شبهات فاطمیه 3 (تنافی ضرب و شتم فاطمه علیهاسلام، با غیرت فاتح خیبر)
شبهه سوم: تنافی ضرب و شتم فاطمه علیهاسلام، با غیرت فاتح خیبر
چگونه میتوان باور کرد که حضرت علي (علیه السلام) آن فاتح خیبر، با آن قدرت، در جریان دروغین احراق باب، اجازه داده باشد، همسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد، در حالی که هر مرد غیرتمندی ولو قدرتمند هم نباشد، چنان جساراتی را نسبت به ناموس خویش تحمل نمیکند لذا حادثه احراق و ضرب وشتم توسط خلیفه دوم، یک دروغ بزرگ و ساختگی از طرف شیعیان است.
پاسخ:
درباره مظلوميت حضرت زهرا (علیهاسلام) و واقعه «پشت در» بايد دانست مردم صدر اسلام، احترام ويژه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به دختر خود، حضرت زهرا (علیهاسلام )را به طور آشكار ديده و شنيده بودند. هنوز احاديثى مانند فاطمه بعضه منى، من اذاها فقد اذانى: فاطمه پاره تن من است، هر كس او را آزار رساند مرا آزار رسانده است؛(1) را به خاطر داشتند.
نگامى كه مىخواستند امام على (علیه السلام) را با اجبار براى بيعت به مسجد ببرند حضرت فاطمه (علیهاسلام) پشت در آمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه (علیهاسلام) شرم كنند و برگردند. اتفاقا كسانى كه در جلو جمعيت بودند وقتى فهميدند حضرت فاطمه (علیهاسلام) پشت در است. دست نگه داشتند و با صداى بلند گفتند :فاطمه پشت در است. اما از آخر جمعيت دستور داده شد: “و ان كانت"، اگر چه او [فاطمه] باشد. آن جا بود كه آن واقعه جان سوز اتفاق افتاد. و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدايى ولايت گرفتند.
ولی درباره عکس العمل امیرالمومنین (علیه السلام) باید گفت اگر متون معتبر و تاریخی شیعه را با دقت بیشتری مطالعه کنیم، می_ یابیم که اتفاقا آن حضرت از صدیقه کبری (علیهاسلام)دفاع جانانه ای کردند. در کتاب اسرارآل محمد (صلی الله علیه و آله) تالیف سلیم بن قیس هلالی(رضوان الله علیه) آمده که پس از آنکه خلیفه دوم در را سوزاند و با فشار آنرا باز کرد وآنچنان با غلاف شمشیر بر پهلوی صدیقه کبری (علیهاسلام) و با تازیانه بر بازوی آن مظلومه زد که صدای ناله ی” یاابتاه” مادرسادات بلند شد؛ ناگهان حضرت علی (علیه السلام) برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را تکانی داد و بر زمین زد و بر بینی و گردن او کوبید و تصمیم به قتل او گرفت ولی سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و وصیت ایشان درباره صبر و تسلیم را بیاد آورد و فرمود: ای پسر صهاک، قسم به خدایی که محمد را به نبوت کرامت داد، اگر نبود مقدری که از طرف خداوند نوشته شده می فهمیدی که تو نمی توانی داخل خانه ام شوی، عمر فرستاد و کمک خواست. مردم رو به خانه آوردند و داخل شدند.(2) «كبودى بدن» و «سرخى خون » حضرت صدیقه طاهره براى هميشه در حافظه تاريخ باقى ماند. و براى همه حقيقت جويان، حجت بالغه و آشكار شد. و با نگاه ملكوتى اين «انتخاب» از سوى حضرت زهراعلیهاسلام بود تا حقانيت علوى و مظلوميت فاطمى آميخته گردد و آن مشعل نورانى در طول تاريخ افروخته ماند.(3)
منابع:
(1) بحارالأنوار ج 27 ص 62 باب 1- وجوب موالاة أوليائهم و معاداة أعدائهم:قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي
(2) كتاب سليمبنقيس الحديث الثامن و الأربعون ص 862 : …فأحرق الباب ثم دفعه عمر فاستقبلته فاطمه علیهاسلام و صاحت يا أبتاه يا رسول الله فرفع السيف و هو في غمده فوجأ به جنبها فصرخت فرفع السوط فضرب به ذراعها فصاحت يا أبتاه فوثب علي بن أبي طالب ع فأخذ بتلابيب عمر ثم هزه فصرعه و وجأ أنفه و رقبته و هم بقتله فذكر قول رسول الله ص و ما أوصى به من الصبر و الطاعة فقال و الذي كرم محمدا بالنبوة يا ابن صهاك لو لا كتاب من الله سبق لعلمت أنك لا تدخل بيتي فأرسل عمر يستغيث فأقبل الناس حتى دخلوا الدار…
(3) نرم افزار پرسمان2