آرزوي شهادت
02 مهر 1391
صادقي بيسيمچي بود. هر وقت خبر شهادت بچهها را ميدادند، من سريع از سنش، از شهرش، از زندگياش، از چهره آن شهيد، از آن همه زجر جنگ، حتي كمكم از چرايي حادثهها حرف پيش ميانداختم. اما صادقي كسي بود كه خبر شهادتها را ميشنيد و فقط آه ميكشيد.
و آن شب در جواب اينكه دوست دارد در چه حالي شهيد شود، هيچ نگفت: فقط آه كشيد. و اين راز دلش بود كه آشكار كرد؛ بر خلاف من كه هياهوي بسيار كردم و گندهگوييهاي زيادي بر زبان آوردم. بالاخره من اسير شدم، اما او شهيد شد.
نشریه امتداد