مقام معظم رهبری
ما دیده بودیم که گاهی مرد، زن را موجود درجة دو حساب میکرد! اما موجود درجة دو نداریم. هر دو مثل هم هستند، هر دو از حقوق برابری در زمینه امور زندگی ـ مگر در جاهایی که خدای متعال بین زن و مرد فرقی گذاشته که آن هم روی مصلحتی است و به نفع مرد و ضرر زن هم نیست ـ باید مثل دو نفر شریک، مثل دو نفر رفیق، درخانه با هم زندگی کنند…
اسلام مرد را قوّام و زن را ریحان میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه میگذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محل اعتماد و اتکا بودن و تکیهگاه بودن برای زن را هم در کفة دیگر ترازو میگذاریم، این دو کفه با هم برابر میشود، نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
استاد سیدعلیاکبر حسینی
زن و شوهری منزل ما آمده بودند و اختلاف داشتند. خانم ادعا میکرد که این آقا هر شب که به خانه میآید، سه، چهار تا هوو برای من میآورد. گفتم: چه طور، این هوو کیست؟! گفت: روزنامه! این آقا وارد میشود، من میگویم: سلام، بچهها میگویند: سلام، این آقا روی روزنامه میافتد. پسرش میآید از او سؤال کند، میگوید: گوشم با تو است بگو، اما چشم و دلش به روزنامه است…
انس مرد به خانواده، هم باید با دل باشد، هم با چشم و هم با گوش. اینکه بگوید: گوشم با تو است، اما دلم با این روزنامه و اخبار است آنوقت، روزنامه هووی خانم و خانواده میشود.
فرزندان و پدر و مادر همه نیاز دارند تا به یکدیگر توجه عمیق قلبی داشته باشند که آن لبخند و نگاه ظاهری از آن توجه قلبی برخاسته باشد. این توجه با گفتوگو آغاز میشود. شما وقتی نماز امام زمان(عج) میخوانید، «ایاکنعبدو ایاکنستعین» را تکرار میکنید، این ذکر کمکم موجب انس و الفت با پروردگار متعال میشود.
یکی از موانع انس، همین ابزارهایی است که ما را از هم جدا میکند. گاهی ما در خانه هستیم، اما به جای اینکه روبهروی هم بنشینیم، همه رو به تلویزیون هستیم. غذا را خانم تهیه کردهاند، به جای اینکه شما از غذاهای خوشمزه او تعریف کنید و شکر خدا کنید، غذا را میجویید و نگاهتان به تلویزیون است. لذت ارتباط برقرار نمیشود. «ما جعلالله لرجل من قلبین فی جوفه؛ خدا دو تا دل به یک آدم نداده است.» اگر دلت آنجا است، اینجا نیست و این موجب گسستگی دلها میشود، و گسستگی دلها گسستگی روشها را پیش میآورد و روشها وقتی متفاوت شد، اختلاف ایجاد میشود و بر عکس، وقتی در دلها پیوستگی ایجاد شد، اعتماد، همسویی و همگرایی ایجاد میشود.
مقام معظم رهبری:
زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند و بفمند. این یک تعبیر اروپایی است ولی تعبیر خوبی است… یعنی هرکسی درد و خواستهای طرف مقابل را بفهمد و با او راه بیاید، به این میگویند درک کردن. یعنی به قول معروف در زندگی تفاهم و درک متقابل باشد. اینها محبت را زیاد میکند.
اگر دیدید که همسرتان یک نقطه عیبی دارد ـ هیچ انسانی بی عیب نیست ـ و مجبورید او را تحمل کنید، تحمل کنید، که او هم همزمان دارد یک عیبی را از شما تحمل میکند. آدم عیب خودش را که نمیفهمد، عیب دیگری را میفهمد. پس بنا را بگذارید بر تحمل. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید. اگر دیدید کاری نمیشود کرد، با او بسازید.
نشریه خانه خوبان - ش9
حجتالاسلاموالمسلمین فاطمينيا
متأسفانه بسياري از جوانان ما برخورد و رفتار مناسبي با والدين خود ندارند. عاقّ والدين فقط آن نيست که خداي نکرده سيلي به پدر و مادر بزني! گاهي يک جواب نيمه تلخ به پدر يا مادر، کدورت و ظلمتي ميآورد که صد تا نماز شب خواندن، آن را جبران نميکند. امام زمان (عج) هم به انسان توجه نميکند. امام رضا (ع) هم از انسان گلهمند است. بعضي از جوانها که حتي اهل جبهه، اهل دعاي کميل و ندبه و زيارت هستند، شنيده ميشود که زبانشان را در منزل کنترل نميکنند؛ با زن و بچه، يا خواهر و برادر و والدين، برخورد نامناسب دارند! همين باعث محروميت و بيتوفيقيها و بيحاليهاست! حضرت موسيبنجعفر(ع) ميفرمايد «دل مؤمن، از کعبه بالاتر است.» هر دلي که حامل محبت حضرت شاه ولايت است، از کعبه بالاتر است. بالاخره ما در مملکت شيعه زندگي ميکنيم، از چپ و راست در اطراف ما کعبه ميباشد. نسيمهاي الهي قابل دسترسي است. از آن طرف خداي ناکرده دل شکستن، باعث ظلمت و بيچارگي انسان ميشود!
مقام معظم رهبري
احساسات و نيازهاي اصلي در همه يکسان است. در اينجهت يک ثروتمند مثل يک فقير است، هر دو دلشان ميخواهد وقتي وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنيت و احساس راحتي و آسودگي بدهد. اينرا همة مردها ميخواهند. همة زنها هم ميخواهند وقتي شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شيريني و شادي کند که خانه برايشان محيط راحت و شادي شود، زيرا هر دو خستگي دارند؛ زن کارهايي دارد و مرد هم کارهايي. حالا مرد در چالشهاي زندگي و زن هم يا در چالشهاي زندگي و کارهاي سياسي يا در خانه و يا تربيت فرزند، هر دو خستهاند. وقتيکه زنو شوهر در پايان کار روزانه يا در وسط روز به هم ميرسند و همديگر را ميبينند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محيط را شاد، سرزنده، قابل زيست و رفعکننده از خستگي بسازند، اين توقع به جايي است. اگر بتوانيد اين کار را بکنيد زندگي شيرين خواهد شد.
استاد سيدعلياکبر حسيني
حضرت زهرا(س) همسرشان را با کنيه صدا ميکردند و ميگفتند «يا اباالحسن» اميرمؤمنان علي(ع) نيز گاهي حضرت فاطمهزهرا(س) را با نام صدا ميکردند و گاهي با کلمه «يا بنت محمد» او را صدا ميزدند. مرد بايد خانمش را با اسمي صدا بزند که او دوست دارد. به عنوان مثال، اگر اسم اين خانم فرشته است، بگويد فرشتهخانم. آرام آرام او هم ياد ميگيرد که همينگونه با زيبايي نام همسرش را ببرد. بعضيها فکر ميکنند، حيا اقتضا ميکند جلو مرد نامحرم اسم خانمشان را صدا نزنند. در صورتي که ما ميبينيم در اخبار و روايات اسم فاطمهزهرا(س) اسم خديجه کبري، اسم حضرت زينب، اسم فرزندان ائمه با همسران آنها آمده است و اين با حيا منافاتي ندارد. از آنجا که انسان اسم خودش را دوست دارد، کسي که اين اسم را به زيبايي ببرد، نيز دوست دارد. بنابراين، خانمها از افزايش محبتي که با اسم کوچک ايجاد ميشود، غفلت نکنند و اين غفلت حتماً بايد جبران شود.
يکي از راههاي تقويت انس، دل دادن به سخن يکديگر و نگاه پر محبت به يکديگر کردن، لبخند زدن به روي همديگر و با هم غذا خوردن است که متأسفانه گاهي مراعات نميشود. بچهها ميآيند و خسته هستند مادر ميآيد غذاي آنها را ميدهد. بعد آقا ميآيد غذاي او را ميدهد و بعد هم خودش غذا ميخورد. در حالي که همغذا شدن احساس متقابلي را ايجاد ميکند؛ يعني همان موقعي که شما عدسپلو با خرما ميل ميکنيد، همان لذتي که از عدسپلو با خرما ميبريد آنکه روبهروي شما در کنار سفره نشسته، همان لذت را ميبرد. يک احساس مشترکي ايجاد ميشود که بسيار مؤثر است.
حجتالاسلاموالمسلمین فرحزاد
«کان رسولالله(ص) اذا اصبح مسح علی رئوس ولده و ولد ولده.»1
یکی از سیرههای پیغمبر اکرم(ص) این بود که هر روز صبح دست مهر و محبت بر سر فرزندان و نوههایش میکشید. این دست کشیدن، آرامش عجیبی برای فرزندان دارد. گاهی بعضی به پیغمبر(ص) میگفتند: یا رسولالله! من تا به حال دختر و پسرم را نبوسیدهام. حضرت بسیار متأثر میشدند و میفرمودند: مثل اینکه خدا رحمتی در تو قرار نداده است.
در خانواده، صرف دوست داشتن قلبی قطعاً کفایت نمیکند. باید محبت را ابراز کرد. از سفارشات اکید استاد بزرگوار حاجآقا دولابی این بود که میفرمودند: موقع خارج شدن از خانه بی خداحافظی نروید. با همسرتان خداحافظی کنید. ایشان میگفتند: من گاهی که میخواهم از خانه بیرون بیایم، حاجخانم پارچهای میآورد، کفشم را تمیز میکند و میگوید: حاجآقا! شوهر به این خوبی و قشنگی، مثل شما در این عالم نیست. مقداری از من تعریف میکند و سپس پولها را از جیب من بیرون میکشد.
از آن طرف، اگر محبت هم فوقالعاده افراطی باشد، مقداری تعدیل شود بهتر است، یعنی اگر محبت فرزند و همسر در حدی است که فراتر از محبت خدا و اهلبیت(ع) است، باید تعدیل شود. در روایت داریم که پیغمبر خدا(ص) میفرماید: کسی به من ایمان نمیآورد مگر اینکه من رسولالله را از خودش بیشتر دوست داشته باشد و اهلبیت مرا از اهلبیت خود بیشتر دوست داشته باشد. اگر من همسرم را از اهلبیت بیشتر بخواهم، فرزندانم را از اهلبیت بیشتر بخواهم، سر دو راهی به کژی رو میآورم.
مرحوم آیتالله شاهآبادی به نقل از پدرشان میفرمودند: ایشان به یکی از فرزندان علاقه افراطی پیدا کرده بود و میترسید در وقت مردن کار دست او بدهد و ایمان او را تحتالشعاع قرار دهد. لذا ریاضت کشید تا محبت به این فرزند تعدیل شود.
1. بحارالانوار، ج 101، ص 99.
مقام معظم رهبری
مسأله مادری، همسری و خانه و خانواده بسیار اساسی و حیاتی است. در همه طرحهایی که ما داریم خانواده باید مبنا باشد. شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی (یا هر رشته دیگر) بشوید، ولی زن خانه نباشید، ناقص هستید.
شما میتوانید ضمن آن کارها زن و کدبانوی خانه هم باشید. اصلاً محور این است و اگر بخواهیم در این مورد یک تشبیه ناقص بکنیم، باید به ملکة زنبور عسل اشاره کنیم. کانون خانواده جایی است که باید در آن عواطف و احساسات وجود داشته باشد و رشد و بالندگی پیدا کند. بچهها در آن کانون، محبت و نوازش ببینند. طبیعت مرد در یک محدودة خاصی خامتر و شکنندهتر از طبیعت زن است و لذا مرهم زخم او فقط نوازش زن است. حتی نوازش مادر هم برای او نمیتواند جایگزین نوازش همسر باشد. یعنی همسر برای او کاری را میکند که مادر برای بچه کوچک خود میکند. زنهای دقیق و ظریف به این نکته آشنا هستند. احساسات و عواطف خانوادگی محتاج یک محور اصلی است که آن خانم، خانه است و اگر او نباشد، خانواده شکل بدون معنایی خواهد بود.
شغل اصلی زن، شغل همسری و مادری است؛ ولی بعضی خیال میکنند این اهانت به زن است. مهمترین کاری که زن میتواند بکند، کار مادری است. البته در مواردی شاید کارهای اجتماعی زنان واجب عینی و یا کفایی نیز باشد؛ اما در همه حال خانمها باید فعالیت اجتماعیشان را با حفظ جنبه مادریشان بکنند و الگویشان حضرت فاطمه زهرا(س) باشد.
آیتالله آقارحیم ارباب میفرمودند درگیر انتخاب شغل آینده خود بودم و علاقهمند به طلبه شدن، ولی از آینده اقتصادی آن میترسیدم به همین خاطر واهمه داشتم. آن زمان پدرم مرا برای تربیت بهتر پیش چوپانی خداترس میگذاشت که به دور از هیاهوی شهر آموزش ببینم. یکروز ظهر برای تهیه ناهار آتش روشن کرد و چهارسنگ اطراف آن گذاشت تا بر آن چانههای خمیر نان شود ولی میدیدم فقط بر سه سنگ نان درست میکند! گفتم: چرا بر آن سنگ خمیر نمیزنی؟ در جوابم گفت: من هم نمیدانم فقط این سنگ داغ نمیشود! گفتم: بیا این سنگ را بشکنیم و ببینیم چه چیز باعث آن شده است. چوپان که گویا منتظر این سخن بود سریع سنگ را شکست دیدم یک کرم داخل سنگ است و خداوند برای حفظ جان این کرم از گرمشدن این سنگ جلوگیری میکند. پس از بیرون آوردن کرم، چوپان تکههای سنگ را کنار آتش گذاشت با تعجب دیدیم تکههای سنگ داغ میشوند و بر آنها نان زد و نان درست شد. به خود نهیب زدم آیا خدا که این کرم را در دل این سنگ فراموش نمیکند، انسان به این بزرگی را فراموش میکند و روزی به من نمیرساند.
به نقل از دکتر آقاتهرانی