چهار تا آمَنَ ديدم (خاطرات شهید مطهری از امام خمینی رحمه الله علیهم)
استاد شهيد مطهّرى از خاطرات خود درباره امام(ره) مىفرمايد:
من قريب دوازده سال در خدمت اين مرد بزرگ (امام خمينى) تحصيل كردهام. وقتى كه در سفر اخير به پاريس به ملاقات و زيارت ايشان رفتم، چيزهايى از روحيه او درك كردم كه نه فقط بر حيرت من بلكه بر ايمانم نيز اضافه كرد. وقتى برگشتم، دوستانم پرسيدند: «چه ديدى؟». گفتم: «چهار تا آمَنَ ديدم:
* آمَنَ بهَدفه؛ به هدفش ايمان دارد. دنيا اگر جمع بشود، نمىتواند او را از هدفش منصرف كند.
* آمَنَ بسَبيله؛ به راهى كه انتخاب كرده ايمان دارد. امكان ندارد بتوان او را از اين راه، منصرف كرد. شبيه همان ايمانى كه پيغمبر به هدفش و به راهش داشت.
* آمَنَ بقُوله؛ به سخنش ايمان دارد. در ميان همه دوستانى كه سراغ دارم، اَحَدى مثل ايشان به روحيه مردم ايران، ايمان ندارد…
* آمَنَ برَّبه؛ به خدايش، ايمان دارد».
در يك جلسه خصوصى، ايشان به من مىگفت: «فلانى! اين ما نيستيم كه چنين مىكنيم. من دست خدا را به وضوح، حس مىكنم».
سيرى در زندگى استاد مطهرى، ص 88