محسن قرائتی:
برخلاف دنیا ی امروزکه به ثروت نیرو اطلاعات تخصص تکنولوژی و حمایت دیگران تکیه دارد اسلام کارایی و نقش همه ی انها را در کنار ایمان به خدا اخلاص نشاط و انگیزه می داند.
آگاهی در کربلا:
امروز خلبانان متحصص،منطقه ای را بمباران می کنند بدون انکه بدانند چرا وبرای چه ؟
در کربلا یاران امام حسین آگاه بودند.از آغازسفر تا کربلا تمام جملات امام نشانه ی این بود که این سفر کامیابی مادی نیست و برگشتی ندارد یک انتخاب آزادانه و اگاهانه و مخلصانه و عاشقانه بود.
در اسلام اشک و سوزی ارزش دارد که براساس اگاهی باشد (اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا)
باور و یقین که امد انسان درکار خود تردید ندارد . زینب کبری خطاب به یزید می گوید :من تورا پست و کوچک می دانم .(انی لاستصغرک).
آری ! اگر انسان در اثر معرفت و شناخت یقین پیدا کرد ، پخته می شود و هیچ پخته ای خام نمی شود ولی اگر بر اساس احساسات و شعارها داغ شد ممکن است بعد از مدتی گرفتار تردید و سرد شود،چون هر داغی سرد می شود.
در قرآن دو نوع دخول داریم:یکی دخول مردم در فضای ایمان و دیگری دخول ایمان در فضای دل.داخل شدن مردم به ایمان اسان است (یدخلون فی دین الله افواجا) اما داخل شدن ایمان در دل کار سختی است .
علی علیه السلام را رها کردند،زیرا ایمان در قلبشان داخل نشده بود . این است تفاوت دخول مردم در دین با دخول دین در مردم .
محسن قرائتی:
برخلاف دنیا ی امروزکه به ثروت نیرو اطلاعات تخصص تکنولوژی و حمایت دیگران تکیه دارد اسلام کارایی و نقش همه ی انها را در کنار ایمان به خدا اخلاص نشاط و انگیزه می داند.
اما مسئله ی انگیزه:
اسلام به انگیزه ی انسان بسیار توجه دارد حتی سیر کردن گرسنگان اگر بر اساس اخلاص نباشد و انگیره ی غیر الهی داشته باشد بی ارزش است.
یکی از سوره های قران سوره ی عبس است که در ده ایه اول به شدت انتقاد می کند که چرا به روی نا بینایی عبوس شد در حالی که نا بینا نه عبوسیت را می بیند ونه خنده را ،اما اسلام اصل عبوس بودن را زشت می داند نه به خاطر فهمیدن یا نفهمیدن مردم .اسلام ارزشها و ضد ارزشها را واقعی می بیند نه قراردادی ،سیاسی اقتصادی وتعصبی.
انگیزه ی امام حسین خودنمایی ،قدرت طلبی ،وانتقام نبود.انگیزه ی امام ویارانش اصلاح در دین جدش بود . انگیزه ی یارانش رسیدن به مال ، مقام و تظاهر نبود انان با خدا معامله کردندولذا کودک اسیر شده امام ،در برابر کاخ بنی امیه سخنرانی می کند و می فرماید:به عدد دانه ها ی شن
خدا را شکر می کنم ((الحمدلله عدد الرمل و الحصی)) و زینب کبری پس
از شهادت عزیزانش می فرماید :چیزی جز زیبایی ندیدم ((ما رایت الا جمیلا)) در حالی که اگر انگیزه غیر خدا باشد باید گلایه هیا و ضعفها و ناسپاسی ها در کار باشد.
خلاصه انکه گرچه اسلام به امادگی همه جانبه در برابر دشمن توجه دارد (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه)
به اموزش های تخصصی عنایت دارد گرچه نزد بیگانگان باشد.
(اطلب العلم ولو باصین)
به حمایت افراد توجه دارد (تعاونوا علی البروالتقوا) .
به ثروت و اطلاعات توجه دارد اما همه ی اینها به منزله ی عینک ،وسیله ی دیدن است و توفیق تنها از اوست (و ما توفیقی الا بالله)
و نصرت تنها از او می باشد (وما النصر الا من عند الله).
محسن قرائتی:
برخلاف دنیا ی امروزکه به ثروت نیرو اطلاعات تخصص تکنولوژی و حمایت دیگران تکیه دارد اسلام کارایی و نقش همه ی انها را در کنار ایمان به خدا اخلاص نشاط و انگیزه می داند.
نمونه ها :
نماز بی نشاط مورد انتقاد قران است (قاموا کسالی)
انفاق بی نشاط مورد انتقاد قران است “(هم کارهون)
انجام کار بدون نشاط یا همراه با بهانه گیری به منزله ی انجام ندادن آن است؛ بنی اسراییل چون بعداز بهانه گیری های زیاد گاوی را ذبح کردند قران در مورد انها می فرماید :گویا ذبح نکردند (فذبحوا ها وما کادویفعلون)
بارها در قران از کسانی که هنگام رفتن جبهه بی نشاط بودند انتقاد کرده است (اثا قلتم الی الارض)
از ایمان و توجه کسانی که تنها به هنگام اضطرار رو به خداوند می کنند انتقاد کرده و می فرماید :همین که در استانه ی غرق شدن قرار گرفتند خدا را می خوانند ولی همین که نجات می یابند فراموش می کنند.(فاذا رکبوا فی الفلک دعوالله …. فلما نجاهم الی البر اذا هم یشکرون )
ایمان در لحظه ی خطر؛ کار فرعونی است که در استانه ی غرق شدن گفت:ایمان آوردم و خداوند در پاسخ او فرمود)آلآن وقد عصیت قبل)
در کربلا نشاط بود .
امام حسین (علیه السلام )فرمودند:مرگ مانند گردنبند درسینه ی دختران جوان است.
فرزند سیزده ساله ی امام حسن (حضرت قاسم )فرمود:مرگ نزد من از عسل شیرین تر است.
یاران امام حسین می گفتند :اگر بارها زنده شویم بازکشته شویم ،دست از تو بر نمی داریم .
نشاط بالا تر از رضایت و تسلیم است ریشه ی نشاط ایمان به راه رهبر و هدف است و بی نشاطی،نشانه ی باور نداشتن راه رهبرو هدف است.
کودکان هنوز تشنه آب اند
پس کدام جمعه سقا می رسد
درباره ي عدد چهل سخناني در منابع ديني يافت مي شود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :
• سن رسول خدا در زمان بعثت ، چهل سال بوده است.
• عدد چهل در سن انسانها نشانه ي بلوغ و رشد فكري است.
• در قرآن آمده است كه ميقات موسي عليه السلام با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است.
• حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي كوه صفا در حال سجده بود.
• بني اسرائيل براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه مي كردند.
• اعتبار حفظ چهل حديث كه در روايات فراواني آمده سبب تاليف صد ها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است.
• در روايتي آمده است كه امير مومنان عليه السلام فرموده اند :اگر چهل مرد با من بيعت مي كردند در برابر دشمنانم مي ايستادم.
مريم اسماعيلي ؛ نشريه خانه ي خوبان ؛ ش 38
چرا فقط براي امام حسين عليه السلام ؛ روز اربعين تعيين شده و براي امامان ديگر و حتي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ؛ مراسم روز اربعين نداريم؟
براي رسيدن به جواب به چند نكته توجه كنيد :
1- فداكاري هاي امام حسين (ع) ،دين را زنده كرد و نقش ايشان در زنده نگه داشتن دين اسلام ، ويژه و حائز اهميت است . گرامي داشت روز عاشورا و اربعين؛ در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.
2- مصيبت حضرت امام حسين (ع) ؛ براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است .
2-مصيبت امام حسين عليه السلام براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است . مصيبت امام حسين عليه السلام ،از همه ي مصيبت ها بزرگتر و سخت تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود ؛ همين عامل كافي بود كه نشان بدهدچرا براي امام حسين عليه السلام پيش از امامن ديگر و حتي بيش از پيامبر اسلام عزاداري مي كنيمو مراسم متعددي برپا مي كنيم.
3- در ماه محرم سال 61 ه ق امام حسين عليه السلام ، فرزندان خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغ ديده روز اربعين شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش به كربلا رسيدند و همه ي مصائب روز عاشورا را در آن روز تجديد شد و آن روز ، روز سختي براي خاندان پيامبر بود .تكريم اين روز و احياي خاطره ي غم بار عاشورا رمز تداوم شور عاشورايي در زمان هاي بعد بوده است.
4- دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه السلام ، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند.دشمنان تلاش كردند تا حادثه ي كربلا به كلي فراموش شود و حتي كساني را كه براي زيارت امام حسين عليه السلام مي آمدند شكنجه مي كردند و مي كشتند .در زمان متوكل عباسي همه ي قبرهاي كربلا را شخم زدند ، مزرعه كردند و مردم را از آمدن براي زيارت قبر امام حسين عليه السلام منع مي كردند . شيعيان همم براي مقابله با اينها از هر مناسبتي استفاده كردند كه يكي از اين مناسبت ها حادثه ي روز اربعين است .
5- يكي از نشانه هاي مومن زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين است. از امام حسن عسكري عليه السلام روايت شده است كه علامت هاي مومن 5 چيز است : پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه روز ، زيارت اربعين ؛ انگشتر به دست راست كردن ، پيشاني بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن.
مريم اسماعيلي ؛ نشريه خانه ي خوبان ؛ ش 38
بحريه بنت مسعود (ام عمرو)
بحريه نيز حماسه اي مثل حماسه ام وهب را به نمايش گذارد . هنگامي كه سر بريده ي فرزندش را دشمنان به سويش پرتاب كردند ؛ او سر فرزند را به آغوش گرفت و آن را بوسيد .سپس خطاب به سر بريده اي كه خون از آن مي چكيد گفت : پسرم ! آفرين بر تو باد . آفري بر تو كه سبب خشنودي و روشني چشم من شدي . بحريه پس از نجوا با سر پاك فرزندش ، آ نرا با خشم به سوي دشمنان پرتاب كرده و مثل ام وهب آنان را به خواري و زبوني كشاند.
(زنان عاشورايي و دختران شيطان ؛ ص66)
همسفر خيال در دشت بلا
دلم مي خواد بگم برات يه قصه
يه قصه از خواهري دل شكسته
دلم مي خواد بگم برات با گريه
از تشنگي و لب پينه بسته
مي خوام بگم با بغض و آه و ناله
از غصه هاي دختري سه ساله
دلم مي خواد با من بياي به خيمه
زود باش بشين اين خيمه ي حسينه
دلم مي خواد يه ذره آروم بشي
با صوت قرآن حسين گم بشي
هواي اينجا مي بيني چه گرمه!
گرماي عشقه كه هميشه گرمه
زمزمه هاشو مي شنوي با كبري
داره مي خونه،مع العسر يسري
دلم مي خواد از خيمه بيرون بياي
ببين! يه خيمه ي ديگه هم اونجاست
بيا بريم تا پشت اون خيمه ها
گوش بده !روي يه جوون با خداست
ميگه خدا، من كجا و عزيز زهراكجا
به جاي آب مي دم همه دست و پا
طفل حرم با لب خشك دل خوشه
چون كه علمدار سپاه عموشه
مي گه، عمو فردا به ميدون مي ره
آب مياره ، تشنگي هامون مي ره
فردا ميشه، ولي عموش نيومد
فقط بابا با دست خالي اش اومد
مي خوام بيايي ! ولي نه، تنها مي رم
مي خوام كه با آل علي بميرم
زينب رو مي برن با دست بسته
رقيه جان، از ترس چشاشو بسته
ربابه، ديگه جون نداره، اي داد!
انگاري كه بال و پرش شكسته
زينب و بچه ها مي رن چه خسته
من تو خيالمم ، هنوز نشسته
نمي شه آروم دل بي تاب من
تا وقتي خنجر رو گلو نشسته
مي خوام كه خنجر رو درش بيارم
انگاري كه يادم مي ره تو خيالم
دوباره زينب رو مي بينم از دور
گره خورده نگاهش به خيالم
برو عزيز! خدا پشت و پناهت
نگاه نكن به پشت سر، قربون اون نگاهت
يه روز مياد يه مرد كربلايي
مياره عدل و داد مرتضايي
خدا كنه كه من الان نميرم
مي خوام كه روضه ي حسين بگيرم
افسانه لاغري فيروز جايي –طلبه پایه پنجم
روزي ابو حمزه ثمالي بر امام سجاد وارد شد و آن حضرت را گريان ديد . عرض كرد : مولاي من ! اين همه گريه و بي تابي براي چيست ؟ آيا عموي شما حمزه كشته نشد ؟ آيا جد شما علي عليه السلام با شمشير كشته نشد ؟ كشته شدن عادت خانواده ي شماست و شهادت عطيه اي الهي از آن شماست. امام عليه السلام فرمود: اي ابو حمزه خداوند به تو جزاي خير دهد ؛ چنان كه گفتي كشته شدن براي ما عادت است و خداوند نيز به ما شهادت را ارزاني داشته ولي اي ابوحمزه آيا هرگز شنيده اي يا ديده اي كه تا قبل از روز عاشورا ، زني از خانوادهه ي ما به اسارت رفته باشد و هتك حرمت شده باشد ؟
به خدا سوگند اي ابو حمزه هر وقت به عمه ها و خواهرانم نگاه مي كنم ؛ به ياد فرار آنها در بيابان مي افتم كه از خيمه اي به خيمه اي ديگر و از پناهگاهي به پناهگاه ديگر فرار مي كردند و دشمن فرياد مي زد : خيمه ي ستمكاران را به آتش بكشيد.
(مجمع مصائب اهل بيت ،ج1،ص61)
شهيد محمد وحيدي
تاريخ شهادت: 28/8/1359
سلام بر محرم ؛ سلام بر حسين؛ سلام بر عاشورا ؛ باز سلام بر محرم ؛ ماه پيروزي خون بر شمشير ؛ سلام بر تو اي حسين ؛ اي وارث آدم و اي آموزگار شهادت ، لحظه اي به ما نگاه كن و بنگر كه ملت قهرمان ايران ؛ كربلاي تو و عاشوراي تو را چگونه با خون خود ، جوان و تازه مي كنند. اي آموزگار شهادت ، اي كه مرگ سرخ را برگزيدي تا با هر قطره ي خونت ، ملتي را حيات بخشي و تاريخ را به تپش بياوري و كالبد مرده ي عصري را گرم كني ؛ بدان جوشش و خروش زندگي و عشق و اميد دهي.
ايمان ما ملت ها ؛ تاريخ فرداي ما؛ كالبد زمان ما ، به تو و خون تو محتاج است اي حسين عزيز.
(حماسه ي عاشورا در كلام شهدا، ص210)