محمود اباذري
امام معصوم عليه السلام حجت و خليفه خداوند بر روي زمين است. او مانند پيامبر از سوي پروردگار برگزيده ميشود. امام تمام مسؤوليتهاي رسول گرامي اسلام صل الله عليه و آله و سلام به جز دريافت وحي تشريعي را بر عهده دارد، اگر پيشواي معصوم از ديدگان ما پنهان باشد و نتواند به بيان قرآن و احكام و تشكيل حكومت بپردازد، آيا ميتواند با اين حال در حيات بشري تأثير گذار باشد؟
در اين نوشتار برخي از آثار و بركتهاي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف كه نهان از چشمان ما است، به صورت خلاصه بيان ميشود.
اول: اميد بخشي
نقش حياتي و شگفت انگيز اميد در سعادت فرد و جامعه بر كسي پوشيده نيست، وقتي اميد ميآيد تلاش و حركت جايگزين رخوت و سستي ميشود و در يك سخن؛ انسان به اميد زنده است. مهمترين دليل شكست مسلمانان در جنگ احد، شايعه شهادت رسول خدا صل الله عليه و آله و سلام بود. وقتي اين خبر دروغ پخش شد، عدّة كمي به اندازه انگشتان دست، اطراف پيامبر باقي ماندند.[1] شيعه با اعتقاد به امامي كه زنده است و حاضر و ناظر و پشتيبان آنان است، خود را حفظ كرده و به پيش ميرود ولي اهل سنت اعتقاد دارند، مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در آخرالزمان به دنيا ميآيد و سپس ظهور خواهد كرد.
آنان به امام زنده معتقد نيستند به همين دليل جوامع سني نشين عموماً داراي انتظاري سرد و خاموش هستند ولي انتظار در جوامع شيعي، زنده و نيرو آفرين است. دليل اين نشاط دو نكته اساسي است:
1. شيعه با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و قدرت و علم گستردة او، خود را داراي پشتوانة قوي و فولاديني ميبيند، چون كوهي استوار در برابر دشمن ميايستد و به پيش ميرود.
2. شيعه، با اعتقاد به نقش و تأثير انسانها در پايان يافتن غيبت امامشان و برپايي عدالت در جهان، تلاش خود را براي فراهم كردن زمينههاي ظهور انجام ميدهد كه نمونه بارز آن انقلاب اسلامي ايران است.
آيت الله جوادي آملي
وجود مبارك امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف انسان كامل عصر ماست و وجود انسان كامل از آن جهت كه مظهر اسم اعظم الهي است، واجد تمام كمالات است و بر همين اساس، امام معصوم مايه تأمين حيات معنوي و سرچشمه آب زندگاني است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛1 خداوند زمين را پس از مردنش زنده ميكند و زندگي مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)2 و امام معصوم عليه السلام همان چشمه زلالي است كه سرزمين دلها با آن زنده ميشود.
آب زندگاني، باراني نيست كه از بالا ببارد و آب چشمه يا چاه نيست كه از پايين بجوشد، بلكه حقيقتي است كه به صورت قانوني الهي در عرصه تشريع و در قالب انسان كامل و معصوم در عرصه تكوين ظهور ميكند. كتاب خدا دين الهي را چشمه حيات عرصه تشريع ميشناساند و در بيان حياتبخشي آن ميفرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)؛3 يعني راهآورد دين، نه تنها افيون و مخدر نيست بلكه نيروي محرك و عامل حيات و پويايي است.
رسول اعظم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز در سخني نوراني ـ همان طور كه گذشت ـ شناخت انسان كامل و امام معصوم هر عصر را عامل حيات معقول فرد و جامعه معرفي فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛4 آن كه بميرد و امام معصوم در عصر خويش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهليت مرده است و چون مرگ عصاره زندگي است، آن كه جاهلانه مرده، زيستني جاهلانه داشته است و فاقد حيات معنوي و والاي انساني بوده است.
آخرين امام شيعيان و دوازدهمين جانشين رسول خدا صلي الله عليه و آله در سپيده دم جمعه، نيمه شعبان سال 255 هجري قمري ( 868 ميلادي ) در سامراء يكي از شهرهاي عراق، ديده به جهان گشود.
پدر گرامي او، پيشواي يازدهم شيعيان حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و مادر بزرگوار آن حضرت، بانويي شايسته به نام «نرجس» بود كه درباره مليّتِ او روايات، مختلف است. مطابق روايتي، آن حضرت دختر «يشوع» پسر امپراتور روم بوده و مادرش از نسل «شمعون» وصي حضرت عيسي عليه السلام است. برابر اين روايت نرجس در پي خوابي شگفت مسلمان شد و به هدايت امام عسكري عليه السلام خود را در ميان سپاه روم كه عازم نبرد با مسلمانان بودند قرار داد و همراه جمعي ديگر به اسارت لشكر اسلام در آمد. امام هادي عليه السلام كسي را فرستاد كه او را خريداري كرد و به سامراء آورد.[1]
روايات ديگري نيز نقل شده است[2] ولي آنچه مهم و قابل توجه است اينكه حضرت نرجس عليها السلام مدتي در خانه حكيمه خاتون ـ از خواهران بزرگوار امام هادي عليه السلام ـ بوده و تحت تعليم و تربيت ايشان قرار گرفته است و مورد احترام فراوان حكيمه عليها السلام بوده است.
پیوند: http://www.jamkaran.info/
شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
موضوع كرامت: شفاى بيمارى سرطان بدخيم مغز استخوان
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات مسجد مقدّس جمكران شماره 172
مشخصات: خانم ط - م، 22ساله، ديپلم، فرهنگى، اهل نوشهر، ساكن تهران
زمان كرامت: سال 1375شمسى
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 10/4/1378
اسناد و مدارك: راديو گرافى شهيد لواسانى - سى تى اسكن بيمارستان شهيد مصطفى خمينى - سونوگرافى از كبد، كيسه صفرا، طحال، كليه، لگن و رحم - برگه آزمايش بيمارستان فجر - خلاصه پرونده از مركز پزشكى شهداء تجريش - گزارش پاتولوژى مركز پزشكى آموزشى و درمانى شهداء تجريش - گزارش پزشكى هستهاى.
زير نظر پزشكان معالج؛ آقايان و خانمها: حسنى، ساغرى، كيهانى، رفيعى، جمشيدى، طبسيان، موسوى، محمودى، معتمدى، لشگرى، عارفى، كشاورز، سلطانى، كلانتر.
اظهار نظر پزشكى: در بررسى از بيمار كه دو سال بعد از طريق سى تى اسكن (C.T.Scan) انجام شده است، هيچ اثرى از بيمارى در هيچ نقطهاى از بدن بيمار مشاهده نشده است.
خلاصه كرامت به نقل از شفا يافته:
محمد رضا فواديان
بهترين الگو و اسوه براي منتظرانِ حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه، حضرت ابوالفضل عليه السلام است؛ براي پي بردن به اين حقيقت؛ گرچه زيارات آن بزرگوار مملو از درسهاي فراواني مانند: تسليم، تصديق، وفا، بصيرت، ياري، خيرخواهي، ايثار، ابد و خضوع در برابر امام زمان عجل الله تعالي فرجه است ولي ما در اينجا به رجزها و حماسهسراييهاي آن بزرگوار ميپردازيم:
اشعار، شعارها و رجزهاى هر شخصى، برگرفته از شعور، افكار و اميال اوست. رجز مكنونات قلبى را به منصه ظهور مىگذارد. از اين رو رجزهاى حضرت عباس عليه السلام را يك بار ديگر مرور مى كنيم تا رهيافت و درسى براى اين عصر و زمان باشد.
حضرت عباس عليه السلام به هنگام حمله براى آب آوردن چنين رجز مى خواند.
نَفْسى لِسِبْطِ الْمُصْطَفَى الطُّهرِ وِقى***اِنّى اَنَا الْعَبّاسُ اَغْدُو بِالسّقاء[1][1]
جان من فداى فرزند پاك مصطفى باد. منم عباس كه با مشك براى سيراب كردن تشنگان مى آيم.
عاشقان امام زمان(عليه السلام) در دعاى ندبه چند بار «بنفسى انت»; جانم فدايت را مى گويند، امّا آيا مانند عباس عليه السلام براى امام زمانشان هستند؟
قمر بنى هاشم عليه السلام بعد از خارج شدن از شريعه فرات فرمود:
هذا الحسين واردَ المنونِ***و تشربين باردَ المعين[2][2]
اينك حسين وارد ميدان جنگ شده است و تو آب خنك و گوارا مى نوشى؟!
با توجه به اين فرمايش، ياوران امام مهدى عليه السلام در اين برهه از زمان چه بايد بگويند؟ و مهدى زيستى چگونه بايد باشد؟ امام زمانى كه در زندان غيبت[3][3] به سر مى برد، آيا من بايد سرگرم دنياى خويش باشم؟! هيهات؛هرگز
فاطمه حيدري
چندبار اين جمله را ديده بودم اما برايم معنايي نداشت. هروقت كه عميق در موردش فكر ميكردم آخر كار ميگفتم اين جمله براي من معنايي ندارد حداقل در مورد من يكي كه صدق نميكند. آخر ميشود كه ما با كسي كه دوستش ميداريم غريبه باشيم و قهر كنيم. خوب دلمان براي او تنگ ميشود چطور طاقت بياوريم. اصلاً مگر ممكن است بيتاب آمدن يك غريبه باشيم؟ تا اينكه يك روز معناي غريبه شدن را با تمام وجودم لمس كردم انگار لغتنامه وجودم تازه ورق خورده و از حرف عين روي كلمه غريبه ايستاد و بعد مكثي كرد تا من معناي غريبه شدن را بفهمم و بدانم كه من الان هم با خيليها غريبهام فقط فكر ميكنم كه آشنايم … .
خيلي برايم سخت بود آخر پدرم را بسيار دوست ميدارم با همين ديدارهاي كوتاه اين زندگي ماشيني، باز هم او را از جان دوست ميدارم اما امروز ديوار كاذب آشنايي من و پدرم شكست و شيشه كلفت غريبگي نمايان شد؛ پدرم حرفي زد كه فهميدم چقدر دورم از آنچه او دوست ميدارد. انگار يادم رفته بود يك معناي غريبه بودن شايد اين باشد كه ما ندانيم او چه دوست دارد و ما را چگونه ميپسندد؟
خدامراد سليميان
اميد به حاکميت “انسانهاي صالح” در آيندهاي روشن و استقرار عدالت و صلح فراگير و همگاني، امري فطري است. همة افراد، براساس فطرت ذاتي خود، به اميد روزي هستند که جهان در پرتو هدايتهاي انساني شايسته و با تأييد و عنايت پروردگار هستي، از بيداد و تباهي رهايي يافته، از نا بسامانيها، ناامنيها و تيرهروزيها خلاص شود و سرانجام به صلح و صلاح نايل آيد.
در بيشتر دينها و مذهبهاي جهان، از مصلحي سخن به ميان آمده است كه در آخرالزَّمان ظهور کرده و به کژيها و کژرويها پايان خواهد داد و شالودة حكومتي يگانه و جهاني را بر اساس دادگري، بنا خواهد كرد. تمام پيامبران و سفيران الهي نيز در اين زمينه به مردمِ با ايمان جهان، نويدهاي روشني دادهاند.
اين انديشه که در اسلام با عنوان «مهدويّت»، شناخته شده است، همچون ديگر اديان، ريشه در کلام پروردگار الهي دارد؛ از اين رو قرآن، در جايگاه کتاب آسماني مسلمانان، با پافشاري تمام، پيروزي نهايي «حق» بر «باطل» را به تمام انسانها وعده فرموده و حکومت صالحان و شايستگان را نويد داده است.
امام زمان عليه السلام فرمودند:
به مردم بگو: به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.
دو ركعت اول:
به نيت نماز تحت مسجد است، در هر ركعت آن يك حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مي شود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند.
دو ركعت دوم:
به نيت نماز امام زمان عليه السلام خوانده مىشود، بد ين صورت كه سوره حمد را شروع كرده و آيه (اياك نعبد و اياك نستعين) صد مرتبه تكرار مىشود و بعد از آن، بقيه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط يك بار خوانده و به ركوع رفته و ذكر (سبحان ربى العظيم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.
و سپس به سجود رفته و ذكر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نيز هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.
ركعت دوم را نيز به همين ترتيب خوانده، چون نماز به پايان برسد و سلام داده شود، يك بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگويند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).
آنگاه امام عليه السلام فرمودند: هر كه اين دو ركعت نماز را در اين مكان (مسجد مقدس جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.
پیوند: http://www.jamkaran.info/
موضوع كرامت: رفع مشكل شهريه طلاب با توسل به حضرت صاحب الزمان عليهالسلام
منبع كرامت: دفتر ثبت كرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمكران، شماره 235
زمان كرامت : دوران مرجعيت حضرت آيةاللَّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى
مكان كرامت: مسجد مقدّس جمكران
تاريخ ثبت كرامت: 11/3/78
شرح خاطره:
خاطرهاى از مرحوم حجة الاسلام و المسلمين سيد على اكبر ابوترابى از جدّ مادريشان مرحوم حاج سيد محمد باقر علوى قزوينى:
بعد از تشريففرمايى مرحوم آية اللّه حائرى “رضوان اللّه تعالى عليه” كه به قمآمدند، جدّ مادرى ماآقاى حاج سيد محمد باقر علوى قزوينى رحمةاللَّه از طرف ايشان به قم دعوت شدند، تا هم درس و بحثى داشته باشند و هم در مسجد عشقعلى و مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام اقامه نماز كنند. ايشان هم طبق دعوت حاج شيخ به قم تشريف آوردند.