را نيازمند به عشق او و او را بينياز از خود معرفي ميکند. منتهاي هنر زن اين بوده است که توانسته مرد را در هر مقامي و هر وضعي بوده است به آستان خود بکشاند… اين نوعي امتياز طبيعي است که به زن داده شده و نوعي تکليف طبيعي است که بر دوش مرد گذاشته شده است.
از کتاب نظام حقوق زن در اسلام