آه خدايا! چه مىشد آسمان شاديم با ابرهاى غم و اندوه تيره و تار نمىگشت:
چه مىشد همشه گل لبخند بر لبهايم مىشكفت!
چه مىشد وجودم هماره آكنده از شادى و لبريز از شوق بود!
اى كاش كسى به من مىگفت، آن شادمانى خالى از پشيمانى و سرور بى زوال را كجا مىتوان يافت؟
اى كاش مسيحا دمى اين راز نهفته را بر من آشكار مىكرد كه آن شادى و سرورى را كه مستى شبانهاش، خمار بامدادى را در پى نداشته باشد در كجا جست و جو كنم؟
و در يك كلام بگويم: اى كاش روحى سبز و هميشه بهار به من مىگفت: چه كنم هر روز من نوروز باشد؟
دم مسيحايى اميرالمؤمنين (ع) اين آرزو را برآورده ساخته و آن ساقى بزم جانان و سرمستشراب دوست، گنج پنهان سرور حقيقى را اين چنين آشكار ساخته است: «كل يوم لا يعصى الله فيه فهو عيد; هر روزى كه آينه دل از زنگار گناه پاك و چهره جان از غبار عصيان پيراسته باشد، روز شادى و عيد است .»
(نهج البلاغه، حكمت 428)
كاظم مصطفايى
هرچه صندوق های رای شلوغ تر باشد و گسترش شرکت مردم بیشتر باشد ؛ اعتبار کشور بالا خواهد رفت و مصونیت کشور بیشتر خواهد شد.
گزیده بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه تار یخی 14 بهمن
امام على عليه السلام:
قدم العدل على البطش تظفر بالمحبة، و لا تستعمل الفعل حيثينجع القول
دادگرى را بر سختگيرى مقدم بدار تا پيروزى را با محبت مردم به دست آورى و در جايى كه گفتن مفيد است، دستبه كار مشو.
(مستدرك نهج البلاغه، ص161)
تو از تبار كدامين سپيده سحرى؟
به اوج مىروى امّا بدون بال و پرى
چرا سكوت گزيدى و شبنورد شدى؟
تو اى بزرگ! چرا ذره ذره درد شدى؟
من و حديث كسا تا غروب باريديم
حديث شرح تو را گفت و خوب باريديم
غروب و خلوت و شام سياه منتظرند
و چشمهاى هميشه به راه منتظرند
هميشه منتظر يك بزرگ، يك همدرد
كسى كه در دل شب، نان و عشق مىآورد
كسى كه در دل شب در سكوت مىآمد
شبيه سجده به رنگ قنوت مىآمد
و روز، خفته به خون، درد مىكشد تاريخ
هميشه حسرت يك مرد مىكشد تاريخ.
الهام خضرايىمنش
محمّدعلى سروش
كسى نگفته است كه زندگى كار سادهاى است، بلكه گاهى بسيار سخت و ناخوشايند مىنمايد؛ امّا همين زندگى با تمام فراز و فرودهايش، از ما انسانى بهتر و نيرومندتر مىسازد.
در برخورد با هر دگرگونى در زندگى، شايد بگويى كه: «نه، تاب نخواهم آورد»؛ امّا مىآموزى كه كنار زدن مشكلات يكى پس از ديگرى، چندان دشوار نيست. دشوارى، زمانى خواهد رسيد كه از برخورد با مشكل بگريزى. آنگاه است كه باز مىگردد و تو را به مبارزه مىخواند.
نتيجه كار در دست تو و شيوه مبارزه توست. خردمندانه زندگى كن، بردبارى را پذيرا باش و هميشه آماده رويارويى با دشواريها باش. سرچشمه توان ما گنجينه دورن ماست. زندگى زنجيرى از افقهاى نو، آرزوهاى نو، روزهاى نو و تغييراتى است كه به سوى تو مىآيند. خوش بين باش! اين نگرش توست كه بر محصول بسيارى از كارها نشان خود را مىزند. به هنگام نياز به يارى، آن را طلب كن. ويژگيها، شايستگيها و هر آنچه را تنها در توست، قدر بدان.
نيكوترين كار كدام است؟ ساده است؛ ساده: «بكوش تا مىتوانى». خواهى ديد كه همه چيز درست خواهد شد. آغاز هر روز نو، به تو مىگويد كه شايسته آنى كه لبخند بزنى. آغاز هر روز نو تو را به اين باور مىرساند كه مىتوانى دل ديگرى را شاد كنى.
امام صادق (ع):«من طلب الدنيا استغناء عن الناس و تعطفا علىالجار لقى الله و وجهه كالقمر ليله البدر»
هر کس ؛ براى اين كه احتياج به مردم نداشته باشد و به همسايه محبت كند دنبال دنيا برود، خداوند متعال را با صورتى همانند ماه شب چهارده (نورانى) ملاقات خواهد كرد.
ثواب الاعمال، ص215.
مرد فقيرى كه نتوانسته بود آجيل و شيرينى عيد را فراهم كند،ناچار تشت و لگن خانهاش را برد و فروخت، تا با پول آن شيرينى شب عيدش را بخرد. همسايه او از اين قضيه مطلع شد روزى براى عيد ديدنى به خانه مرد فقير رفت بعد از احوال پرسى و روبوسى صاحبخانه به مهمان تعارف كرد كه از شيرينى و آجيل بخورند ومهمانان تعارف و خوددارى مىكردند صاحبخانه كه ملتفت شده بود آنان مراعات حال او را مىكنند گفت: ملاحظه شما، ديگر براى ما تشت و لگن نمىشود.
(تمثيل و مثل جلد2)
امام على عليه السلام:
«واعلموا ان الجهاد الاكبر جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسكم تسعدوا وارفضوا القال والقيل تسلموا واكثروا ذكر الله تغنموا و كونوا عباد الله اخوانا تسعدوا لديه بالنعيم المقيم»
و بدانيد كه بزرگترين جهاد، جهاد با نفس اماره است پس آماده شويد و به جهاد با نفس خود بپردازيد تا به سعادت ابدى برسيد و قيل و قال را ترك كنيد و حرف و گفت و گو را به دور ريزيد تا به ساحل سلامتبرسيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا به ذكر خدا غنيمتيابيد و اى بندگان خدا ،با هم برادر ايمانى باشيد تا نزد خدا در بهشت نعيم جاودانى به سعادت برسيد.
(شرح غرر الحكم، ج6، ص469)
امام على (ع): «ايها الناس اياكم و حب الدنيا فانها راءس كلخطيئه و باب كل سيئه و قران كل فتنه و داعى كل رزيه».
اى مردم! از دوستى دنيا بپرهيزيد كه آن سر هر خطا و در هر بلا ومقرون با هر فتنه و كشاننده هر مصيبتى است.
تحف العقول، ص215.
حجت الاسلام قرائتي:
اين غرائز را خداوند در انسان آفريده ولذا سرکوب آن جايز نيست بلکه بايد آن را کنترل و مهار کرد وجود غرائز براي حفظ بقا و تکامل نسل بشر ضرورت دارد اگرشکم نباشد ، انسان از گرسنگي ميميرد اگر غضب نباشد ،انسان از خود دفاع نمي کند و اگر شهوت نباشد نسل بشر قطع مي گردد. ولي براي ارضاي غرائز بايد مسير صحيح طي مي شود. غرائز مثل کپسول گاز هستند که اگر از طريق صحيح وارد اجاق گاز شود، نتيجه اش حرارت وپخت وپز است ولي اگر بدون کنترل باشد ، انفجار و خطر را در پي خواهد داشت.
خودآرايي براي زن يک غريزه است.اين غريزه اگر در خانه به کار گرفته شود زندگي را شيرين و پرمحبت خواهد کرد اما اگر اين خودآرايي در خيابان انجام گرفت ، سبب متزلزل کردن خانواده هاي ديگر مي شود مردي که در خيابان صدها زن آرايش کرده مي بيند ، وقتي به خانه بر مي گردد نسبت به همسر خود علاقه چنداني نشان نمي دهد زيرا جلوه هاي خياباني علاقه ي اورا نسبت به همسرش متلاشي کرده است .
به علاوه اين جلوه ها دردل افرادي که ازدواج نکرده اند طوفاني برپا مي کند که يا اورا مثل شمع آب مي کند و ميسوزاند ويا اورا به فکر تجاوز و سوء قصد مي اندازد وآثار سويي همچون فرار از خانه خودکشي امراض مقاربتي و رواني و بچه هاي سرراهي را به دنبال دارد.
تمثيلات حجت الاسلام قرائتي