مثل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران
دراین پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند وآسایش ببینند.
استاد شهید مرتضی مطهری
زمین شرمنده است!
زمین شرمنده است؛ سالهاست. شرمنده روی عباس که سنگینی دست ها
و بعد از آن بدن شریفش را فهمید اما برایش نرم نشد تا هنگام زمین
خوردن سرش به درد نیاید؛ شرمنده روی حسین که گام های پست تر
از پست، ملعون تر از ملعون را روی خود نگه داشت و آن را در خود
فرو نبرد تا …؛ شرمنده روی دخترکان حرم که خارهایش پاهای
ظریف و لطیفشان را آزرد و او فقط می نگریست؛ شرمنده روی رباب
که او فقط صدای طفلش را شنید اما نتوانست چشمه ای زیر پایش
بجوشاند تا سیرابش کند؛ شرمنده روی زینب آن هنگام که روی تل آمده
بود؛ آن هنگام که دنبال دخترکان حرم می دوید؛ آن هنگام که بالای
نعش برادر رسید؛ آن هنگام که، آن هنگام که … آه! چقدر زمین
شرمنده روی زینب است.
فاطمه قربانی-طلبه پایه دوم
زهرا موسوي
نجاشي پادشاه حبشه، احترام ويژهاي براي حضرت پيامبر قائل بود. جريان معروف او درباره پناه دادن به مسلمانان و رد کردن تقاضاي کفار قريش سرآغازي براي اين ارادت و احترام بود.
وي هرازچندگاهي به منظور اظهار ارادت و مودت خويش نسبت به حضرت پيامبر براي ايشان هدايايي ميفرستاد. پيامبر(ص) آن هدايا را که شامل پارچههاي زربافت و جواهرات و… بود و تناسبي با زندگي زاهدانة ايشان نداشت به ديگران ميبخشيد و اگر عطري در ميان آنها بود براي خويش نگه ميداشت.
در يکي از اين دفعات، نجاشي انگشتر ارزشمندي که در حبشه ساخته شده بود براي پيامبر فرستاد. ايشان انگشتر را با خود به خانه بردند. اهل خانه از زيبايي آن انگشتر شگفتزده شدند شايد هر يک از زنان پيامبر انتظار داشتند که پيامبر انگشتر را به ايشان ببخشد؛ هرچند زندگي پيامبر(ص) و زنان ايشان همواره ساده و بدون تجملات بود. به هر حال انتظار زياد به طول نيانجاميد و ايشان امامه دختر عاص که کودکي خردسال و دخترخوانده ايشان بود، را صدا زدند و به او گفتند دخترکم با اين انگشتر خودت را تزيين کن.1
پيامبر اکرم(ص) فرمودهاند«مَنْ دَخَلَ السُّوق فاشتري تُحفَه فَحَمَلَها إلي عِيالِه کان کَحامِل صَدقَه…؛حضرت پيامبر فرمودند: هر کس به بازار برود و هديهاي براي خانوادة خود بخرد و براي آنها ببرد، مانند کسي است که براي انسانهاي محتاج صدقه ببرد، و بهتر است از دختران پيش از پسران شروع کند. همانا کسي که دختر خود را شاد کند مانند کسي است که بندهاي از نسل اسماعيل را در راه خدا آزاد کرده باشد و کسي که پسرش را خشنود سازد مانند کسي است که از ترس خدا گريه کرده باشد و کسي که از ترس خدا گريه کند او را وارد بهشت پر نعمت خويش ميکند.»2
1. ر.ک: سفن ابن ماجه، ج12،ص1303.
2. مکارمالاخلاق، ص22.
دکتر سيد عليرضا مرندي (عضو کميسيون بهداشت و درمان)
هر کودکي با صدها ميليارد سلول عصبي در مغز و هزاران ميليارد ارتباط عصبي که شبکهاي بسيار قوي را تشکيل ميدهد، متولد ميشود. اين شبکه، آماده براي فراگيري و به کارگيري تمام توان انسان در حال و آينده است. از زمان انعقاد نطفه تا سن هشت سالگي، کودک بيشترين تاثيرپذيري را از محيط اطراف خود دارد.
اگر انساني در همان سالهاي ابتدايي زندگي تحت آموزش درست قرار گيرد و در شرايط مطلوب روحي و جسمي رشد يابد، ميتوان اميدوار بود که انساني متعالي و شايسته خليفهالهي پرورش خواهد يافت اما اگر همين انسان مورد بيتوجهي قرار گيرد، به خيل هزاران انساني که سر درگُم و بيهدف در جامعه روزگار ميگذرانند، خواهد پيوست. درست همانند کامپيوتري که شما به آن برنامه ندادهايد و تنها در شکل ظاهري يک کامپيوتر به کناري افتاده است.
سالهاي اوليه زندگي هر انساني مهمترين مرحله تکامل جسمي، حرکتي، رواني، رفتاري، اجتماعي و شناختي وي محسوب ميشود، و از همينرو هر کشوري بايد بخش عمدهاي از سرمايهگذاري خود را روي کودکانش متمرکز کند چرا که علاوه بر مزاياي مذکور اصولاً مهمترين راه شکستن حلقه فقر از نظر اقتصاددانهاي بزرگ دنيا، کار کردن روي سالهاي ابتدايي زندگي انسانهاي جامعه است. هر چه روي اين سنين بيشتر کار شود و والدين آموزش بيشتري ببينند، ميتوان اميد بيشتري به جامعهاي سالمتر داشت. با توجه به فرمايشات اکيد مقام معظم رهبري مبني بر اينکه ايران بايد طي 20سال آينده، کشور اول منطقه باشد و در افق 50ساله نيز حرف اول دنيا را بزند. اهميت اين سرمايه گذاري روي سنين حساس ابتدايي عمر کودکان بيش از پيش روشن ميشود؛ چرا که اگر قرار است در 50سال آينده اين ايران باشد که حرف اول دنيا را بزند بايد به نسل بسيار سالم، مجهز باشد.
نشریه خانه خوبان - شماره 8
يک کاسه خالي بگذار روي آب مواج دريا و تماشا کن و ببين چگونه به رقص ميآيد، چرا؟ چون به دريا تکيه کرده است. در آخر هم عاقبتبخير شده و لبريز و سرشار از آب ميشود و در آغوش دريا جاي ميگيرد. توکل چيزي در همين مايههاست. يعني وقتي به خدا که درياي لطف و لطافت است تکيه ميکني، چنان شاد و بانشاط ميشوي که به رقص، وجد و طرب ميآيي.
نيست کسبي از توکل خوبتر (مولانا)
«تمثیلاتی از استاد محمد رضا رنجبر»
حضرت آيت الله بهجت رحمه الله عليه:
آيا مي شود رئيس و مولاي ما حضرت ولي عصر محزون باشد ، وما خوشحال باشيم ؟! او در اثر ابتلاي دوستان ، در گريه باشد و ما خندان و خوشحال باشيم و در عين حال ، خود را تابع آن حضرت بدانيم؟!
(جرعه وصال ،ص 31)
در درس خواندن باید چند نکته را رعایت کرد تا موفقیت به دست آید :
1- قبل از حضور در کلاس درس ، درسی را که استاد قرار است بگوید مطالعه شود. (پیش مطالغه)
2- باید در کلاس درس خوب گوش فرا دهید و فکرتان جای دیگر نباشد .(دقت در هنگام تدریس)
3- بعد از تدریس استاد ، آن درس را دوباره مطالعه کنید و برای مباحثه آماده شوید.(مطالعه بعد از درس گرفتن)
4- روز بعد درس گذشته را مباحثه کنید. (مباحثه)
5- بعد از اتمام تدریس کل کتاب ، دوباره کتاب را دوره و دوره کنید.
6- خودتان آن کتاب را تدریس کنید.
7- روزهای تعطیل ، کتاب را خلاصه نویسی کنید.
آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، ص77-78 ( تلخیص)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
در آخر الزمان که بدترین زمان است ؛ زنانی پیدا می شوند که برهنه هستند و به دنبال خودنمایی می باشند ، این گونه زنان از دین خارج هستند و در فتنه ها و بلاها داخل هستند ؛ به شهوات گرایش دارند و با سرعت به دنبال لذت ها می روند ؛ حرام های خدا را نقض می کنند و در نهایت در جهنم عذابی همیشگش خواهند داشت.
من لا یحضره الفقیه ؛ج3 ،ص390
خانم معينالاسلام(محقق و نويسنده)
برخي عقيده دارند که عفاف بايد دروني باشد و دل انسان بايد پاک باشد و اگر زن و مرد يکديگر را به چشم برادر و خواهر ببينند نيازي به سختگيري نيست!
اين درست نيست. اين مسأله که عفاف بايد دروني باشد، نقشة مزورانة دشمن براي گرفتن عفت ماست. وقتي حالت دروني ما نمود بيروني نداشته باشد، اين در واقع گرفتن عفاف به شکل مرموزانه و مزورانه است.
يک خانم نميتواند بگويد: من عفاف دارم، اما در برخورد و ارتباط با نامحرم هيچگونه حريمي را رعايت نکند.
جواني در مدينه با زني برخورد کرد و جذب زيباييهاي او شد؛ آنقدر محو او شد که همانطور که ميرفت، با ديوار برخورد کرد و صورتش شکافته شد و خون جاري شد. پيش خودش گفت: بروم پيش رسول خدا? و داستان را برايش بازگو کنم تا ببيند که زنان، ما را در چه وضعيتي قرار ميدهند. وقتي جوان خدمت رسول خدا? راه يافت؛ بلافاصله در پاسخ او اين آيه نازل شد «قُُل لِلمُؤمِنينَ يَغُضًُوا مِن أبصارهِم و يَحفَظُوا فُرُوجَهُم…؛ به مردان مؤمن بگو که چشمهايشان را از نگاه ناروا ببندند و دامانشان را از کار زشت محفوظ دارند.»
مردان سهم عمدهاي در حفظ و پاسداري از حريم زنان دارند. اين که هم در اين آيه و هم در آية بعد که خطاب به زنان با ايمان است، بعد از امر به حفظ چشم از نگاه ناروا، به مردان و زنان مؤمن ميفرمايد: فروج خودتان را حفظ کنيد؛ يعني يک خودنگهداري دروني داشته باشيد. اين آيات نشان ميدهد که عفاف هم بايد دروني باشد و هم نمادهاي بيروني داشته باشد.
نشریه خانه خوبان - ش8
شهيد دكتر سيد عبدالحميد قاضيميرسعيد از زبان همسرش
ـ تولد: مردادماه 1339 ـ طالقان
ـ ورود به داشگاه پزشكي اصفهان: 1357
ـ ازدواج با خانم فخرالسادات ميرسعيدقاضي: 1361
ـ شهادت: 26 بهمنماه 1364 همراه با تيم پزشكي در حال مداواي مجروحان در اورژانس خط مقدم
(1)
چهل سالگي عمر زيادي است. شايد آخرين حد عمر. ميگويند انسان، به خصوص مردها، به چهل سالگي كه ميرسند تازه پخته ميشوند. ميفهمند و البته شايد بفهمند كه زندگي تنها همين خوردن، خوابيدن و به يكديگر سرگرم بودن نيست. ميفهمند چيزي به نام روح هست. حس تمايل انسان به كمال و زيبايي و نميدانم از اين حرفها…
شايد دارم شبيه آنها كه فلسفه و يا عرفان خواندهاند، حرف ميزنم، اما من نه فلسفه خواندهام، نه عرفان. بيست سال پيش دختري بيست ساله بودم كه دو سال با او زندگي كردم. تقريباً به سال شايد دو سه سال از من بزرگتر بود، اما قسم ميخورم همان موقع پختگياش، از چهل سالگي در مرداني كه من ميشناختم گذشته بود.
چقدر سخت است حالا راجع به حميد حرف ميزنم. حالا كه جور ديگري شدهايم، آدمهايي شبيه او برايمان سخت و شايد اولش كمي خستهكننده بيايند.
نگوييد شهدا همه همينطور بودند. پخته… جلوتر از بقيه… اين قضاوت بيرحمانه است. بعضي واقعاً در جنگ ساخته شدند. بعضي در جنگ كامل شدند و بعضي كامل شده به ميدان رفتند. هيچ كس نميتواند منكر اين بشود كه يك روز زندگي در سختي و فشار به اندازة يك سال و شايد سالها زندگي در راحت، انسان را پخته و سرسخت كند. اما حميد جنگنديده، سرسختانه زندگي ميكرد، يا بهتر است بگويم مبارزه ميكرد؛ مبارزه با تمام بازدارندگان. تمام آنچه كه در بيرون و درون ما را از خوب زندگي كردن بازميدارد و به سمت راحتي و خوشي هل ميدهد.
صبر كنيد،… من قصد ندارم از حميد با حرفهايم برايتان بگويم. ميخواهم از زندگياش تعريف كنم، از حرف زدنش، درس خواندن، كتاب خواندن، خوردن، خوابيدن و… كارهايي كه شايد همة ما در زندگي با كمي تفاوت درگيرشان هستيم