قربانى دانش
معلم رهنماى آدم است و فخر انسانى
بناى كاخ تعليم و تعلم را هم او بانى
معلم را مقام و قدر بعد از انبياء باشد
بود او بهترين استاد بر هر عالى و دانى
به قدر و منزلتباشد به هر جا در صف اول
گرامى در بر هر قوم و ملت، خاصه ايرانى
معلم را نباشد شيوه ماه و سال جز خدمت
كه جز اين نيست راه خدمت و رسممسلمانى
دهد تعليم دانش تا به نسل حاضر و آتى
نخواهد راحتى بر خود، نترسد از پريشانى
معلم كيست آن كو با توان و همت والا
رهاند جان انسانى زدام جهل و نادانى
نه تنها در طريق تربيت اوقات سازد صرف
كه سازد جان شيرين در ره تعليم قربانى
رسيدن آرزو دارى چو بر سر منزل مقصود
مبر از دست هرگز دامن فضلش به آسانى
طبيب حاذق است و گر نخواهى نزد او رفتن
از آن ترسم به درمان دلت اى دوست درمانى
بود هر چيز را پايان در اين عالم بجز دانش
كه دانش را نه حدى مىتوان ديدن نه پايانى
زاوصاف معلم گفتنى زين بيش بايد گفت
نگنجد گرچه آن اوصاف در نطق و سخنرانى
خدايا از تو خواهم در همه احوال يا اوقات
به لطف بيكرانت هر بلا از وى بگردانى
(محمد خرمشاهى «ميلاد»)