مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی
* طلبه نجف بود؛ پرکار و دقیق، اما یک بیماری سخت ریوی او را مجبور به ترک آنجا کرد. هنگام بازگشت اجازه اجتهاد و نقل حدیث داشت.
* دکترای ادبیات هم گرفت و شد استاد دانشگاه، خیلی از بزرگان کنونی ادبیات، افتخار شاگردی او را دارند.
* میگفت: شفای چشمانم را از حضرت علی علیه السلام گرفتهام. اشتیاقش به کار برای اهلبیت و ارادتش به این خاندان زبانزد بود.
* ترجمه ادبی و مسجع و البته دقیق او از نهجالبلاغه از ترجمههای بینظیر است. تسلط کامل او به ادبیات فارسی و احاطه کمنظیرش به ادبیات عرب، اثر شگرفی را نتیجه داده است.
* شرح مثنوی، عرشیان، قیام حسین علیه السلام زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها ، زندگی علیبنالحسین علیه السلام ، شیرزن کربلا، ابوذر غفاری، از دیروز تا امروز و ترجمههایی هم چون بداهینالعجم، علی بلسان علی علیه السلام ، شورهالحسین علیه السلام وحیاهالامام الصادق علیه السلام و… از جمله دیگر آثار سیدجعفر شهیدی هستند.
نشریه خانه خوبان - ش 4
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی :
* «در دوران طلبگی برخی اوقات برای چند روز پیدرپی غذا و آذوقهای برای خوردن نداشتم. بعضی وقتها نان خشکی پیدا میکردم و آنرا در آب ریخته و میخوردم، اما هیچگاه از فقر و کمبود امکانات شکایت نکردم و نزد هیچکس اظهار حاجت نمیبردم.» میگفت زیربنای زندگی را باید بر عزت نفس و سادگی گذاشت.
* معتقد بود:«درس بدون استاد اخلاق خطرناک است و اگر کسی بدون استاد اخلاق، آیتالله هم بشود نفس او هم آیتالله میشود، آنوقت بیچاره میگردد.»
* «همانطور که پیش دکتر میروی و دستور رژیم غذایی میگیری باید پیش استاد اخلاق بروی و از او دستور اخلاقی بگیری؛ استادی که باد کبر و غرور تو را خالی کند.»
* «رمز موفقیت من، مجالس توسل و روضهخوانی و سینهزنی در کنار درسهای طلبگی است. از زمانی که طلبه بودم پنجشنبهها در منزلمان روضه برقرار میکردم.»
حجت الاسلام قرائتي:
هنگامي که پيامبر «صلي الله عليه وآله » ازمکه به مدينه هجرت کرد مسلمانان مکه نيز هجرت کردند اما بعضي مسلمانان با مخالفت همسر وفرزند خود مواجه شدند آيه نازل شد که بعضي همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند از آنها دوري کنيد . بعضي مسلمانان مهاجر تصميم گرفتند که حتي اگر همسر و فرزندانشان توبه کردند وهجرت کردند آنها را نپذيرند .
آيه در ادامه آمد : اگر شما مخالفت ها ي گذشته آنان را ناديده بگيريد و از آنان درگذريد، براي شما بهتر است و خداوند نيز شما را خواهد بخشيد :( يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجکم واولادکم عدوا لکم فاحذروهم وان تعفوا وتصفحوا وتغفروا فان الله غفور رحيم )
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي
پیوند: http://www.aviny.com
تأملاتي درباره دو اتفاق سال 90 كه نام ايران را بر صدر خبرها نشاند؛ در سال 1390، اتفاقهاي زیادی در ایران رخ داد که منجر به صدرنشینی نام کشور عزیزمان در لیست خبرهای مهم جهان شد. در این میان دو خبر به خاطر ویژگی منحصر به فرد و وجوه اشتراک متعدد، قابل تأمل و درس و عبرت است.
رحیم مخدومی: در سال 1390، اتفاقهاي زیادی در ایران رخ داد که منجر به صدرنشینی نام کشور عزیزمان در لیست خبرهای مهم جهان شد. در این میان دو خبر به خاطر ویژگی منحصر به فرد و وجوه اشتراک متعدد، قابل تأمل و درس و عبرت است.
خبر اول: اصغر فرهادی با ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران مفتخر به دریافت جایزهی اسکار شد.
خبر دوم: مصطفی احمدی روشن به عنوان جوان ترین دانشمند نسل سوم انقلاب، مفتخر به دریافت مدال شهادت شد.
استاد شهید مرتضی مطهری
هميشه با يك حالت تواضع و احترام با من رفتار ميكرد. با صدايي متين و چهرهاي خندان با من سخن ميگفتند؛ به طوري كه من با يك ارادت و عشق خاصي كار ميكردم و علاقه شديد ايشان به من و محبتهايي كه ميكردند، مرا در انجام كارهاي منزل رغبت و شوق عجيبي ميبخشيد.
ایشان از تمام امور بچهها آگاه بود، با اين همه مشغله علمي و فكري، مواظب درس بچهها بود و اگر بچهها مشكلي داشتند آن را حل ميكرد. نامههاي بسياري به بچهها مينوشت و تا جايي كه فرصت داشت در كارهاي خانه به من كمك ميكرد. بيشتر صبحها چايی درست ميكرد. در تمام دوران زندگي ياد ندارم كه به من گفته باشد يك ليوان آب به ايشان بدهم.
همسر استاد
نشریه خانه خوبان شماره 3
خونه اول
راستی تا حالا فکر کردهایم در چه خونهای زندگی میکنیم؟ با کیها هستیم؟ با کیها نیستیم؟ کی با ماست؟ و کی با ما نیست؟
خونه مثل یه آیینة تودرتوست، یا مثل دایرههایی داخل یکدیگر، خونهای توی خونة دیگه. نزدیکترین خونه به ما خونة دل ماست. توی این خونه با کی زندگی میکنیم؟ با خودمون؟ یا کس دیگری هم هست؟ آفرین، خوب فهمیدی! صاحب این خونه کس دیگری است. گویا ما مهمون او هستیم.
نشنیدهای که فرمود:«قلب شما، خانة خداست، مراقب باش غیر از او در آن راه ندهی».
و فرمود:«عرش خدا قلب مؤمن است.» و «چون بندگان از تو دربارة من میپرسند بگو: من به آنها از خودشان نزدیکترم، هرگاه مرا خوانند اجابتشان کنم.»
پس ساکن این خونه یار نزدیک من است، صاحبخونه است؛ «من به یارم شناختم یارم.»
جهان را یک جوی ارزش نباشد
اگر یارم اگر یارم تو باشی
حالا فهمیدی چرا میگیم یا حبیبالقلوب، یا انیسالقلوب و یا طبیبالقلوب؟
حالا که فهمیدی، نذار خونة خودت، خونة خدا، خونه خوبان، آلوده بشه.
اما خونه دوم
همون چاردیواری خودمون، همون چارخونه، نه اون چارخونه، این چارخونه: خیابان صفائیه، کوچه بیگدلی، کوچه…
بله! همین خونة آجر و سیمانی. چه صفایی داره! لابد بعضی از شما میگید: چه صفایی داشت. درست است، آمدیم و رفتیم و میرویم.
خونه سوم
شهر ما، خونة ماست. خونة آسمونی! همین قم، اما نه! مال ما نیست، صاحب داره؛ «برای ما اهلبیت، خانهای است و آن قم است.» البته ناراحت نشید به ما وعده دادن اگه اهلبیتی باشیم، خونة ما هم هست، به همین شرط، قبول داری؟ قبول دارم، معاملهای از این بهتر؟ خونهای از این بهتر میشد خدا نصیب ما کنه؟ «قم عُشّ آل محمد»
پیوند: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10856
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ قَرِينٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْكَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»
[دوم اینكه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود يك زجركنندهاى، منعكنندهاى، هشداردهندهاى داشته باشد. اگر اين دو تا نبود، «و لم يكن له قرين مرشد»، يك دوستى، همراهى كه او را ارشاد كند، به او كمك كند، راهنمائى كند، اين را هم نداشته باشد - كه اين، سومى است - كه اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدايت كند و مهار نفسِ خودش را در دست بگيرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همينى كه فرمودند: «من يذكّركم اللَّه رؤيته»، كه ديدار او شما را به ياد خدا بيندازد؛ اگر اين هم نبود، «استمكن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطيع كرده است؛ دشمنِ خود را مسلط كرده است بر خود و بر گردن خود، كه سوار بشود. كه [منظور از] دشمن، همان شيطان است. اينها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصيحت كند. بهترين نصحيت كنندهى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گلهمند نميشود. هر كسى انسان را نصيحت كند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گلهمند ميشود؛ اما خود انسان، خودش را نصيحت كند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت كند، سرزنش كند خودش را؛ اينها خيلى مؤثر است. موعظه كند، زجر كند. در كنار اينها، يا به جاى اينها اگر نبود، آن وقت دوست، رفيق، كه دستگيرى كند انسان را.
مرحوم الهیقمشهای
حتما دیدهاید در میهمانیها، بچهها معمولاً از پدر و مادر و نزدیکان خود فرار میکنند تا به بازیهای کودکانه خودشان بپردازند، ولی مرحوم الهیقمشهای طوری با بچهها رفتار میکرد که بچههای کوچک همه دور ایشان جمع میشدند.*
ایشان با یک مهربانی خاص با بچهها روبهرو میشد. بچهها دور پدرم جمع میشدند و به ایشان با احترام سلام میکردند. پدر هم به آنها خوراکی میداد. یادم هست گاهی عصرها در میزدند. در را که باز میکردیم، میدیدیم یکی از بچههای محل و از همبازیهای ما، یک گل سرخ از باغچه منزلشان کنده و آورده تا به مرحوم پدرم هدیه بدهد. ایشان به فرزندان کلیله و دمنه و مثنوی الاطفال درس میداد. گاهی هم شاهنامه برای آنها میخواند و آن را به صورت نمایش اجرا میکرد. واقعاً پدر هر ذوقی را در ما در مورد هنری میدیدند، تشویق میکردند. حالا این در یکی شعر بود، در یکی نقاشی و در دیگری چیز دیگری.
* یکی از شاگردان استاد
نشریه خانه خوبان شماره 3
آیتالله احمدی میانجی
یکی از علمای بزرگوار، آیتالله میانجی را دعوت کردند تا در مکه مکرمه پاسخگوی حجاج بیتاللهالحرام باشند. ایشان پاسخ منفی دادند. فرزندانش به او گفتند که آقا! چرا قبول نمیکنید؟ ایشان فرمودند: چون مادرتان مریض است و من باید از او پرستاری کنم. فرزندان گفتند ما از مادر پرستاری میکنیم، شما به مکه مشرف شوید. ایشان فرمودند: نه، من خودم باید پرستاری کنم. بیم این دارم که مادر شما تقاضایی داشته باشد و خجالت بکشد از شما درخواست کند.
نشریه خانه خوبان شماره 3
پیوند: http://www.radiomaaref.ir/shownews.aspx?id=20606
نوروز، يعني روز نو. روز اولين فصل بهار، مثل خود فصل بهار يك امر واقعي و تكويني است، و به جمشيد ارتباط ندارد. خدا ميداند چند هزار يا چند ميليون سال پيش از جمشيد بوده است.
محضر مبارك مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني مدظله العالي.
احتراماً بفرماييد نظر شرع مقدس درباره نوروز چيست؟ و آيا ميتوان آن را به عنوان عيد تلقي كرد؟
اعياد شرعي و مذهبي بزرگ اسلامي، عيد فطر و عيد قربان و عيد غدير و روزهاي ولادت حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام است.
در عيد نوروز هم اگر مؤمنين برنامههاي ديني، مانند ديدار با برادران مؤمن يا عيادت بيماران و رسيدگي بهحال مستمندان داشته و برنامههاي بدآموز نداشته باشند مناسب است.
در حديث است «كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ»(1) ؛ هر روزي كه در آن معصيت خدا نشود، آن روز عيد است.
نوروز، يعني روز نو. روز اولين فصل بهار، مثل خود فصل بهار يك امر واقعي و تكويني است، و به جمشيد ارتباط ندارد. خدا ميداند چند هزار يا چند ميليون سال پيش از جمشيد بوده است. از آيات خدا است كه زمين دوباره بعد از موتش و خشكشدن گياهها زنده ميشود، و چنانكه در قرآن مجيد ميفرمايد «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(2) و محتمل است غسل يا هر عبادت ديگري به همين مناسبت باشد.والله العالم انشاء الله موفق باشيد