بازی با خردسالان
مرحوم الهیقمشهای
حتما دیدهاید در میهمانیها، بچهها معمولاً از پدر و مادر و نزدیکان خود فرار میکنند تا به بازیهای کودکانه خودشان بپردازند، ولی مرحوم الهیقمشهای طوری با بچهها رفتار میکرد که بچههای کوچک همه دور ایشان جمع میشدند.*
ایشان با یک مهربانی خاص با بچهها روبهرو میشد. بچهها دور پدرم جمع میشدند و به ایشان با احترام سلام میکردند. پدر هم به آنها خوراکی میداد. یادم هست گاهی عصرها در میزدند. در را که باز میکردیم، میدیدیم یکی از بچههای محل و از همبازیهای ما، یک گل سرخ از باغچه منزلشان کنده و آورده تا به مرحوم پدرم هدیه بدهد. ایشان به فرزندان کلیله و دمنه و مثنوی الاطفال درس میداد. گاهی هم شاهنامه برای آنها میخواند و آن را به صورت نمایش اجرا میکرد. واقعاً پدر هر ذوقی را در ما در مورد هنری میدیدند، تشویق میکردند. حالا این در یکی شعر بود، در یکی نقاشی و در دیگری چیز دیگری.
* یکی از شاگردان استاد
نشریه خانه خوبان شماره 3