شبهات فاطمیه 4 (ناسازگاری گفتگو دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای مال دنیا، با حیاء فاطمی)
شبهه چهارم: ناسازگاری گفتگو دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای مال دنیا، با حیاء فاطمی
مگر حضرت زهرا (سلام الله عليها) نفرمودند بهترین چیز برای زنان این است که مردان را نبیند و مردان هم آنان را نبینند؟ (1)، پس چرا خودشان به حرف خود عمل نکرده و با مردان نامحرم براي دفاع از حق مالی خود گفتگو و در مسجد سخنراني کردند؟
پاسخ:
در مورد سخنراني كردن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در بين نامحرمان بايد گفت:
اولاً حضرت براي گرفتن حق خويش چادر به سر كردند و در ميان جمعي از زنان فاميل و خويشان خويش به مسجد رفتند و در آن وقت پردهاي سفيد ميان زنان و مردان افكندند و آنگاه از پشت پرده حق خويش را مطالبه كردند.(2)
ثانياً حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در امور اجتماعي مشاركت داشتند حتی در برخي از غزوات با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بودند و به مجروحان ميرسيدند و در فتح مكه، و نيز در قضية مباهله حضور داشتند، پس به طورکلی حضور اجتماعي زنان در مواقع ضرورت، منافاتي با حدیث مذکور ندارد. و چه ضرورتی بالاتر از اینکه اگرحضرت حضرت زهرا (علیها سلام) آن خطبه ي آتشين را درمقابل حاكميت ايراد نمي كرد، تشخيص حق از باطل براي آيندگان با ابهامي بزرگ مواجه بود وعده اي مي گفتند فاطمه (علیها سلام) سكوت كرده پس اينان حاكمان واقعي هستند. براين اساس امروز امامت هچ جايگاهي نداشت. بنابراين، برآن حضرت لازم بود كه با اين خطر و استبداد مبارزه كند.
حضرت زهرا (علیها سلام) در ضمن مطالبه ي اين حق مصادره شده ي خويش، در حقيقت در انديشه مطالبه حقوق اساسي و آسماني اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و در پی آن، مطالبه ي خلافت ودفاع از پيشواي عدالت، امیرالمومنین (علیه السلام) و حقوق و آزادي مردم،وحمايت ازانديشه ي شايسته سالاري كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) بارها برآن تاكيد فرمود ، بودند. همان حكومت عادلانه كه از سوي خدا به پدرش ارزاني شد و از سوي او، به فرمان خدا به نام علي بن ابیطالب ـ عليه السلام ـ رقم خورد. در اين مورد ابن ابي الحديد مي نويسد: من از استاد «علي فارقي» پرسيدم آيا فاطمه (علیها سلام) در مطالبه فدك راستگو بود؟ پاسخ داد: آري. پرسيدم، چرا ابوبكر فدك را به او باز نگردانيد؟ او گفت: اگر آن روز ابوبكر در برابر ادعاي فاطمه (علیها سلام)، حق مصادره شده او را باز مي گرداند، بي ترديد، فرداي آن روز او مي آمد و با صراحت و راستي و در پرتو آيات و روايات، خلافت و حكومتي را مي خواست كه بر اساس اصل خرد پسند شايسته سالاري، از آن علي ـ عليه السلام ـ بود و ابوبكر هم ناگزير از پذيرش سخن فاطمه ـ عليها السلام ـ و كناره گيري از قدرت بود.(3)و(4)
منابع:
(1) وسائلالشيعة ج 20 ص 232 باب تحريم رؤية المرأة الرجل الأجنبي و إن كان أعمى: الْحَسَنُ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّ فَاطِمَةَ قَالَتْ لَهُ فِي حَدِيثٍ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ فَقَالَ ص فَاطِمَةُ مِنِّی
(2) الاحتجاج مرحوم طبرسى ج 1 ص 9: روى عبد الله بن الحسن بإسناده عن آبائه ع أنه لما أجمع أبو بكر و عمر على منعفاطمة ع فدكا و بلغها ذلك لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها و أقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذيولها ما تخرم مشيتها مشية رسول الله ص حتى دخلت على أبي بكر و هو في حشد من المهاجرين و الأنصار و غيرهم فنيطت دونها ملاءة…
(3) شرحنهجالبلاغة ابن ابی الحدید ج 16 ص 283 الفصل الثالث في أن فدك هل صح كونها نحلة رسول الله ص لفاطمة علیهاسلام أم لا: و سألت علي بن الفارقي مدرس المدرسة الغربية ببغداد فقلت له أ كانت فاطمة صادقة قال نعم قلت فلم لم يدفع إليها أبو بكر فدك و هي عنده صادقة فتبسم ثم قال كلاما لطيفا مستحسنا مع ناموسه و حرمته و قلة دعابته قال لو أعطاها اليوم فدك بمجرد دعواها لجاءت إليه غدا و ادعت لزوجها الخلافة و زحزحته عن مقامه و لم يكن يمكنه الاعتذار و الموافقة بشيء لأنه يكون قد أسجل على نفسه أنها صادقة فيها تدعي كائنا ما كان من غير حاجة إلى بينة و لا شهود و هذا كلام صحيح و إن كان أخرجه مخرج الدعابة و الهزل.
(4) نرم افزار پاسخ- مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم