احکام بلوغ فرزندان
روحالله حبيبيان
اين قافله عمر عجب ميگذرد! انصافاً اين داستان طي شدن عمر مثل برق و باد، حقيقتي است که هرچه از ديگران بشنوي تا خودت تجربه نکني باور نخواهي کرد؛ چشم باز ميکني و ميبيني آن کودک ديروز که با بچههاي همسايه هفتسنگ و گرگم به هوا و خالهبازي ميکرد، خيلي زود، دنياي شاد و بيغم کودکي را پشت سر گذاشته و حالا وارد دنياي پر شور و حال و عجيب نوجواني با يک دنيا دغدغه و اميد شده است.
اين مقدمه را آورديم تا معلوم شود بحث ما درباره يکي از مهمترين دغدغههاي برخي والدين است؛ والديني که دختران سيبِ گلاب و پسران قند عسلشان مثل برق و باد بزرگ شدهاند و به زودي به سن تکليف ميرسند و براي خودشان آقا و خانمي ميشوند.
تبليغات و آمادگي رواني
يکي از مهمترين مسايل مقدماتي درباره تکليف و بلوغ فرزندان، مقدمهچيني رواني و آمادهسازي روحي بچهها در برابر آن است. در واقع، توجه دادن نوجوانان به اينکه آنها وارد فضا و حريم جديدي خواهند شد و توضيح دادن ارزش و جايگاه بلند بلوغ از مهمترين عوامل کاهش آثار خاص و فشارهاي احتمالي تکاليف خواهد بود.
در حقيقت، خانوادهها قبل از هر چيز بايد به کودکان و نوجوانان بفهمانند که مسأله بلوغ و مکلف شدن به معناي يک انسان کامل در برابر خدا محسوب شدن است. ميبايست خانوادهها بر اين مسأله با ظرافتهاي خاص روانشناسي و تربيتي تأکيد کنند. افزون بر آن، با تغيير در رفتارها و برخوردها و احترامهايي که در برابر فرزندانشان از خود بروز ميدهند شيريني و زيبايي بلوغ را عملاً در کام فرزندان بچشانند تا اين تصور ايجاد نشود که با بلوغ، تنها فشارها و سختيهاي زيادي بر آنها تحميل ميشود بدون اينکه موقعيت و ارزش و جايگاه آنها در خانواده و جامعه تغييري داشته باشد.
از چه کسي تقليد کنند؟
چنانکه ميدانيد مرجع تقليد، بايد فقيهي باشد که همه شرايط مرجعيت را دارا باشد يا به اصطلاح «جامعالشرايط» باشد. از آنجا که تشخيص اين شروط در افراد بايد توسط کارشناسان و افراد خبره انجام شود تعيين مراجع تقليد معمولاً توسط مراکزي مانند جامعه مدرسين حوزه علميه قم و مانند آن انجام ميشود ولي اگر دو نفر کارشناس خبره و عادل نيز بر صلاحيت و جامعالشرايط بودن مرجعي شهادت دهند، کافي است.
البته بيشتر مراجع، تقليد از مرجع اعلم يعني کسي که نسبت به ديگران از برتري علمي برخوردار است را لازم ميدانند ولي تشخيص اعلميت، آن هم در زمان حاضر بسيار دشوار است و معمولاً کارشناسان، مراجع حاضر را مساوي دانسته و حکم به اعلميت کسي نميدهند؛ در هر حال اگر براي فردي اعلميت مرجعي ثابت شد لازم است از او تقليد کند والا در بين مراجع تأييد شده و مساوي ميتوان از يکي تقليد کرد.
مشکل اينجاست که گاهي ديده ميشود درک مسأله انتخاب مرجع و احکام آن براي نوجوانان بسيار دشوار است، در اين صورت والدين ميتوانند راهنماييهاي لازم را به فرزندان داده يا از طرف آنها وکيل انتخاب مرجع تقليد گردند يعني تحقيق و بررسي مرجع جامعالشرايط در زمان حاضر را از طرف فرزندانشان بر عهده بگيرند.
اما نکته مهم آن است که در انتخاب مرجع، مسايلي مانند همشهري يا همزبان بودن مرجع يا آسانتر بودن احکام و فتاواي او در برابر ساير مراجع، معيار و ملاک قرار داده نشود و درباره اعلميت افراد تحقيق شود.
البته بسياري از افراد، تاريخ دقيق تولد فرزندان خود به سال قمري را دارند اما اگر اينطور نبود ميتوان از برنامههاي خاص کامپيوتري در اينباره استفاده کرد و يا با مراجعه به سررسيدهاي آن تاريخ، زمان دقيق تولد قمري را بهدست آورد. اگر هيچيک از اين راهکارها ممکن نبود به صورت تقريبي زمان بلوغ دخترها سه ماه قبل از جشن تولد نه سالگي آنها و زمان بلوغ پسرها حدود پنج ماه قبل از 15 ساله شدن رسمي آنهاست که البته با محاسبه سالهاي کبيسه ميتوان اين زمان را به صورت دقيقتر حساب کرد.
و اما علائم ديگر بلوغ
علامتهاي مهم در تشخيص بلوغ يکي روييدن موهاي درشت در بالاي عورت و خروج مني است که چنانکه ذکر شد اين موارد بيشتر مربوط به پسران است اما از آنجا که شناخت اين نشانهها براي والدين دشوار است براي راهنمايي فرزندان چه بايد کرد؟
ميبايست يکي از والدين تلاش کند همواره رابطهاي صميمانه و دوستانه با فرزند خود برقرار کند بهطوري که فرزند، او را محرم اسرار خود شمرده و احساس کند مثلاً پدرش او را شريک اسرار و مسايل خاص خودش ميداند پس او هم ميتواند برخي از اسرار و مسايل خصوصي و سؤالات ويژهاش را با او در ميان بگذارد در اينصورت، خيلي راحت فضايي ايجاد ميشود که به دور از شرمساري و حساسيتزايي، والدين از وضعيت جسمي فرزندشان مطلع شوند يا پيش از رسيدن زمان بلوغ راهنماييهاي لازم و شناخت کافي را به فرزند خود داده باشند.
هر چند بسياري از اين آموزشها در کتابهاي دروس راهنمايي بچهها به آنها داده ميشود اما نبايد فراموش کرد که ارتباط نزديک والدين با فرزندانشان شاهکليد جلوگيري از اتفاقات خطرناک آينده و اشتباهات زيانبار فرزندان خواهد بود و نبايد اين مسأله مهم و اين وظيفه سنگين را تنها بر دوش مربيان و معلمان مدارس انداخت.
فلفل نبين چه ريزه
بسياري از خانوادهها نميتوانند تصور کنند دختر شيطان و پسر بازيگوش آنها تا دو روز ديگر به سن بلوغ ميرسد و ميگويند «بابا اين فسقلي که اين چيزها سرش نميشود و اصلاً نميتواند اين تکاليف شرعي را انجام بدهد» البته درباره آگاهي بچهها معمولاً والدين در اشتباهند و همين فسقليها خيلي از مسايل را اگر از شما بهتر ندانند لااقل کم اطلاعتر نيستند (خدا نگذرد از مخترع اينترنت!)
به هر حال يک دختر سوم ابتدايي از نظر سطح هوش و دانش و درک در اندازه قابل قبولي است و نميتوان او را مستعد يادگيري همه دروس زبانهاي خارجي و… دانست و در انواع کلاسهاي خصوصي ثبتنام کرد اما درک مسايل ساده شرعي را از فهم او بالاتر شمرد!
اما درباره مسأله عمل به تکاليف شرعي و دغدغه ناتواني بچهها بايد گفت:
هرچند اين مسأله امري صحيح است اما اگر انصاف بدهيم ميبينيم مشکل اصلي در عدم آمادگي روحي و جسمي فرزندان به کوتاهي و کمکاريهاي والدين در آمادهسازي فرزندان براي اين امر و اداي تکاليف شرعي برميگردد. اصلاً فکر ميکنيد با بلوغ يک نوجوان چه وظايف سنگين ديني بر عهدة او قرار ميگيرد؟ اگر خوب دقت کنيم مهمترين موارد، نمازهاي روزانه و روزه ماه مبارک رمضان و حجاب براي دختران است والا ساير مسايل شرعي مانند خمس و زکات و حج و… يا اصلاً مورد ابتلاي بچهها نيست و يا به امور اخلاقي و رفتاري برميگردد که با تربيت خانوادگي و فردي و اجتماعي او همراه است و خانوادهها همواره بر آن تأکيد دارند، اما درباره همين سه مورد مشخص چه راهکاري براي آمادگي فرزندان در قبال آنها وجود دارد.
نماز، نماز، نماز
درباره نماز اگر خانوادهها از چند سال قبل از بلوغ در پي عادت دادن فرزندان نسبت به انجام اين فريضه مهم و زمينهسازي گام به گام براي شناخت صحيح احکام و مقدمات آن مانند وضو و غسل و قرائت صحيح حروف عربي و… باشند و لزوم يک عمل عبادي در برنامههاي روزانه هر فرد مسلمان را با ضوابط و شرايط خاص آن البته با رعايت ظرافتها و دقتهاي عاطفي و به دور از حساسيت و کراهت براي کودکان خود گوشزد کنند، در هنگام بلوغ مسأله نمازهاي روزانه يک امر پذيرفته شده و به دور از فشار و سختي تلقي ميشود خصوصاً اگر زيباييهاي روحي و معنوي نماز و جذابيتهاي اجتماعي برپايي اين عمل عبادي مانند حضور در نمازهاي جماعت و مانند آن به فرزندان چشانده شود نماز همين نوجوانان معراجي تماشايي ميشود که بزرگان به آن غبطه ميخورند. مهم آن است که نماز قبل از بلوغ براي فرزندان به يک عادت هميشگي و شيرين تبديل شود.
تنها ميماند مسأله بيداري آنها براي نماز صبح که در اينباره هم هيچ تکليفي متوجه والدين براي بيدار کردن بچهها وجود ندارد، اما نبايد بگذاريم حساسيت فرزندانمان نسبت به انجام اين فريضه کم شود و احساس کنند ميتوان از اين فريضه گذشت و به راحتي آن را قضا کرد. خير بايد تلاش کرد نوجوان ما خودش دغدغه بيدار شدن براي نماز صبح را داشته باشد ولي با اين حساب اگر بيدار نشد حساسيت نشان دادن نياز نيست مهم آن است که نسبت به انجام قضاء نماز در اولين فرصت و با احساس پشيماني کوتاهي نکند.
تکليف روزههاي 18 ساعته
اما شايد مهمترين چالش خانوادهها درباره فرزندان تازه بالغشان درباره روزه ماه مبارک رمضان باشد آن هم با روزهاي بلند تابستان و فشار تشنگي و گرسنگي که بر والدين هم دشوار است چه رسد به دختر 9 ساله؟!
در اين خصوص اولاً بايد توجه داشت طبق نظر مراجع، شرط اوليه انجام يک تکليف شرعي داشتن قدرت بر انجام آن است و اگر واقعاً فرزند شما قدرت جسمي روزه گرفتن را ندارد از انجام آن معاف است که توضيح دقيق اين مسأله را ميتوانيد از کارشناسان فقهي بپرسيد. هرچند معمولاً تصور والدين از توان جسمي فرزندانشان نادرست است و ضعيفترين بچهها توان روزه گرفتن لااقل به صورت يک روز در ميان را دارند.
ثانياً: اگر احساس فشار شديد و ضعف بيش از حد بر فرزندتان ميکنيد بايد تلاش کنيد زمينه لازم و درست براي انجام اين فريضه را براي فرزندتان فراهم آوريد مثلاً با تغذيه درست و صحيح در هنگام سحر و اصرار بر ماندن در خانه در تمام روز و استراحت کردن در بخش عمده روز ميتوان توان جسمي يک دختر تازه بالغ را با اين فريضه ديني هماهنگ کرد، هرچند تجربه نشان داده پس از چند روز، جسم بچهها خود را با روزهداري تطبيق داده آمادگي لازم براي اين فريضه مهم را به دست ميآورد. چهبسا روزههاي قبل از ماه رمضان زمينه مناسبي براي به دست آوردن اين آمادگي جسمي و البته روحي براي بچهها باشد.
ثالثاً: ميتوان در شرايط خاص مثلاً چند روز در ميان يا خصوصاً در وقتي که احساس کرديم فرزند ما از نظر روحي تحت فشار شديد قرار گرفته با مسافر کردن فرزند و باز کردن روزة او فرصت تجديد قوا به او بدهيم مثلاً فرزندمان را ابتداي روز از شهر خارج کرده تا مسافت شرعي 5/22 کيلومتر ببريم و آنجا با دادن غذايي به او روزهاش را باز کنيم و بعد برگرديم. روزه ما چون قبل از ظهر به وطن بازگشتيم صحيح است اما او در سفر روزهاش را باز کرد و هم گناه نکرده است و هم يک روز استراحت جسمي خواهد داشت. تنها به تعداد اين روزها روزه قضا بر گردن اوست.
خيمه حجاب
درباره حجاب دختران هم نقش تعيينکننده مربوط ميشود به نحوه برخورد والدين درباره مسأله پوشش دختران قبل از سن تکليف. در حقيقت، والدين بايد با شگردها و راهکارهاي درست و به دور از حساسيت، زمينه پذيرش و قبول حجاب را قبل از سن بلوغ در فرزندان به وجود آورند يعني از حدود چهار سالگي در پوشش دختران دقت بيشتري به خرج دهند و حساسيت نسبت به لخت بودن بدن را با ظرافتهايي براي آنها ايجاد کنند، تا در حدود نه سالگي دختران به شکل طبيعي و متداول همه بدنشان پوشيده باشد، البته در اين مسأله فشار و اصرار نياز نيست بلکه رفتاري گام به گام و طبيعي ميتواند اين پذيرش را در دختران ايجاد کند.
نکته دقيق در اين مسأله پرهيز از افراط و تفريط است. برخي از خانوادهها تا قبل از نه سالگي دختران خود را در پوشيدن راحتترين و عريانترين لباسها آزاد ميگذارند که مسلماً متقاعد کردن چنين دختري که تا ديروز اين پوشش را داشته براي رعايت حجاب کامل بسيار دشوار است. از طرفي برخي افراد هم از چهار سالگي براي دخترانشان چادر و مقنعه سياه تهيه کرده بر پوشاندن هميشگي آن بر تن فرزندانشان اصرار دارند. اين رفتار هم اشتباه بوده و چه بسا تبعات سنگيني براي آينده فرزندانشان به بار بياورد.
افزون بر اين، پس از سن تکليف هم نبايد اين حقيقت را فراموش کنيم که براي دختران نوجوان تنها رعايت کميت در حجاب و پوشش ضروري است نه کيفيت، يعني مهم آن است که غير از صورت و دستها همه بدن پوشيده باشد والا در رنگ و مدل لباسها حساسيتهاي زنان و دختران بزرگسال ضرورتي ندارد. در نتيجه ميتوان با ايجاد جذابيتهاي ظاهري و رنگها و مدلهاي شاد در لباسهاي دختران تازه بالغ و بدون نياز به اصرار نسبت به پوشيدن چادر زمينه عادت و پذيرش کامل حجاب براي دختران نوجوان را فراهم کرده آنها را از اين دوران حساس به سلامت عبور بدهيم.