جوان گفت:دو ماه عزاداری! این همه غم، سبب افسردگی می شه.
پیرمرد با تبسم گفت:خدا را شکر! حتی یه روز هم از زندگیم ناراضی نبودم؛ “پیرغلام” حسینم.
………………………..
محمدحسین قدیری- نشریه خانه خوبان
غاده چمران؛
يكروز رفتم مجلس اعلاي شيعيان براي ديدن امام موسي صدر. ايشان از من استقبال زيبايي كرد. از نوشتههايم تعريف كرد و اينكه چهقدر خوب درباره ولايت و امام حسين? كه عاشقش هستم، نوشتهام. بعد پرسيد:«الان كجا مشغوليد؟ دانشگاهها كه تعطيل است.» گفتم: در يك دبيرستان دخترانه درس ميدهم. گفت:«اينها را رها كنيد، بياييد با ما كار كنيد.» پرسيدم: چه كاري؟ گفت:«شما قلم داريد و ميتوانيد به اين زيبايي از ولايت، از امام حسين?، از لبنان و خيلي چيزها بگوييد، خب بياييد و بنويسيد.» گفتم: دبيرستان را نميتوانم رها کنم، يعني نميخواهم. بعد پرسيد چمران را ميشناسم يا نه. گفتم: اسمش را شنيدهام. گفت:«شما حتما بايد او را ببينيد.» تعجب كردم، گفتم: من از اين جنگ ناراحتم، از اين خون و هياهو. هركس را هم که در اين جنگ شريك باشد نميتوانم ببينم. امام موسي اطمينان داد كه:«چمران اينطور نيست.
«از در درآمدي و من از خود به در شدم»
از ديدنت، به جان تو، کلي پکر شدم!
باز آمدي که ناله بر آري زدخل و خرج
از دست شکوههاي تو، من خون جگر شدم!
ميگفت روز پيش «حسن» با پدر که:من
مغبون ز گفتههاي شما اي پدر، شدم!
من اهل ازدواج نبودم ز ابتدا
خواندي به گوشم آنقدر آخر که خر شدم!
من خانهاي مصادرهاي داشتم، دريغ!
صاحب زمين بيامد و من در به در شدم
گفتم: به قرض، تر نشود شست پاي من
در منجلاب قرض، فرو تا کمر شدم!
شد با ظهور «نظم نوين» وضع من خراب
بد بود حال و روزم و از بد، بدتر شدم!
دنيا به مثل دوره عصر حجر شده است
يا بنده مثل آدم عصر حجر شدم؟!
ابر من مگير اگر پس از اين شعر آبدار
چون استکان کنار سماور، دمر شدم!
………………………..
ابوالفضل زرويي نصرآباد - نشریه خانه خوبان
شهيد شيميايي
اتل متل راحله/ اخموي بيحوصله/ مامان چرا گفت بگير/ از پدرت فاصله …
آلبوم عکس بابا/ پر از عکس دوستاشه/ عکسي هم از راحله/ تو بغله باباشه …
مامان گفته تو نماز/ برا بابات دعا کن/ دستاتو بالا ببر/ تقاضاي شفا کن …
نمازش چون تمام شد/ دعا به آخر رسيد/ صداي گريههاي/ مامان تو خونه پيچيد …
آي قصه قصه قصه/ يه دستمال نشسته/ خون سرفه بابا/ رو اين پارچه نشسته
کنار اسم بابا/ زائر کربلايي/ يه چيز ديگهم نوشته/ شهيد شيميايي
مرحوم ابوالفضل سپهر
از اعماق وجودمان عرض می کنیم :( السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علی الحسین الشهید)
شهادت تو، جهاد و ایستادگی تو، اسلام را رونق داد و دین پیامبر را جان تازه بخشید.
اگر آن شهادت نبود از دین پیغمبرچیزی باقی نمی ماند.امروز دلهای ما مشتاق حسین بن علی علیه السلام و آن ضریح شش گوشه و آن قبر مطهر است.
ما باخودمان عهد کرده ایم و عهد می کنیم که یادحسین، نام حسین و راه حسین را هرگز از زندگی خودمان جدا نکنیم.
همه ی ملت ما،همه ی کشور ما،همه ی شیعیان عالم و بلکه همه ی آزادگان در سرتا سر جهان یک چنین احساسی نسبت به حسین بن علی علیه السلام دارند.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم ):
أحسَنُ النّاسِ إيمانا أحسَنُهُم خُلُقا و ألطَفُهُم بِأهِلهِ
باايمان ترين مردم ، خوش اخلاق ترينِ آنها و مهرورزترين شان با خانواده خود است .
عيون أخبار الرضاع: ج 2، ص 38، ح 108
روز خانواده گرامی باد
13 توصيه روانشناسان به والدين براي تربيت کودک بدزبان
منصور بهرامي (روانشناس باليني)
وقتي کودکان شروع به بدزباني، تمسخر، پرخاش، استفاده از کلمات نامطلوب و گاه فحش دادن ميکنند، ما به شکلي غمناک متوجه قدرت کودک در تقليد کلمات خوب و بد خودمان و اطرافيان ميشويم. بدزباني تنها از راه آموختن و مواجه شدن با آن به وجود ميآيد بنابراين بايد موقعيتهايي را که طي آن ممکن است کودک اين کلمات نامطلوب را بشنود، محدود کنيد يعني مواظب برنامههاي تلويزيوني که کودک ميبيند، دوستاني که با آنها رفت و آمد داريد و طرز صحبت خود باشيد تا بتوانيد اين کلمات را از مجموعه لغاتي که کودک به کار ميبرد حذف کنيد. 13 توصيه زير به شما کمک ميکند در تربيت کودک خود تأثيرگذارتر و موفقتر باشيد.
1. بدزباني کودک را ناديده بگيريد: اگر بهطور اتفاقي کودکتان واژه ناشايستي را به کار برد، سعي کنيد به بدزباني اهانتبار او کمترين توجهي نشان ندهيد. وانمود کنيد که آن را هرگز نشنيدهايد، بنابراين هرگونه تأثير آن را بر خودتان از بين برده و بازي او را به يک بازي يک نفره تبديل کنيد که اصلاً براي کودکان جالب نيست.
2. از خوشزباني کودک تعريف و تمجيد کنيد: بگذاريد کودک بداند چه نوع گفتاري را ميپسنديد. هر بار که بدزباني نميکند به اين امر اشاره کنيد. براي مثال بگوييد «خوشم ميآيد وقتي سؤالي از تو ميپرسم آرام جواب ميدهي.» به او نشان دهيد که کدام گفتار وي بدزباني شمرده ميشود.
* مرداني که ميکوشند زنها را درک کنند، فقط موفق ميشوند با آنها ازدواج کنند.
* با ازدواج، مرد روي گذشتهاش خط ميکشد و زن روي آيندهاش.
* ازدواج کنيد، به هر وسيلهاي که ميتوانيد. زيرا اگر زن خوبي به دست آوريد بسيار خوشبخت خواهيد شد و اگر گرفتار يک همسر بد شويد فيلسوف بزرگي ميشويد.
* قبل از رفتن به جنگ يکي دو بار و پيش از رفتن به خواستگاري سه بار براي خودت دعا کن.
* هرچه متأهلان بيشتر شوند، جنايتها کمتر خواهد شد.
* هيچ چيز غرور مرد را به اندازة شادي همسرش بالا نميبرد، چون هميشه آن را مربوط به خودش ميداند.
* زن ممکن است با مردي ازدواج کند که زندگي خوبي نداشته باشد، اما نميتواند مردي را که شنونده خوبي نيست، تحمل کند.
* وقتي براي عروسيات خيلي هزينه کني، مهمانهايت را يک شب خوشحال ميکني و خودت را عمري ناراحت!
* هيچ زني در راه رضاي خدا با مرد ازدواج نميکند.
* دوام ازدواج يک قسمت روي محبت است و نُه قسمتش روي گذشت از خطا.
* زناشويي غصههاي خيالي و موهوم را به غصه نقد و موجود تبديل ميکند.
* ازدواج قرارداد دو نفرهاي است که در همه دنيا اعتبار دارد.
* ازدواج مجموعهاي از مزههاست هم تلخي و شوري دارد. هم تندي و ترشي و شيريني و بيمزگي.
کارهاي خدا مثل هميشه عجيب و غريب است و البته مثل هميشه از روي حکمت؛ مثلاً وقتي قرار باشد خداوند نرخ سود ما را در معاملهاي که با ديگران ميکنيم، مشخص کند، سختگير است و با اين وصف، به ظاهر سود اندکي نصيب ما ميشود. تازه با کلي سفارش و توصيه روبهرو ميشويم تا مبادا حقي از ديگري ضايع شود، اما همين خدا در معاملهاي که با خودش ميکنيم، با شرط اخلاص، سود کلان ميدهد و اهل سختگيري هم نيست.
باور نميکنيد يک نمونهاش آيه 261 سوره بقره که مثال کشت دانه گندم را برايمان ميزند و مزد 700 برابري در مقابل يک عمل ما. جالب اينکه ما در قرآن با پاداش «بغير حساب» هم روبهرو ميشويم که ترجمه سادهاش ميشود بيحد و مرز، با اين تفاوت که بيحد و اندازه از نگاه خدا با نگاه انسانهاي حسابگر زميني خيلي تفاوت دارد. خب، خيلي طبيعي است که در معامله با خدا سودهايي به اين بزرگي نصيب ما بشود. حضرت علي (ع) هم فرمود «آنکه با دستي کوتاه ببخشد، از دستي بلند پاداش ميگيرد.1
نکته عجيب ديگر اينکه در معاملههاي دنيايي هر چند پرسود، احتمال ضرر هم وجود دارد يا حتي ورشکستگي، اما در اين تجارت، فقط بهره است و منفعت، بيزوال و زيان، اين را آيه 29 سوره فاطر ميگويد.
لابد تا حالا حدس زدهايد که از کدام عمل خير سخن ميگوييم و اگر نه لازم است بگوييم اين کار نيک با صفتهاي ناپسند بخل و طمع يکجا جمع نميشود. در ضمن، ارتباط مستقيمي دارد با محرومان و مستمندان و البته با اخلاص و در خيلي جاها با پنهانکاري و دوري از ريا، از اين نکته هم نبايد غفلت کرد که اين عمل بايد از آنچه دوست داريم باشد نه از هر چه دور ريختني است و بياهميت، شايد اين نکته پاياني بديهي است که بايد از مال حلال باشد و الا هر چند زياد، پذيرفته نميشود.
…………………………………………….
1. نهجالبلاغه، حکمت 232.
منبع:نشریه خانه خوبان
تجربههاي زندگي
به انتخاب منصورهسادات ميرغني
* هرگز سر يکديگر داد و فرياد نکنيد، مگر اينکه خانهتان آتش گرفته باشد.
* هيچوقت هر دو در يک زمان عصباني نشويد.
* اگر قرار است يکي از شما در يک بحث پيروز شود، بگذاريد آن يکي همسرتان باشد.
* اگر ميخواهيد انتقاد کنيد، اين کار را با عشق انجام دهيد.
* سعي کنيد حداقل روزي يکبار حرفهاي محبتآميز به شريک زندگيتان بزنيد.
* براي اينکه جام زندگيتان هميشه از عشق لبريز باشد، بايد زمانيکه حق با شما نيست خطايتان را بپذيريد و زمانيکه حق با شماست، سکوت اختيار کنيد.
* هيچ ترازويي براي اندازهگيري عشقي که ميتوانيم به ديگران و خودمان بدهيم، وجود ندارد. پس سعي نکنيد بسنجيد آنقدر که محبت کردهايد آن را دريافت کردهايد يا نه.
* پول موضوع زندگي نيست. ابزار زندگي است. اگر نتوانستيد به موقع ابزارتان را پيدا کنيد، حتماً ابزار ديگري هم به دردتان ميخورد.
* تبسم خرجي ندارد ولي سود بسيار ميدهد، لحظهاي بيش پايدار نيست، ولي ياد آن در سراسر عمر باقي ميماند.
* برنامهريزي، آينده را به زمان حال ميآورد، از اينرو شما ميتوانيد کاري درباره آن انجام دهيد.
* گاهي به خودتون هديه بدهيد و به خودِ دروني نشان دهيد که برايش ارزش قائليد.